با محکوم کردن مشکلی حل نمی‌شود

اقلیت مسلمان روهینگیایی در گذشته‌های دور به‌صورت مهاجر از بنگلادش به میانمار رفته بودند. سال 1975 بنگلادش به‌وجود آمد، اما مسلمانان روهینگیایی به دلیل مشکلات اقتصادی از آن کشور به میانمار مهاجرت کردند و از سال 1975 به این طرف مدام به تعدادشان افزوده شد. در اوایل، اختلافات در میانمار آن‌چنان رنگ‌وبوی مذهبی نداشت و درواقع «اختلافات غیرهمجنسی» نمود پیدا می‌کرد، اما رفته‌رفته از طرف دولت میانمار خلاف این عمل شد، چنان‌که دولت میانمار به اهالی میانمار که بودایی هستند اعلام کرده بود که این اقلیت را مورد هجوم قرار دهند،‌ کتکشان بزنند، خانه‌هایشان را خراب کنند و آنها را بکشند. با پدید آمدن اختلافات حاد این‌چنینی از مدت‌ها قبل دامنه اختلافات گسترده‌تر شد تا چند سال پیش که باز هم چنین حالتی پیش آمد؛ منتها نه به این شدت، حالت و گسترش. اما این بار کار به جایی رسیده که باعث شگفتی و خشم جامعه جهانی، مخصوصا مسلمان‌ها، شده است. این درحالی است که در ابتدا ریشه‌های‌نژادی و مذهبی وجود نداشته که بر اساس آن بخواهند مسلمان‌کشی کنند. درواقع ناسازگاری بیشتر در اثر ازدیاد جمعیت بروز کرده؛ یعنی این نگرانی وجود داشت که جمعیت اینها از میانماری‌ها بیشتر شود و چون میانمار هم جمعیت زیادی ندارد، در نهایت روهینگیایی‌ها صاحب مملکت شوند. اما حکومت در دست طرف مقابل بود و با استفاده از نیروی نظامی چند بار مسلمان‌ها را مجبور به ترک خاک کشور کردند. آنها نگران این بودند که روهینگیایی‌ها در نتیجه افزایش جمعیت، در نهایت بر بودایی‌های میانمار غلبه کنند. متاسفانه بعد از روی کار آمدن خانم آنگ سان سوچی، این فجایع شدت بیشتری گرفت. درواقع ناسازگارهای جمعیتی و غلبه جمعیت مسلمان بر جمعیت بودایی رفته‌رفته مشکلات را گسترش داد. جمعیت مسلمان میانمار در ابتدا حدود 2، 3 میلیون نفر بود. تعدادی که امکانات بهتری داشتند، پس از مدتی مهاجرت کردند و به خارج از کشور رفتند و باقیمانده آنها افراد فقیری هستند که کارشان به اینجا کشیده است. درواقع اختلافات اولیه آنها و قصد اخراج مسلمان‌ها، حالا به اختلافات مذهبی و مسلمان‌کشی کشیده شده است. حتی از هندی‌ها یاد گرفته بودند و خیلی از بچه‌های اینها را عقیم می‌کردند تا زاد و ولدشان متوقف شود، ولی با همه این قضایا، ‌جمعیتشان رو به افزایش بود و باعث نگرانی شد.
ادامه صفحه 2