در كنار غزه در كدام سوي تاريخ

مهم است كه انسان با انتخاب‌هاي خود در كدام سمت تاريخ مي‌ايستد. در خبرها ديدم، دانشگاه هاروارد شاهد راهپيمايي بزرگي به نام فلسطين بوده؛ همين‌طور گزارش‌هاي متعددي از همدلي‌ها در نقاط مختلف دنيا از امريكا و اروپا تا كشورهاي آسيايي با مردم فلسطين انتشار يافته است. در مجموع، موج دفاع افكار عمومي جهانيان در جريان «توفان‌الاقصي» از فلسطيني‌ها امري آشكار و غيرقابل كتمان است. حتي گزارش‌هايي‌ از اعتراض افراد يهودي نسبت به نسل‌كشي در غزه منتشر شده، چراكه واكنش انسان به درد و رنج همنوعان و حتي ديگر موجودات و قائل بودن به حق حيات و حقوق مساوي مردم، در ذات و فطرت انساني قرار دارد. مثال بارز قرآن كريم در اهميت اين موضوع، تاكيدي است كه بر اثرات زنده كردن يا كشتن يك انسان بر جامعه بشري دارد؛ مي‌فرمايد: مِن أجلِ ذلِك كتبنا على بني إِسراييل أنّهُ من قتل نفسًا بِغيرِ نفسٍ أو فسادٍ فِي الأرضِ فكأنّما قتل النّاس جميعًا ومن أحياها فكأنّما أحيا النّاس جميعًا ولقد جاءتهُم رُسُلُنا بِالبيِّناتِ ثُمّ إِنّ كثيرًا مِنهُم بعد ذلِك فِي الأرضِ لمُسرِفون / بر بني‌اسراييل مقرّر داشتيم كه هر كس، انساني را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روي زمين بكشد، چنان است كه گويي همه انسان‌ها را كشته؛ و هر كس، انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است و رسولان ما، دلايل روشن براي بني اسراييل آوردند، اما بسياري از آنها، پس از آن در روي زمين، تعدّي و اسراف كردند. (سوره مائده، آيه ۳۲) از جنبه ديگر، بي‌خيالي يا نگاه تبعيض‌آميز در مواجهه با رنج انسان‌ها كه ناشي از خودبرتربيني و تكبر و سبب تبعيض نژادي و قومي و مذهبي است در منشور اخلاقي و حقوق بشري جهان غيرقابل قبول 
به شمار مي‌آيد. ولي متاسفانه بسياري از مدعيان حقوق بشر همين بديهيات را به صورت سيستماتيك نقض مي‌كنند. چنانچه در كشتار بي‌رحمانه مردم غزه، عدم اقدام جامعه جهاني براي توقف حملات به مردم و تقابل با قطعنامه صلح را ديديم. بديهي است كه حق معترض مدني در هر كشوري، چه ايران، چه فرانسه، چه انگليس يا هر جاي ديگر دنيا بايد محترم شمرده شود. اما آنچه مخاطب را آزار مي‌دهد معيارهاي دوگانه و تبعيض‌آميز در مواجهه با معترض است. متاسفانه آنچه در داخل نيز با آن مواجه هستيم و افكار عمومي را به ‌شدت تحت تاثير قرار داده، دوگانگي برخورد است؛ اينكه در سياست‌هاي ملي و در رويكرد رسانه‌اي كشور به صورت يكجانبه و با حذف منتقد سعي در تسلط كامل دارند، مخاطب را مي‌آزارد. اين وضعيت آسيب‌هاي زيادي را به باورهاي عمومي مردم وارد كرده و البته اينكه به اعتقادات ديني چه صدماتي زده است، جاي بحث ديگري دارد. رسانه به اصطلاح ملي امروز براساس گزارش‌هايي كه تقريبا رسميت يافته، نه‌ تنها مرجعيت خود را ازدست داده، بلكه تاثير منفي بر اعتماد مردم نسبت به حاكميت نيز گذاشته است. مردم باتوجه به دسترسي به