سیدعلیرضا مسبوق فردوس

شجاعانه‏ترین و مُصلحانه‏ترین رفتار آیت‏ا...
1- همچنانکه همه ما گاهی متاثر از شرایط حاکم و یا به علت عدم آگاهی یا عدم پذیرشِ نواقص و ضعف‏های شخصی، بودِمان به نَبود دیگران یا از خود بهتران وابسته می‎شود؛ در سیستم‏های انحصارطلب هم، خوابِ آرامِ صاحبان قدرت و منزلت، غالباً در گِرو خواب ابدی بزرگانِ غیر همسو و معترض، تعبیر می‏گردد؛ با این وجود خواب ابدی برخی از نوادر اگر نتواند انحصارطلبان را بیدار نماید گاهی توانایی آن را دارد که در طول زمان، خوابشان را به کابوس بدل کند!
2- حضور مداوم و طولانی مدت در قدرت یا یک موقعیت خاص، همچون عینکِ نزدیک‏بین عمل می‏کند به نحوی که فرد یا گروه استفاده کننده به اجبار باید فراخی دامنه نگاهش را کاهش دهد و با حذف حداکثری بخش‏های متنوع و رنگارنگِ هر چشم‏اندازی، برای واضح شدن تصویر به اشیاء، نزدیک شود و آنها را به صورت محدود و بسته نظاره نماید؛ پدیده‏ای که شخص را غالباً بی‏آنکه بخواهد یا بداند از دیدن همه زیبایی‏های چشم‏انداز محروم می‏کند و از ضرورت وجود تنوع برای خلق یک تابلوی شکوهمند، غافل می‏سازد. نتیجه آن، زایش توهمی خواهد بود که به مرور با حذف تونالیته‏های گسترده رنگ، ذات حقیقی هر چشم‏اندازی را سیاه و سفید ببیند و حق را منطبق بر این دامنه کوتاه، مورد ارزیابی قرار دهد.
3- ما غالباً در مقدس نمودن افراد یا به باد دادن حیثیت آن‏ها حد وسطی نمی‏شناسیم! به ویژه در مورد افراد خاص. انسان‏ها یا آنقدر خوبند و مقدس که امکان نزدیک شدن به آن‏ها برای گوشزد نمودن اشتباهاتشان وجود ندارد و یا آنقدر خطاکار، بد طینت و مغرض که نزدیک شدن به آن‏ها عین گمراهی است و مستحق شماتت! گاهی در بیان خوبی‏ها، به حدی اغراق می‏کنیم که فرد مورد نظر، با تَوهّم معصومیت، از دسترس، خارج و باور ناپذیر می‏شود و یا به گزاف، خطاهایش را بزرگ می‏کنیم که مجسمه شیطان می‏گردد. صرف نظر از مردم عادی که معمولاً باورپذیرند و تابع تبلیغات حاکم همچنین برخی از متعصبینِ صادق اما کم‏بصیرت، رواج این رویکرد یا شیوع این ویروس مخرب، غالباً معلول منفعت است؛ عده‏ای در پس این مقدس‏سازی‏ها و تخریب‏گری‏ها، منافع مادی، منسبی و... خود یا خانواده یا گروه‏شان را هدف‏گذاری می‏کنند تا رفتارهای معطوف به منفعت خود یا گروه‏های مشترک‏المنافع‏شان را توجیه و تطهیر نمایند.


مرحوم هاشمی رفسنجانی(رحمت خداوند بر او باد) شاید تنها کسی باشد که در حدود چهار دهه توانست با وجود اتخاذ رویکردهای متفاوت و گاهاً متقابل
به صورت نسبی جایگاه خود را در رده‏های بالای هرم قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران حفظ نماید. این اتفاق نتیجه هر اندیشه یا رفتار سیاسی که باشد باعث شده است در طول این سال‏ها افراد مختلف و گروه‏های گوناگون نظرات متفاوت یا متضادی نسبت به رویکردهای سیاسی، فکری، اقتصادی و فرهنگی ایشان ابراز نمایند. گاه از سوی عده‏ای آیت‏ا... هاشمی رفسنجانی بر مرکب قدرت، انسانی کامل می‏شود که هیچ جانشینی را نمی‏توان در تصوّر آورد؛ در عین حال
گروهی آنچنان مَشی و رفتارهای سیاسی وی را زیر سوال می‏برند که گویی ایجاد تمام مشکلات مردم و عدم اصلاح نواقص و کاستی‏های کشور، به ایشان بازمی‏گردد. در راستای همین تفاوتِ رویکرد از گذشته تا امروز-که دیگر در بین ما نیست- شاهد بوده‏ایم برخی از دوستان و گروه‏های همفکر با ایشان که زمانی به فراخور منافع مشترکشان، در یک خط حرکت می‏کردند در دوره‏ای دیگر مقابل همدیگر صف‏آرایی می‏کنند و آقای هاشمی را تا مرز خیانت به باد انتقاد و حتی توهین می‏گیرند.
