اکنون جای اقدام ماست

  مصطفی منتظر - political@khorasannews.com   از همان لحظات اولیه مخابره خبر حمله به سرزمین‌های اشغالی در ۷ اکتبر، مشخص بود که این درگیری، آینده منطقه را تغییر خواهد داد. هرچه زمان گذشت، این گزاره بیشتر تثبیت شد. حضور جدی آمریکا و بلوک غرب در ماجرا، تلاش های مخفیانه امارات برای پایان دادن به حیات حماس، کوتاه آمدن سعودی از موضع جدی هفته اول، بازی دوگانه ترکیه و مصر در ماجرا و رفتار بخش‌های مختلف جبهه مقاومت در شمال و جنوب فلسطین اشغالی و... همه نشان از اهمیت این ماجرا داشت. دولت اشغالگر که قصد داشت بخشی از کریدور شرق به غرب ذیل پرچم آمریکا باشد و خود را به عنوان قدرت منطقه‌ای اثبات کند، توسط یک گروه کوچک به چنان چالشی کشیده شد که در پنجاه سال گذشته بی‌سابقه بود. از همین جهت با وحشی‌گری بی‌سابقه به آن پاسخ داد. اینکه پنجاه درصد از ساختمان‌های این باریکه از بین رفته‌اند را باید در تاریخ جنایات جنگی ثبت کرد. اما مشکل از همان هفته اول بروز کرد. جایی که اهداف اعلامی، بیش از حد بزرگ بود. برگرداندن اسرا و نابودی حماس با واقعیت روی زمین حتی اگر به اندازه چند بمب هسته‌ای روی آن بریزند، هم‌خوانی نداشت. مهم است درک کنیم که توازن‌های قبلی همه به‌هم خورده است. در شمال هر روزه موشک پرتاب می‌شود و کشتی‌های صهیونیستی امکان عبور از باب‌المندب را ندارند. از طرف دیگر توازن یک کشته در مقابل یک کشته که در شمال حاکم بود، توسط حزب‌ا... کنار گذاشته شده. درواقع خطوط قرمز و توازن‌ها در حال رسم شدن مجدد هستند. این جاست که دو تحلیل درباره واقعیت موجود نمایان می‌شود. یکی که می‌گوید رژیم در غزه شکست خورده و به اهداف خود نرسیده است و به همین علت قصد دارد دایره جنگ را گسترش دهد یا با اقداماتی، اذهان را از شکست خود در غزه را بپوشاند. از همین جهت سردار شهید سید رضی موسوی و شیخ صالح العاروری معاون حماس را در دمشق و بیروت به شهادت می‌رساند. هدف یا گسترش جنگ با حضور آمریکاست یا این که اگر نشد و پاسخی دریافت نکرد، دستاوردتراشی برای خود خواهد بود. فراموش نکنیم که بازگرداندن اعتماد به نفس، یکی از ذاتیات حفظ مهاجرین اشغالگر در سرزمین‌های اشغالی و البته حفظ نتانیاهو در قدرت است.  تحلیل دوم می‌گوید که رژیم گرچه نتوانسته به اهداف خود در غزه دست یابد اما حماس را تضعیف کرده و با آزادسازی نیروهای ذخیره و تثبیت نسبی در روی زمین، قصد دارد دیگر جبهه ها را زیر ضرب ببرد و خطوط جدید را رسم نماید. دولت افراطی سعی دارد تا نشان دهد که نتیجه هرگونه حمله به رژیم چه خواهد بود و توازن جدید چیست. امروز و در این لحظات که اتفاق تروریستی کرمان رخ داده، برای نوع پاسخ لازم، مهم نیست چه تحلیلی درست باشد؛ هر دو تحلیل یک نتیجه را لازم دارد. اگر پاسخ لازم در سطح حملات و با همان شکل علنی داده نشود، خطوط جدید علیه ایرانِ اسلامی و کل محور مقاومت ترسیم خواهد شد. نباید اجازه داد ضربه مهم طوفان الاقصی، ترمیم شود. این پاسخ هم نباید صرفا از یک جبهه صورت گیرد تا رژیم امکان پاسخ یک به یک را داشته باشد. پاسخی یکپارچه با همان عظمت هفت اکتبر لازم است تا کمپین ترور متوقف گردد. دشمن صهیونیست و گروهک های اذنابش  نشان داده اند که صرفا با مشت محکم متوقف خواهند شد و نه با تحلیل‌هایی که می‌گوید باید سکوت کنیم. باید درک کنیم که اگر پاسخ لازم با هزینه‌ لازم داده نشود، ما احتمالا از مناسبات آینده منطقه حذف خواهیم شد. مثل این است که ایران در 2010 به سوریه نمی‌رفت و محور مقاومت را برای مقابله با جریان آمریکایی داعش به خط نمی‌کرد. امروز چه وضعیتی در منطقه حاکم بود؟ آن روز اما تصمیم درست با تمام هزینه‌هایش گرفته شد و نتیجه قدرت ایران در منطقه در یک دهه گذشته بود. باید به فرمان امیرالمومنین(ع) تمسک کرد و از جنگ در خانه پرهیز کرد. کار را نباید به دوش دیگران انداخت، اکنون  جای اقدام ماست والا آن‌چه را به دست آوردیم از دست خواهیم داد. قطعا باید از احساسات دوری کرد و پاسخی معقول داد.