شبكه‌هاي خارجي در معرض اخبار قرار مي‌گيرند و ارزيابي و قضاوت مي‌كنند. اما متاسفانه آن‌قدر تبليغات و اخبار جهت‌دار زياد بوده كه امروز حمايت از مقاومت مردم فلسطين را نيز تحت تاثير خود قرار داده است. يعني نوع نگاه حاكميت و استانداردهاي دوگانه باعث شده بخش قابل‌توجهي از اقشار مختلف در دفاع از مظلوميت مردم غزه دچار ترديد شوند. مردم از اينكه حمايت‌شان در مناسبت‌هاي مختلف مثل روز قدس مورد بهره‌برداري كساني قرار مي‌گيرد كه هيچ ارزشي براي سليقه آنها در بحث مردم‌سالاري و تعيين سرنوشت قائل نيستند و حالا هم با يك حكمراني يكدست، ناكارآمدي را در نحوه مديريت كشور به نمايش گذاشته‌اند، ناراحت و عصباني مي‌شوند؛ مردمي كه به تبعيت از سالار شهيدان خواهان حق مظلوم و ستيز با ظالم بوده، اما مدت‌هاست از بهره‌برداري عده قليلي تماميت‌خواه، ناخرسند هستند. به هر حال رژيم صهيونيستي به پشتوانه قدرت‌هاي بزرگ طي ۷۵ سال با اشغال و كشتار و برخلاف قوانين و كنوانسيون‌هاي بين‌المللي و ۱۸۷ قطعنامه شوراي امنيت، زورگويانه سرزمين‌هاي فلسطينيان را تصرف كرده است. به‌رغم اينكه حكومت خودگردان و سازمان آزاديبخش فلسطين در سال‌هايي همراهي كردند تا از جنگ و خونريزي دور شوند، ولي اسراييل عملا تمام معاهدات را نقض كرد و هيچ چشم‌اندازي براي مردم فلسطين باقي نگذاشت. همين از دست دادن مستمر سرزمين مادري مي‌تواند بزرگ‌ترين دليل براي توفان الاقصي باشد. حالا فرزندان غزه پس از ۱۷ سال حبس در زنداني روباز با يورشي غافلگيرانه، جابه‌جايي در معادلات قدرت غاصب صهيونيستي را به وجود آورده و تصوير شكست‌ناپذيري آن را فرو ريخته‌اند. 
اگرچه شاهد يورش بي‌رحمانه و پي در پي اسراييل به خانه و بيمارستان و مدرسه و كليسا و مسجد و ممانعت از دسترسي به آب و غذا و برق و امكانات اوليه مردم هستيم، ولي جوامع مدني، بين‌المللي، صاحب‌نظران، دانشگاهيان و مردم كشورهاي مختلف از حق فلسطينيان حمايت مي‌كنند. رفتار وحشيانه دولت صهيونيستي در كشتار و حصر مردم غزه، وجدان بشري را به درد آورده است و جريان‌هاي اصلي تبليغاتي متاثر از صهيونيست‌ها افكار عمومي دنيا را ازدست داده‌اند. اين روند ادامه خواهد داشت. نسل جوان دنيا آگاهي بيشتري پيدا مي‌كند و صاحبان معيارهاي دوگانه مدعي حقوق بشر كه نمي‌توانند در برابر چنين ظلم‌هايي اعتراض كنند و اقدامي انجام دهند، محكوم خواهند شد. چنانچه مي‌بينيم حمايت يك‌سويه از اسراييل در اين ماجرا سبب كسب اعتبار براي كسي نشد.  در اين شرايط آنچه در سطح ملي اهميت دارد، آگاهي از اصل مساله به جاي بي‌تفاوتي در برابر جنايت و نسل‌كشي مردم فلسطين است. خوب است رسانه‌هاي مستقل داخلي نيز اخبار وقايع و تحولات غزه را به درستي منعكس و نهادهاي مستقل و تشكل‌هاي غيردولتي نيز مواضع خود را در برابر رنج‌ و مشقت بي‌انتهاي مردم غزه اعلام كنند. باشد كه با وجدان‌هاي بيدار و توجه به حفظ و صيانت منافع ملي از اين شرايط دشوار عبور كنيم.