در روزهای پس از رحلت آقای هاشمی رفسنجانی و تا امروز که به چهلمین روز رحلتش نزدیک می‏شویم اشخاص و گروه‏های تخریب‏کننده شاید به علت آسوده‏خاطر شدن از نبود یک شخصیت میدان‏دار و تاثیرگذار در جبهه رقیب و یا هراس از برخی تبعات اجتماعی و همچنین پاره‏ای از ملاحظات سیاسی سعی نمودند...
هر چند به صورت موقت برخی از ویژگی‏های مثبت شخصیتی، فکری و رفتاری آن مرحوم را منعکس و مطرح نمایند؛ از سوی دیگر هم، جریان‏های همفکر و همسو با رویکردهای مرحوم رفسنجانی، غالباً تلاش داشتند و دارند با بزرگنمایی شخصیت فکری- سیاسی و اغراق در رویکردهای مثبت مدیریتی ایشان به نفع خود و گروه‏هایشان بهره برداری نمایند. واقعیت آن است که رفتارهایی این‏چنینی در برابر یک شخص در یک موقعیت خاص، غالباً همانطور که در بندهای 1تا3 اشاره شد ریشه در میزان و نوع فعالیت همچنین ساختار روابط آن شخص در درون و بیرون سیستم دارد؛ شاخصه‏هایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم می‏تواند نوع فعالیت اطرافیان و همفکران وی را سامان ‏دهد. از همین رو، همچنانکه حضور فعال یا بود سیاسی- اجتماعی آقای‌هاشمی همچون هزاران نیروی فکری، سیاسی و مدیریتی لایق دیگر می‏توانست و می‏تواند با نبود عده‏ای پیوند بخورد و یا به قیمت نزول اندیشه‏ای تمام شود؛ از وجهی دیگر هم می‏تواند موجبات در صحنه ماندن افراد همسو و ظهور و بروز رویکردهای فکری همخوان را فراهم آورد و بهره‏گیری از منافع و برکات این حضور را تقویت نماید.
فارغ از این زنده‏باد و مرده‏بادها اگر تحلیلگران حوزه‏های مرتبط بخواهند کارنامه آقای‌هاشمی رفسنجانی را در دوره‏ها و عرصه‏های مختلف واکاوی و ارزیابی نمایند شایسته‏تر آن است که با پرهیز از قضاوت‏های سیاه و سفید، به صورت چندساخته تابلوی فکری- عملکردی این سیاستمدار چندوجهی چهار دهه اخیر ایران را برای نمایش عموم ترسیم نمایند. در همین راستا، در حاشیه تمام تحلیل‏های صورت گرفته و چشم‏پوشی از بیان ارزیابانه نقاط مثبت و منفی کارنامه مرحوم‌هاشمی که بسیاری از آن‏ها در بضاعت اندک نگارنده نمی‏گنجد باید به یک نکته عطف و مهم اذعان نمود و از صاحبنظران خواست پیرامون آن از زوایای مختلف به صورت مبسوط بحث نمایند.
به زعم نگارنده، در کنار تلاش‏های فراوان و ثمرات زیاد دوران مسئولیت‏ آقای رفسنجانی، اگر بتوان برخی از مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی امروز کشور را به حساب رویکردهای فکری و رفتاری آیت‏ا... رفسنجانی و خطاهای عملکردی ایشان و همکارانشان در دوران مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و پس از آن، گذاشت (که علی‏القاعده بخش زیادی از شرایط مطلوب یا نامطلوب امروز کشورمان به نوعی معلول شیوه‏های مدیریتی گذشته است) باید به این امر هم اعتراف نمود که از یک سو اگر حضور این سیاستمدار قابل احترام نبود ما اکنون شاید در شرایطی نامطلوب‏تر بودیم و از سوی دیگر و مهمتر، توجه به تلاش و تاکید ایشان در جهت جبران اشتباهات گذشته است؛ بازگشت مصلحانه‏ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از شجاعانه‏ترین و مُصلحانه‏ترین رفتارهای آقای‌هاشمی رفسنجانی در دورانی که می‏توانست با همراستا شدن با جریان خاص، ضمن تثبیت جایگاه خویش و اطرافیان، خود را از بسیاری از تخریب‏ها مصون نگه دارد، این بود که به دامان بخش زیادی از ملت بازگشت و صدای مردمی شد که مدت‏ها بود از دسترسی به بسیاری از تریبون‏ها محروم شده بودند. چرا که این عنایت الهی به نوعی باعث شده بود ایشان و همکارانشان با کنار گذاشتن عینک نزدیک بین قدرت، بخشِ حداکثری رنگ‏ها و زیبایی‏های چشم‏انداز را ببینند؛ اما صاحبنظران باید تحلیل نمایند چگونه است فردی که بسیاری پیروزی آقای احمدی‏نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 84 را « نه بزرگِ مردم» به وی تعبیر می‏کنند در فاصله کمتر از یک دهه کاری می‏کند و شرایط به گونه‏ای پیش می‏رود که بخش زیادی از همان مردم به سویش رجوع می‏کنند و درست یا غلط ایشان را در جایگاه یک ناجی قرار می‏دهند. این رجوع آیت‏ا... به سوی مردم و به طور کلی این دور شدن از مردم و نزدیک شدن‏ به آن‏ها در عرصه‏های گوناگون می‏تواند درس‏های بزرگی برای گروه‌های مختلف داشته باشد.