فیزیک مدرن در قاب جادویی تلویزیون  

سیدمصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار - فیزیک برای خیلی از ما درس شیرینی نبود. نمی‌فهمیدیم خواندن آن حرف‌های قلمبه چه فایده‌ای دارد؟ چه وقتی پای قوانین حرکت در میان بود؛ چه زمانی‌که به فصل‌های مربوط به الکتریسیته و... می‌رسیدیم. حتی در دانشگاه هم شرایط فرقی نکرد. دنیای فیزیک کماکان خشک و بی‌روح بود. دنیایی بدون طراوت با مفاهیم محض که باعث می‌شد شاید به نیوتن، اینشتین و بقیه باعث و بانیان این درس‌های سنگین بدوبیراهی نثار کنیم. اما این دنیای سینما و سریال‌ها بود که جنبه جالبی از علم را به ما معرفی کرد. جنبه‌ای که گاهی برای ذهن ما با مفاهیمی مثل امکان سفر در زمان، جهان‌های موازی، سیاه‌چاله و کرم‌چاله و... به تخیل و حتی فانتزی تنه می‌زد. اما فیلم‌هایی چون «بین ستاره‌ای» جرقه مطالعه بیشتر را در ذهن مخاطبان روشن می‌کرد تا بعد از خواندن بیشتر بدانیم آن‌چه در بسیاری آثار می‌بینیم هرچند شاید به‌همان کیفیت در دنیای واقع رخ ندهد یا لااقل ما شاهدش نباشیم، اما به‌لحاظ نظری کاملاً درست  و حتی ممکن است. آن‌جا بود که خبری از بدوبیراه گفتن به بزرگان دنیای علم نبود و از نتیجه دستاوردهای آنان لذت می‌بردیم و این خاصیت هنر است که هر چیز از علوم پایه گرفته تا روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را ساده و با بیانی زیبا به مخاطب نشان می‌دهد. سالروز درگذشت آلبرت اینشتین فرصت خوبی برای آشتی با دنیای فیزیک و لذت بردن از آن به کمک سریال‌هاست. فیزیکدانی که با نظریه‌های نسبیت خاص و عام دنیای علم را تکان داد؛ نظریه‌ای که در کنار مباحث کوانتومی یکی از پایه‌های اصلی فیزیک نوین است و این تنها دستاورد او نبود؛ اینشتین با ارائه مدلی برای کرم‌چاله‌ها به‌عنوان میان‌برهایی در فضا و زمان که پیمایش فواصل بسیار را در زمان‌های کوتاه ممکن می‌کنند زمینه‌ای جذاب برای پرواز ذهن اهالی هنر فراهم کرد. در این پرونده مروری بر بهترین و شاخص‌ترین سریال‌هایی داریم که ایده‌های علمی زیادی داشتند. با ذکر این توضیح که از معرفی آثاری که جنبه تخیل در آن‌ها برتری دارد یا آثار ضعیفی هستند، خودداری کردیم.   دارک | نفس‌گیر و پیچیده داستانش از چه قراره؟ سریالی آلمانی که همان فصل اولش آن‌قدر مورد توجه گرفت که دو فصل بعدی‌اش برای نتفلیکس ساخته شد. سریالی 26 قسمتی که فصل اولش 2017 پخش شد. داستان با مفقودشدن پسر نوجوانی در یک غار مرموز شروع شد؛ همزمان با آن مردی عجیب هم وارد همان شهر می‌شود و شخصیت‌ها که به دنبال رمزگشایی از اتفاقات پیچیده هستند کم‌کم متوجه می‌شوند شهرشان ویژگی‌های خاصی دارد. چه مفاهیمی را مطرح می‌کند؟ در آثار تجاری سینمای جهان مفاهیم سفر در زمان، کرم‎چاله و... چنان سطحی طرح می‌شوند که ذهن مخاطب را درگیر نمی‎کنند و در اندازه یک اثر تخیلی باقی می‌مانند. بنابراین وقتی درباره وجود چنین موضوعاتی در یک اثر صحبت می‌کنیم خیلی‌ها تصور می‌کنند که با سریالی ساده، سطحی و فانتزی طرف هستند درحالی‌که دارک چنین نبود و در آن با طیف وسیعی از مفاهیم علمی مواجه بودیم که خیلی کوتاه مرورشان می‌کنیم.    1 طرح تناقض‌های معروف  احتمالاً با تناقض‌های معروف در علم فیزیک مثل تناقض «پدر بزرگ»، «تناقض خودساخته» و... آشنایی داشته باشید. تناقض پدربزرگ در رد احتمال سفر و اثرگذاری در زمان به این موضوع می‌پردازد که اگر به‌گذشته برگردید و پدربزرگتان را بکشید، هرگز به دنیا نخواهید آمد که او را بکشید. تناقض خودساخته هم می‌گوید اگر فناوری سفر در زمان را پیدا نکرده باشید، اما نسخه دیگری از شما از آینده بیاید و این فناوری را در اختیار شما قرار دهد شما هیچ‌وقت آن‌را نساختید که بتوانید به گذشته سفر کنید و طرز ساختنش را به خودتان یاد بدهید. سریال دارک در خلال داستانش به این تناقض‌ها به زیباترین شکل ممکن می‌پردازد. 2 میدان هیگز  سریال خیلی باحوصله شما را با مفاهیم مهم فیزیک آشنا می‌کند. به‌عنوان مثال میدان هیگز یکی از آن‌هاست که می‌بینیم در خط زمانی 2052 سریال وجود دارد. 3 کرم‎چاله  در سریال دارک با یک کرم‎چاله در حوالی نیروگاه هسته‌ای مرموز شهر مواجهیم. البته کرم‎چاله این سریال کمی دور از واقعیت است و به‌جای نقطه‌ای در فضا زمان خارج از سیاره، در نزدیکی یک نیروگاه قرار گرفته است.  4  سفر در زمان  در سری فیلم‌های اکشن و پرطرفدار «نابودگر» شخصیت‌های اصلی با سفر در گذشته، درصدد تغییر در آینده هستند. اما دارک بیان جالب‌تری از ماجرا دارد. طبق داستان دارک می‌شود تحت شرایط خاصی به‌گذشته سفر کرد اما اگر بتوانیم کارهایی را انجام دهیم در نهایت ماهیت سرنوشت را تغییر نمی‌دهیم و حتی اگر کاری انجام دهیم، در اصل چون به گذشته آمده‌ایم سرنوشت این‌طور رقم خورده. در سریال می‌بینیم که یک شخصیت به گذشته سفر می‌کند تا جلوی اتفاقی را بگیرد ولی همان اتفاقی می‌افتد که قرار بوده. در واقع این سریال بیان می‌کند تلاش ما برای تغییر لزوما ملموس نیست چون اگر به گذشته سفر کنیم و چیزی را تغییر دهیم، دو دنیا را نمی‌بینیم که بتوانیم مقایسه کنیم بلکه دنیا از اول همان بوده که ما تغییر داده‌ایم. شاید هم تلاش ما برای تغییر واقعیت تازه‌ای را مثل یک جهان خلق کند، یعنی آینده ما تغییر نمی‌کند، بلکه آینده در خط واقعیت تازه تغییر کرده است. 5  جهان‌های موازی  فیزیکدانان بزرگی مثل میچیو کاکو و بزرگان نظریه ابرریسمان‌ها و... معتقدند دنیای ما یک واقعیت از بین تمام واقعیت‌های ممکن جهان است. سریال دارک از فصل سومش وارد این فضا می‌شود که پیچیدگی داستان را مضاعف می‌کند. جایی‌که علاوه بر زمان، تصمیمات و انتخاب‌های ما در زندگی نسخه‌های دیگری از ما در جهان‌های دیگر را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد و حتی ممکن است باعث خلق جهانی تازه شود. تا چه اندازه موفق بود؟ دارک از همان فصل اول به محبوبیت زیادی رسید، خیلی‌ها مفاهیمش را جدی گرفتند و مدعی شدند سریال مفاهیمی پیچیده را دراماتیزه کرده و خیلی هم مقابلش موضع گرفتند و گفتند فقط با یک اثر تخیلی طرفیم که سعی کرده لحنی جدی داشته باشد. اما هنوز هم دارک یکی از پیچیده‌ترین سریال‌ها محسوب می‌شود.   