روزنامه آرمان امروز
1395/11/27
احتمال وجود وصيتنامه سياسي آيتا...
پنجشنبه مراسم اربعين آيتا... هاشمي برگزار ميشود اما پس از گذشت ۴۰ روز از رحلت ايشان هنوز چشمان فرزندانشان به ويژه فاطمه هاشمي اشكآلود است. فرزند نخست خانواده بيش از خواهر و برادران خود از حوادثي كه قبل از انقلاب براي پدر و خانواده پيش آمد، اطلاع دارد. آيتا... هاشمي در زمان حيات هم اشاره به دلسوزيهاي فاطمه و همراهيهايش داشت. اكنون در آستانه اربعين آيتا... هاشمي، فاطمه در يادداشتي خطاب به پدر نوشت: تا روزي كه نفس ميكشم مانند تو صبر خواهم كرد تا صبر از صبرم خسته شود، متوقف نخواهم شد و به راهت ادامه خواهم داد تا روزي كه خدا ما را بههم برساند. متن كامل يادداشت فاطمه هاشمي به شرح زير است: «ما را كه غير داغ غمت بر جبين نبود، يك لحظه طي نشد كه دل ما غمين نبود، هرچند آسمان به صبورى چو ما نديد، ما را غمى نبود كه اندر كمين نبود، در حيرتم كه بيتو، چرا زنده ماندهام، عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود، چلروزه فراق تو، عمرى به ما گذشت، يك عمر بود هجر تو، يك اربعين نبود. پدر عزيزم، چهل روز از آخرين شبي كه تو را ديدم، گذشته است؛ اما نه، شايد چهل ماه گذشته يا چهل سال. هرچه هست اين اربعين بر من عمري گذشته است. شايد اگر امروز دخترت را ببيني، تعجب كني، شايد اگر صدايم را بشنوي نشناسي، ديگر نه اشكي در چشمانم مانده و نه جوهري در صدايم، اما هنوز برايت گريه ميكنم و از دوريات مينالم. وقتي اين همه لطف و همدردي و مهرباني مردم را ميبينم به حالت غبطه ميخورم كه به آنچه ميخواستي رسيدي و ما را در حسرت خودت باقي گذاشتي. پدرجانم! همه عمرت را به فكر مردم بودي و براي مردم رنج كشيدي، شكنجه شدي، ترورت كردند و با دروغها و تهمتها آبرويت را هدف گرفتند؛ ميدانم زخم تهمتها و دروغها بر دلت از گلولهاي كه زدند بيشتر درد داشت، اما خدا به تو آنچه لايقش بودي داد، قلب مردم را به تو داد و آبرويت را خريد. چه كسي تصور ميكرد، مردي كه چهل سال آماج بيشترين دروغها و تهمتها از رسانهها و تريبونهاي داخلي و خارجي بود اينگونه پيش مردم آبرو داشته باشد كه تشييع و تدفينش در تاريخ بماند. ما نميدانستيم اما تو ميدانستي كه خدا به وعدهاش وفا ميكند. زندگيات را براي خدا و مردم گذاشتي و خدا قلب مردم را كه خيليها با قدرت و پول و زور نتوانستند به آن راه يابند، خانهات كرد. در تشييع و تدفين و مراسمها، ميديدم زنان و مرداني كه همچون فرزند برايت ميگريستند، هيچگاه فرزندان وهمسرت خود را تنها و غريب احساس نكردند. نميدانم تا كي ميتوانم بدون تو زنده بمانم، اما ميدانم تا روزي كه نفس ميكشم مانند تو صبر خواهم كرد تا صبر از صبرم خسته شود، مانند تو كه با پاهايي كه هنوز رنجور شكنجههاي سخت ساواك بود از راه نايستادي، متوقف نخواهم شد و به راهت ادامه خواهم داد تا روزي كه خدا ما را بههم برساند. امسال كه ۲۲ بهمن را بدون تو به راهپيمايي رفتم، سيل بيانتهاي مردمي را ديدم كه با گامهاي استوار و نگاههاي اميدوار در همين راه قدم برميداشتند و فهميدم، امروز اگرچه پيكر خسته و رنجورت در ميان مردم نيست، اما در قلب مردم از هميشه زندهتري؛ گويا براي اين مردم هاشمي تازه متولد شده است و به زندگي اين هاشمي ديگر هيچ گلولهاي نميتواند پايان دهد، هيچ زنداني نميتواند از مردم جدايش كند و هيچ دروغ و تهمتي نميتواند به او آسيب برساند. تازه ميفهمم كه امام چرا گفت:«بدخواهان بدانند هاشمي زنده است»؛ زندگي با عشق مردم را حتي مرگ نميتواند پايان دهد...»
سایر اخبار این روزنامه
احتمال وجود وصيتنامه سياسي آيتا...
سهم آیندگان را پیشخور کردهایم
تجمع پلاسکوییها روبهروی شورای شهر
استقبال از آمریکاییها در کرمانشاه
نامه عارف به رئیس جمهور
مجوز آلبوم استاد شجریان صادر شد
شوراي نگهبان در قلمرو مراجع ورود نكند
تلاشهای مرتضوی و احمدینژاد برای جاسوسخواندن موسویان
سخنراني بههم بزني ۶ماه تايكسالحبسداري!
حيات برخي درگرو نزاع وتفرقه است
یادداشـتهـای اخـتصـاصـی
مجازات زندان برای برهم زنندگان مراسمها
پرونده هستهای و برداشتهای جناحی
دیدار اصلاحطلبان با خانواده آیت ا... هاشمی
نامه عارف به رئیسجمهور