روزنامه ابتکار
1396/05/09
وجوب صراحت و زیانبارگی کتمان در امور واقعی
جهانبخش محبینیا* پدیدههای مشهور اما ناشناخته ای چون «زوال دوران کنترل»، «آن لاین بودن»، «جهانی شدن» و میوههای ملس، تلخ و گاهی اوقات سمی پسا مدرنیته، جهان و بشریت را به سویههای ویژه و غیر متعارفی سوق میدهد.در سالیان نه چندان دور وقتی از سونامی های فرهنگی، فکری و معنایی صحبت به میان میآمد و احتمال سرازیر شدن ابَربهمن فضای عمومی با ویژگی بنیان براندازی و سامانشکنی داده میشد، عدهای از سر تجاهل و یا از ترس، به مکانیسم روانی انکار به مثابه ی سپر جاهلیت و مقابله با آگاهی توسل میجستند و تنها اقدامشان در این ساحت کم کردن باد لاستیک ماشین جامعه بود تا سُر نخورند. بدون شک در این عصر، کتمان، انکار، تهدید و تحمیق مانع راه افتادن سیلاب آگاهی نیست. مولفههای مذکور که در دوران جنگ سرد و یا قبل از آن از الزامات صیانت و پیشگیری جوامع بود در حال حاضر کاراییش را از دست داده است و فقط برای تزئین موزه نظامهای تک صدا، مستبد و سلطهجو خوب است.البته و صد البته چرخش موصوف و سویابی مذکور به معنا و مفهوم اسارت انسان و ناتمام ماندن پروژههای فردمحوری و یا توفیق نگاههای قضا و قدری و سردرگمی در بیابان باری به هرجهت نیست. در این هیاهو انسان در صحنه باقی میماند چراکه به اذن الله محوریت جهان هم اوست. بازیگر اصلی تئاتر، هنوز انسان است اما به شرطی که جاذبههای پشت صحنه او را گرفتار توهم پایان ماموریت و فراموشی وظیفه نکند تا پیشران تئاتر باقی بماند.
هم اینک در این شهرآشوب جهانی، ملتی به مانایی، پایداری و هدفمندی میرسد که در حوزه حکمرانی به سهولت از واقعیتهای موجود در لایهها و سطوح جهان شناخت داشته باشد و جنگ یا تفاهمش را بر اساس نقشه راه و یا مدل مبتنی بر آگاهی و عقل جمعی بنیان نهد. این سامانه در تحزب، انتخابات و دموکراسی متجلی است. دموکراسی اگر به کارآمدی و شایستهسالاری منتهی شود بیانگر توفیق در طراحی منطقی زیرساختها، کارکردها و عملکردهاست. اما اگر از دل انتخابات، پوپولیسم، فرقهگرایی و یا هرزهنگری درآید اطمینان داشته باشید بنیانهای حکومت مردم بر مردم، دچار حفرههای خطرناک هوایی است که احتمال سقوط را فزونی میبخشد. پس باید از وقایع سخن راند و در قالب حقایق آنها را مدل داد.
رسانهها به ویژه رسانه ملی برای تفهیم، تنویر و ترسیم واقعیتها تعهد بس عظیم و سنگینی دارد. اگر ملتی نتواند از واقعیتهای پیدا و پنهان جامعه خویش روایت کند و داستان تلخ و گزنده و یا شیرین و دل چسب سازد، هیچ گاه به هویت و توسعه نخواهد رسید. آنانی که از منور ساختن پستوها و اتاقهای فکر هراس دارند باید بفهمند که دوران پنهانکاری، پنهانپژوهی و رازداری حتی برای دولتها به پایان میرسد. امروزه پایان عمر رازهاست و عصر، راززدایی در همه زمینهها فرا رسیده است. کلیه امکانات نظامی-اطلاعاتی و دارایی کشورها در معرض دید همگان است. توان اقتصادی و موجودی خزانهها در حسابهای بینالمللی منعکس میشود. مبارزه با پولشویی و تشکیل سازمانهایی چون FATF زاییده چنین تحولاتی است. بالاخره گرفتاریها و خوشحالیها و بدحالیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دول و ملل در تبلت شهروندان جهانی ضبط میشود و در پروسه اصلاح، تکمیل، محبت و نفرت میچرخد. در واقع گریزی نیست الا اینکه از داشتهها، کمبودها، تهدیدها و چالشهای پیشرو و عدم توفیق در برنامههای معطوف به اجماع در صفحات رسانهها، رادیو و تلویزیون سخن راند. بایسته است در تمامی زمینهها برای بقا از تجزیه و تحلیل دقیق علمی، جامعهشناختی، روانشناختی فاصله نگیریم.