توسعه‌دهندگان  | اگر اولین ابررایانه کوانتومی ساخته شود داستانش از چه قراره؟ آلکس گارلند فیلم‎سازی که آثار مهمی چون «نابودی»، «مردان» و «فراماشین» را ساخته و کارنامه‌اش نشان می‌دهد او حساسیت فراوانی به آینده فناوری، انحصار آن و مفاهیمی از این قبیل دارد، در مینی‌سریال «توسعه‌دهندگان» دست روی موضوعی حساس و شگفت‌انگیز می‌گذارد. این‌که اگر بتوانیم با الگوریتمی پیچیده و محاسباتی شگفت‌انگیز رابطه پدیده‌ها را کشف کنیم آیا با  یک ابررایانه کوانتومی می‌توانیم گذشته و آینده دنیا را ببینیم؟ سریال درباره یک تحلیل‌گر داده به‌نام لیلی چان است که برای یکی از غول‌های فناوری به‌نام «آمایا» کار می‌کند. فارست مالک آمایا فرزند و همسرش را در یک تصادف از دست داده و در حال کار روی یک پروژه مخفی است. در همین حین جیمی نامزد لیلی که او هم کارمند آمایاست به قتل می‌رسد و لیلی وارد اتفاقاتی فراتر از تصورش می‌شود. چه مفاهیمی را مطرح می‌کند؟ «توسعه‌دهندگان» از دنیای علم به اخلاق و فلسفه سرک می‌کشد. موضوعی که روی آن دست می‌گذارد با فناوری‌های امروز بشر غیرقابل تصور است اما روزگاری می‌تواند دست‌یافتنی باشد و همین موضوع جنبه جذاب علم است. کنجکاوی‌های امروز که اگر پایه درستی باشند می‌توانند دستاوردهای آینده باشند. تا چه اندازه موفق بود؟ «توسعه دهندگان» علاوه بر داستان پیچیده‌اش، لحن و روایتی خاص داشت که مخاطب عمومی را پس می‌زد. از دل فیزیک به فناوری می‌رسید و روی لبه مفاهیمی چون جبر و... هم راه می‌رفت. همین تعدد موضوعات ذهن مخاطب را درگیر می‌کرد و البته ممکن بود که برایش دافعه داشته باشد.   مردی که سقوط کرد  | حل بحران انرژی داستانش از چه قراره؟ «مردی که سقوط کرد» شروعی ساده دارد؛ طوری‌که مخاطب فکر می‌کند با یک اثر معمایی ساده مواجه است. اما موتور سریال که بازیگران مطرح و فضاسازی خوبی دارد، کم کم روشن می‌شود تا مخاطب را به‌دل بحران‌های پیش‌روی بشر از منظر محیط‌زیستی و انرژی ببرد. داستان درباره یک بیگانه است که به زمین آمده تا دانشمندی را پیدا کند و به کمک او چالش‌های دو سیاره برای تامین انرژی‌شان را از طریق همجوشی کوانتومی که انرژی مافوق تصور ایجاد می‌کند، حل کنند. چه مفاهیمی را مطرح می‌کند؟ سریال حرف‌های مهمی درباره زندگی دانشمندان دارد، درباره این‌که نگاه‌های اقتصادی و امنیتی چطور روی پیشبرد دانش و ایده‌های تازه سایه انداخته است. اما به‌طور مشخص در حوزه فیزیک بحث همجوشی در مقیاس‌های کوانتومی را مطرح می‌کند و در حاشیه‌اش گریزی هم به پدیده‌های جغرافیایی، روان‌شناسی، تکاملی و... می‌زند. چه مقدار موفق بود؟ سریال از زمینه مسائل علمی برای پیشبرد قصه و ایده‌هایش استفاده می‌کند و برای همین به‌رغم آن‌که به دفعات شاهد محاسبات و حل معادلات هستیم، مخاطب را نسبت به مطالعه بیشتر درباره مفاهیمش کنجکاو نمی‌کند.  
