به رنگ جهاد

زیرتیغ آفتاب داغ تابستان، نه بیم گرمای شهریور را دارند و نه بیمناک سختی کار هستند. به عشق اردوهای جهادی و عمران و آبادانی به حاشیه شهرآمده اند. گروه های جهادی امام رضا(ع) امسال نیز همانند سال های گذشته مهمان سازندگی حاشیه مشهد بودند.برای حضور نیم روزی در میان اردوهای جهادی عازم بولوار رسالت می شویم. در میانه بولوار رسالت (سیس آباد) وارد کوچه شهید مروت 4 می شویم. بوی جوی فاضلابی که از وسط کوچه می گذرد در گرمای تابستان مشام را بدجور آزار می دهد. بازی چند دختربچه به یک زیرانداز و دو عروسک کوچک و مندرس و جست و خیز پرهیجان پسر بچه ها بر سر نوبتی سوار شدن به یک دوچرخه قدیمی محدود شده است.بعد از عبور از دو کوچه پیچ در پیچ به خانه ای می رسیم که جلوی در ورودی آن یکی از جوان ها  مشغول ساختن ملاط سیمان و شن است، یکی دیگر بلوکه های آجری را داخل حیاط کوچک خانه می برد و چند نفر دیگر هم بلوک ها را روی هم می چینند. «یاسر‌بادله» ازگروه‌جهادی انصارالزهرا(س) آمده است. با چهره آفتاب سوخته اش در حالی که دستمالی به دور سرش پیچیده تا شدت تابش آفتاب کمتر اذیتش کند، بدون لحظه ای توقف مشغول کار است. بعد از چند دقیقه تماشای کار کردنش جلو می روم و با او هم کلام می شوم. می گوید: وقتی برنامه اردوهای جهادی ردیف شد معطل نکردم و آمدم. پنج شنبه حرکت و از عصر جمعه کار را آغاز کردیم. از کاری که در این خانه انجام می دهند سوال می کنم که می گوید: این خانه یک چشمه دست شویی و یک حمام دارد که وضعیت بسیار نابه سامانی داشت. از صبح تخریب را انجام دادیم و نخاله ها را هم خارج کردیم و قرار است از عصر هم کار ساخت را آغاز کنیم. حدود پنج روز کار دارد و باید لوله کشی آب و فاضلاب را هم انجام بدهیم.او که در تهران و در بخش خصوصی بازرس فنی است، ادامه می دهد: جذابیت معنوی زیادی در اقدامات گروه های جهادی نهفته است و امسال سومین دوره ای است که می آیم. هر بار که می آیم با وجود خستگی جسمی، بی تعارف انبساط روحی زیادی برایم ایجاد می شود.این جوان جهادگر با ابراز تأسف از وضعیت حاشیه شهر مشهد می گوید:  متأسفانه اصلا توقع نداشتم حاشیه مشهد تا این اندازه نابه سامان باشد و خیلی متأثر شدم. این جا برخی ها حتی حداقل های زندگی هم برایشان آرزو شده است.او ادامه می دهد: همین حالا که آمدم، اوج کارمان بود و رئیسم اصلا اجازه حضورم را نمی داد اما وقتی گفتم قرار است برای اردوهای جهادی به مشهد بروم خیلی تحت تأثیر قرار گرفت، راضی شد و التماس دعا کرد. شاید باورش سخت باشد اما خیلی از برنامه های زندگی ام را بر اساس برنامه و اولویت اردوهای جهادی تنظیم می کنم. پیرزن صاحبخانه در حالی که حس رضایت در چهره اش موج می زند، می گوید: چند ماه قبل آمدند و تحقیقات محلی کردند. وضعیت زندگی ام   را دیدند. همسرم اختلال حواس دارد، یک پسر مریض هم دارم و توان تعمیر خانه ام را هم نداشتم. خدا را شکر که دعاهای من و همسرم برای بازسازی خانه به ثمر نشست. زمستان برای وضو گرفتن آب نداشتیم و وضعیت حمام خانه بسیار بد بود. هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم برای سلامت شان زیارت عاشورا و دعای امام زمان(عج) می خوانم. حضور برای ساخته شدن در سختی ها! به قول خودش حدود 14 سال دارد. از شهر ری آمده تا برای رفع محرومیت ها در حاشیه مشهد تلاش کند. «متین قهارزاده» که زیر اندک سایه دیوار همسایه ایستاده، می گوید: می توانستم راحت بازی کنم و مثل خیلی از بچه محل هایمان زیر توپ بزنم اما ترجیح دادم با گروه های جهادی به مشهد بیایم، درست مثل سال گذشته که به شهرستان باغ ملک در استان خوزستان رفتم. به قول پدرم آمدم تا در سختی