جامعه ایرانی آسیب‌پذیر شده

توسعه انسانی مفهومی است به‌قدمت چند دهه. بعد از تحول مفهوم توسعه و نقد به توسعه رشدمدار، به ابعاد انسانی آن هم توجه شد. انتقاد به رویکرد توسعه رشدمدار، موجب پدیدآمدن دیدگاه‌های جدیدی پس از دهه 1970 شد. توجه رویکردهای رفاه اجتماعی، توسعه انسانی، نیازهای اساسی و توسعه منابع انسانی در فرایند تحول مفهوم توسعه انسانی به ‌وجود آمده است. سعید مدنی، پژوهشگر اجتماعی، به «شرق» می‌گوید: «در شرایط کنونی جامعه ایران بسیار آسیب‌پذیر است. آسیب‌پذیری حکایت از تهدیدها نسبت به فرصت‌ها و قابلیت‌ها دارد». او معتقد است: «زمان آن رسیده تا به مسائل گسترده‌تر و بازبینی پویایی بین دولت‌ها و بازارها و بین کشورها و نیروهای جهانی برای بررسی چشم‌انداز فضای عمومی و خصوصی توجه شود».
اين روزها بحث توسعه انساني زياد مطرح مي‌شود؛ توسعه انسانی چیست و بر‌اساس چه شاخص‌هایی سنجیده می‌شود؟
برنامه توسعه ملل متحد، به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سازمان ملل متحد، از سال 1990 اقدام به انتشار گزارش‌هایی با عنوان «گزارش توسعه انسانی» کرد. از نخستین گزارش که در آن مفهوم و روش سنجش توسعه انسانی معرفی شد تا امروز، تلاش شده در هر گزارش جنبه‌های مختلف وضعیت توسعه انسانی در سطح جهانی، منطقه‌ای و ملی مورد بحث قرار گیرد. برخی از برجسته‌ترین موضوعاتی که در این گزارش‌ها به آنها پرداخته شده عبارت‌اند از مشارکت مردم، ابعاد امنیت انسانی، جنسیت و توسعه انسانی، رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی، فقر، حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و تکثر فرهنگی، بحران آب، تغییرات آب‌وهوایی، مهاجرت انسانی و برابری. پس می‌بینید که دامنه مباحث درباره توسعه انسانی بسیار گسترده است. محور مشترک گزارش‌های توسعه انسانی، شاخص توسعه انسانی است که ترکیبی از سه شاخص درآمد، آموزش و امید به زندگی در بدو تولد است و به‌تدریج مجموعه سامان‌داده‌شده‌ای از شاخص‌های حساس به جنسیت، نابرابری و تبعیض را نیز در بر گرفته است. علاوه بر گزارش‌های جهانی توسعه انسانی، کشورها نیز عموما با مطالعه و ارزیابی وضعیت توسعه انسانی در سطح ملی و با روش‌شناسی مشابه، گزارش‌های ملی توسعه انسانی را تدوین می‌کنند و به اطلاع عموم می‌رسانند. از سال 1992 تا امروز، بیش از 700 گزارش ملی توسعه انسانی در 140 کشور تهیه شده است. در ایران نیز تنها یک گزارش اختصاصی در سال 1378 در سازمان برنامه و بودجه تهیه و منتشر شده است. به‌تازگی نیز با حمایت مؤسسه رحمان، گزارش جدیدی از سوی بنده تدوین و منتشر شد.
توسعه انسانی از چه مبنای نظری‌ای برخوردار است و چه تفاوتی با دیگر رویکردها به توسعه دارد؟
در دهه‌های اخیر و به‌موازات فرایند تحول مفهوم توسعه، شاهد شکل‌گیری مفهوم توسعه انسانی بوده‌ایم. پیش از دهه 1970، توسعه مفهومی کاملا اقتصادی قلمداد و برحسب رشد اقتصادی و در‌نتیجه درآمد ملی و سرانه کشورها، سنجیده می‌شد؛ تقریبا شبیه ادبیات دولت سازندگی و دولت امید آقای روحانی. در این دوره، تصور غالب اقتصاددانان و برنامه‌ریزان آن بود که با افزایش درآمد سرانه، زندگی مردم در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت. صاحبان این دیدگاه تصور می‌کردند افزایش درآمد حاصل از توسعه، بدون توجه به عدالت و دسترسی برابر به فرصت‌ها، بی‌تردید منجر به افزایش رفاه می‌شود. شاید آخرین میخ به تابوت این دیدگاه را توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی، با انتشار نتایج مطالعه خود در کتاب «سرمایه‌داری در قرن بیست‌ویکم» زد و نشان داد اگر نرخ رشد بازدهی ثروت (سرمایه) بیشتر از نرخ رشد اقتصادی باشد، توزیع درآمد نابرابرتر می‌شود. پیکتی با بررسی منحنی‌های توزیع درآمد در یک دوره تاریخی بلندمدت (از حدود 1910 تاکنون) در کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس، سوئد و آمریکا، نظريه «اثر رخنه به پایین رشد» (فرضيه کوزنتس) مبنی بر متعادل‌ترشدن توزیع درآمد در بلندمدت را رد می‌کند. او به‌شدت منتقد دیدگاه‌های لیبرال و نئولیبرال اقتصادی است. انتقادات به رویکرد توسعه رشدمدار موجب پدیدآمدن دیدگاه‌های جدیدی پس از دهه 1970 شد. از آن جمله می‌توان به رویکردهای رفاه اجتماعی، توسعه انسانی، نیازهای اساسی و توسعه منابع انسانی اشاره کرد که هریک نقش مهمی در فرایند تحول مفهوم توسعه انسانی داشتند، اما تفاوت‌ها و تمایزات مشخصی نیز بین آنها وجود دارد. با طرح انتقادات نسبت به مفهوم و رویکردهای توسعه رشدمدار، آمارتیا سن به طرح نظريه «قابلیت و توسعه انسانی» پرداخت. سپس از اواخر دهه1980، اقتصاددانان پیرو این رویکرد، به رهبری محبوب‌الحق، اقتصاددان پاکستانی، اقدام به تدوین شاخص توسعه انسانی در «برنامه توسعه سازمان ملل» کردند. سن معتقد است هدف اصلی توسعه، توسعه فرصت‌های انسان‌هاست. این فرصت‌ها گسترده‌اند و در طول زمان تغییر می‌کنند و شامل منافع باارزشی هستند که بلافاصله یا در یک دوره زمانی، در درآمد، شاخص‌های رشد، دسترسی به تحصیلات بالاتر و خدمات بهداشتی و تغذيه بهتر، امنیت شغلی، امنیت در مواجهه با شوک و بحران و آشوب‌های احتمالی و امثال آن نمود پیدا می‌کنند. بنابراین هدف از توسعه، ایجاد محیطی است که مردم بتوانند در آن از زندگی طولانی، سالم و خلاق برخوردار باشند.