 
 
 


همتا| شورش در جهان‌های موازی داستانش از چه قراره؟ «همتا» بسیار هنرمندانه از سرنوشت می‌گوید؛ از این‌که یک اتفاق در ظاهر کوچک می‌تواند چه آثاری را برای جهان به دنبال داشته باشد. از این می‌گوید که یک انسان معمولی،  درپی تحولات اجتماعی چطور می‌تواند به چیزی فراتر از سرنوشت معمولش تبدیل شود. داستان این سریال آمریکایی، درباره یک کارمند معمولی شرکتی عجیب در آلمان است که متوجه می‌شود مدیران شرکت از یک درگاه یا پرتال ورود به بُعدی دیگر مراقبت می‌کنند و در حقیقت شرکت‌شان محل مخفی کردن نادرترین پدیده دنیاست. چه مفاهیمی را مطرح می‌کند؟ داستان متمرکز روی جهان‌های موازی و واقعیت‌های ممکن است. مفهومی با فیزیک مدرن و توجه به وجود ابعاد بیشتر و... شکل گرفت. در این نظریه با هر تصمیم ما جهان به شاخه تازه‌ای تقسیم می‌شود. ممکن است درپی یک تصمیم ساده فردی دیگر در نقطه‌ای دور از دنیا، ما چیزی فراتر از آن‌چه که باید باشیم. تا چه اندازه موفق بود؟ سریال یک درام جاسوسی و در مواقعی روان‌شناسانه است که برای گریز از گیج کردن مخاطب، مفاهیمش را چندان باز نمی‌کند. در این سریال به شکلی که در فیلم‌ها و سریال‌هایی چون «بین ستاره‌ای»، «تننت»، «دارک» و... می‌بینیم، شخصیت‌ها درباره موضوعات پیچیده علمی صحبت نمی‌کنند چون شخصیت‌های اصلی دانشمند نیستند و از طرفی هدف داستان تمرکز روی پیامدهای چنین موضوعاتی است نه چرایی آن‌ها.   مسئله سه جسم  | مبارزه  با تمدن هوشمندتر داستانش از چه قراره؟ یکی از آخرین نمونه‌های چنین آثاری محصول جدید و جالب نتفلیکس یعنی «مسئله سه جسم» است؛ سریالی که سازندگان «بازی تاج و تخت» پشت آن هستند و مخالفان و موافقان جدی دارد. داستان سریال حول آمادگی بشر برای مقابله با تمدنی هوشمند و فرازمینی است که 400 سال دیگر به سیاره ما می‌رسد تا تمدن خودش را نجات دهد. برای این مقابله بشر باید در زمان کوتاهی گام‌های بزرگی بردارد که همگی در زمینه فناوری هستند. چه مفاهیمی را مطرح می‌کند؟ سریال از رشد دنیای بازی‌های واقعیت مجازی می‌گوید. از اشکال ارتباط با تمدن‌های احتمالی موجود در کیهان. از این‌که دنباله رشد و تکامل یک تمدن در صورتی که اوضاع جوی مساعدی نداشته باشد چگونه است؟ از این‌که هوش مصنوعی تا چه میزان می‌تواند پیشرفت کند؟ یا می‌توان آگاهی زمینی را در کالبد موجودی فرازمینی قرار داد؟ حافظه و احساسش را چه؟ از چشم‌نواز حوزه نانو، از پیش‌بینی‌ها درباره این‌که چطور می‌توان در ذرات زیراتمی پیچیده اطلاعات کیهانی را ذخیره و تحلیل کرد طوری که در هر زمان و مکانی این اتفاق ممکن باشد و.... تا چه اندازه موفق بود؟ سریال اتمسفر خاصی دارد و از جنس سریال‌هایی که بتوان به‌راحتی با خوردن پاپ کورن یا شام تماشایش کرد، نیست. ایده‌هایش گاهی چنان بلندپروازانه و عجیب است که مرزش با شبه علم و تخیل واضح نیست. در مواجهه با هر کدام از ایده‌ها و پیش‌بینی‌هایش از آینده علم و فناوری، ملاحظات اخلاقی و فلسفی را که پیرامون آن موضوع شکل می‌گیرد، بررسی می‌کند و با این اوصاف مخاطبان کمی می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما اگر در دنیای مفاهیم سریال باشید حتماً از تماشایش لذت خواهید برد.