ها ساخته بشوم. او ادامه می دهد: امروز با گروه فیلم برداری هستم و قرار است از فردا در کار دیوارکشی و کندن چاه در یک مدرسه همکاری کنم. مدد از امام رضا(ع) با چهره خسته و عرق ریزانی که دارد، با روی باز گفت و گو با ما را می پذیرد. «احسان خلیل بیگی» که در بازار مواد غذایی مولوی فعالیت می کند، درباره کارهایی که در یکی از خانه های منطقه سیس آباد باید انجام شود، می گوید: برای این خانه کف سقف را خالی کردیم و قرار است سقف را ایزوگام کنیم. سقف دست شویی نامناسب است و آن را آهن گذاری می کنیم و سرامیک می زنیم. سرامیک دست شویی را هم عوض می کنیم اگر فرصتی بود یک بالکن هم برای این خانه ایجاد می کنیم.او که از طریق کانال تلگرام یکی از گروه های جهادی برای حضور در حاشیه مشهد ثبت نام کرده است، ادامه می دهد: با وجود فاصله اندک این جا تا حرم، محرومیت ها در این جا خیلی زیاد است. با این حال برای ما خستگی خیلی معنایی ندارد و با مدد از امام رضا(ع) کارها را پیش می بریم. عاشق دعای عاقبت به خیرشان هستم! بچه باصفای شاه عبدالعظیم از شهر ری تهران آمده و برای لحظه ای هم لبخند از لبانش جدا نمی شود. «حسن صداقت» که یکی دو ترم دیگر دانشگاه را تمام می کند، هفت سالی می شود که با اردوهای جهادی همراه است. اولین بار که به شیروان رفته بود با کمک دیگر دوستانش یک مسجد ساختند و حالا آن قدر در کار مهارت پیدا کرده که آچار فرانسه گروه شده است. حسن، بهترین خاطرات اردوهای جهادی را دعای خیر نیازمندان محروم حاشیه شهرها و روستاها می داند و می گوید: آن هایی که در خانه شان کار می کنیم خیلی خالصانه دعایمان می کنند. باور کنید بارها تأثیر مادی و معنوی این دعاها را در زندگی ام دیده ام. عاشق دعای عاقبت به خیری هستم که پیرزن یا پیرمردی محروم دست هایشان را بالا می برند و رو به آسمان دعا می کنند. مستندی به نام «رنگ نفت سیاه» «علی خانی» مستند ساز قرارگاه جهادی امام رضا(ع) است که کار مستندسازی در اردوهای جهادی را از پنج سال قبل آغاز کرده و از دشت آزادگان، خرمشهر و آبادان تا کردستان را برای ساخت مستند گروه های جهادی پیموده است.او می گوید: گروه های جهادی صرفا گروه های عمرانی نیستند و در قالب تیم های پزشکی و فرهنگی کارهای زیادی انجام داده اند. محوریت اصلی گروه های جهادی نیز با دکتر قالیباف است.از علی خانی درباره تأثیرگذارترین مستندی که در این سال ها ساخته می پرسم که می گوید: در استان خوزستان به روستاهایی می رفتیم که در اوج محرومیت بودند و گاز نداشتند اما فاصله شان تا پالایشگاه گاز حداکثر4 کیلومتر بود. اهالی روستا می گفتند از این پالایشگاه فقط دودش به ما می رسد. اسم این مستند «رنگ نفت سیاه» بود.او ادامه می دهد: متأسفانه  شنبه این هفته دو جهادگر ما در آذربایجان غربی که مشغول کار جهادی بودند، در راه بازگشت دچار سانحه واژگونی خودرو شدند و فوت کردند. سیس آباد، همت آباد، قرقی «جواد رجب پور» یکی از قدیمی های قرارگاه جهادی امام رضا(ع) در مشهد است و در اردوی امسال مسئولیت پشتیبانی و هماهنگی را بر عهده دارد. آن طور که رجب پور می گوید: امسال تمرکز گروه های جهادی در حاشیه شهر مشهد روی سه منطقه سیس آباد، همت آباد و قرقی است. او اضافه می کند: از سه ماه قبل با شناسایی خانواده های نیازمند و ثبت نام و تحقیقات محلی، حضور گروه های جهادی از 15 مرداد شروع شده و تا 20 شهریور ادامه خواهد داشت. برای تابستان امسال گروه های جهادی متعددی مرکب از دو هزار نفر در شاخه های عمرانی، فرهنگی، دندان پزشکی و دام پزشکی از استان های گلستان، اصفهان، فارس، خوزستان، تهران و گروه های جهادی خراسان رضوی در حاشیه شهر مشهد حضور یافته اند.