علتیابی چنانچه اعتبار داشته باشد، تعیینکنندگی، پارادایمسازی و رویکردآفرینی شایسته است از درد و معضل جامعه شکل گیرد. اگر حوزه معرفتشناختی و روششناسی با واقعیتها سر و سری پیدا نکند، نمیتواند برای رفع موانع و پالایش جامعه قانون بنویسد و راه نشان دهد و طبیعی است دودل می ماند که برای مجازات قانونی از بین دو گزینه حبس و جریمه کدام را انتخاب کند. یکی از دلایل استقبال نخبگان، استادان دانشگاه و محققان به متد جوامع غربی و تقلید محض از تشخیص آنان و نسخهپیچی بیگانگان همین بس که ما اجازه سرک کشیدن به غار واقعیتهای جامعه خودمان را نمیدهیم. رادیو و تلویزیون به آنها نمیپردازد و رسانهها هم در تونل چاپ آگهی و اختصاص یارانه آن قدر دغدغه دارند که امر هزینه و فایده آنها را ناگزیر به عقلانیت و لاعلاج به محافظه کاری رهنمون میسازد. دیگر خرابیای که چشم ما را از دیدن واقعیت کور و گوشمان را از شنیدن کر و زوال عقل را نصیب کارگاه محاسبهمان کرده است؛ ترمزدستیهایی است که به نام کتمان حقایق، پنهانسازی واقعیتها، رنگین ساختن پدیدهها در هر مرحله از رشد جامعه بیمحابا میکشیم. عمل به وظیفه در هر دوران را از جامعه میستانیم. دهه اول هر انقلاب به تثبیت اختصاص دارد، کاری غیر از آن لباس عقبماندگی بر جامعه میپوشاند کما اینکه دهه دوم به نهادپروری، دهه سوم به نظامسازی تعلق دارد. افراط و تفریط در هر سطح ما را در پیمایشهای آتی به اختلال و عدم اتفاق میکشاند. سوءاستفاده از امر مصلحتنگری و شنا در دریاچه تظاهر ما را به سمت نفاق میبرد و اعتماد ملی را در لایههای مکمل به بحران عدماعتماد میکشاند، حاصل کار خیانت، نفاق، دورویی و اضطرابهای زنجیرهای روح و روان است که اکثر ما را آلوده کرده است.
باید تپههای تملق را صاف کرد، پیچهای مصلحت را اصلاح کرد تا به جهنم توقف نرسیم. برای این کار پیشنهاد شود شیفت سزارین را از سلامت به سیاست انجام دهیم تا هم در سیاستهای جمعیتی موفق شویم و هم مولود کتمان واقعیت از دل جامعه بیرون بکشیم. مراقب باشیم جهنم توقف، پیامدهای مرگباری را به ملت تحمیل خواهد کرد پس واجب آید راه بر آبراهه باز شود تا با اتصال به اقیانوس فهم، اندیشه و تدین مانایی و پایداری حاصل آید.
* نماینده مجلس
سایر اخبار این روزنامه
رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج:
امنیت حج بر عهده عربستان است
«ابتکار» رویکرد جدید ناطق نوری را بررسی کرد
معمای شیخ نور
محسنی اژهای تشریح کرد
وضعیت پروندههای بقایی، بنیتا، فریدون و مداحان بازداشت شده
محمد صادق جنان صفت
جواب اقتصاد مهلک است
وجوب صراحت و زیانبارگی کتمان در امور واقعی
تکلیف شهرداری تهران تاحدود زیادی روشن شد
نجفی در یک قدمی بهشت
تغییر اساسنامه وزارت خارجه چه کمکی به گسترش روابط اقتصادی می کند؟
باز شدن زبان اقتصاد
جشنواره های موسیقی چقدر به اهالی دنیای نت و آواز کمک می کند؟
فستیوال های بی خاصیت
رئیس جمهوری آمریکا در واکنشی تند چین را متهم به مماشات در قبال پیونگ یانگ کرد
از حرف تا عمل ترامپ برای مقابله با کره شمالی
درباره مسعود دهنمکی و فیلمهایش که اینروزها به حاشیه رفته است
باتوم، قلم، دوربین، حرکت
رئیس جمهوری در پایان نشست مشترک سران سه قوه:
انتخابات تمام شده و فصل همدلی و همکاری است
حضور زنان در کابینه از نگاهی دیگر
با حضور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر صنعت، معدن و تجارت انجام شد
بهره برداری از طرح دانش بنیان تولید فیلتر تصفیه آب در استان البرز