به‌هرحال، ايده محوری و اصلی توسعه انسانی که عبارت بود از رهاکردن دیدگاه رشدمدار با تأكيد بر تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی و جایگزینی دیدگاه انسان‌مدار، زمينه گسترش و تعمیق مفهوم توسعه انسانی را فراهم كرد و در تمامی تعاریف ارائه‌شده از توسعه، این چرخش رویکردی را در مقایسه با دیدگاه‌های پیشین می‌یابیم.
توسعه انسانی بر کیفیت زندگی مردم تأكيد دارد، یعنی اینکه آنان توان چه کاری را دارند و در عمل چه انجام می‌دهند، با چه تبعیض‌هایی مواجهند و چه تلاش‌هایی برای برخورداری از انتخاب‌های بیشتر انجام می‌دهند. توسعه انسانی مبتنی بر این ایده است که پیشرفت جوامع انسانی را نمی‌توان فقط با درآمد سرانه اندازه‌گیری کرد، بلکه علاوه بر درآمد بالاتر، پرورش و بسط استعدادها و ظرفیت‌های انسانی نیز لازمه دستیابی به زندگی بهتر است؛ براساس این تعریف، توسعه عبارت است از فرایند بسط انتخاب‌ها و ظرفیت‌های انسانی. از دیدگاه سن، برای رسیدن به توسعه نیازمند آزادی در پنج حوزه مهم هستیم؛ شامل سیاست، امکانات و تسهیلات اقتصادی، فرصت‌های اجتماعی، تضمین شفافیت و نظام‌های حمایتی برای توسعه قابلیت‌های فردی. همین‌طور که می‌بینید این مباحث با آنچه از سوی تیم برنامه‌ریزی اقتصادی- اجتماعی دولت آقای روحانی مطرح می‌شود، سنخیت بسیار کمی دارد. آنها دربه‌در به‌دنبال نشان‌دادن عددی بالاتر برای رشد هستند و از شاخص‌های مرتبط با اشتغال، فقر و نابرابری غفلت می‌کنند، زیرا معتقدند این افزایش رشد همه مسائل را حل خواهد کرد. بعدا دراین‌باره بیشتر توضیح می‌دهم.
وضعیت ایران در شاخص‌های توسعه انسانی چگونه است؟ آیا برآورد علمی و یافته پژوهشی درباره وضعیت ایران در این شاخص‌ها وجود دارد؟ چرا این اطلاعات كمتر در دسترس است؟
در گزارش توسعه انسانی میزان شاخص توسعه انسانی ایران برای سال 2013 معادل 0/749 و برای سال 2014 معادل 0/766 برآورد شده است، بنابراین کشور ما در گروه کشورهای با توسعه انسانی بالا قرار گرفته است. گروه کشورهای با توسعه انسانی بالا در حدفاصل رتبه‌های 50 تا 102 جهان قرار دارند. بالاترین رتبه در میان این گروه به اروگوئه با میزان شاخص توسعه انسانی 0/9 و پایین‌ترین آن به جمهوری دومینیکن با میزان شاخص 0/7 اختصاص دارد. ایران با شاخص 0/766 در میان این دو کشور است. میانگین رشد شاخص توسعه انسانی ایران در فاصله سال‌های 1990-1980 معادل 1/19 در فاصله سال‌های 2000-1990 برابر 1/69 و در فاصله سال‌های 2013-2000 معادل 1/07بوده است؛ به این ترتیب مشابه روند جهانی که به‌طورکلی نشان‌دهنده رشد شاخص توسعه انسانی در سراسر جهان است، در ایران نیز همین روند دیده می‌شود. البته باید توجه داشت که باز هم مطابق روند جهانی میانگین رشد شاخص توسعه انسانی پس از سال 2000 کمتر از ادوار پیش از آن شده است، براین‌اساس چند ویژگی را در روند طی‌شده در میزان شاخص توسعه انسانی ایران در سال‌های 1990(1369) تا 2014 (1393) می‌توان برشمرد:
ويژگي كلي اينكه در دوره زمانی یادشده، میزان شاخص توسعه انسانی ایران تقریبا مثل همه کشورها افزایش یافته است.ويژگي ديگر اينكه روند بهبود و میزان شاخص توسعه انسانی ایران نوسان‌های زیاد و سرعت روند، رو به کاهش است.
همچنين در میان کشورهای منطقه، سرعت بهبود شاخص توسعه انسانی ایران آهسته‌تر از دیگر کشورها بوده، ض