ایجاد امنیت روانی در تهران

امنیت روانی شهروندان واژه‌ای چند سیلابی اما اثرگذار است که در تمام سال‌های گذشته تا به امروز برای نخستین بار لفظ آن از سوی محمدعلی نجفی، شهردار جدید تهران، به کار گرفته شد. اما به‌راستی مقصود از امنیت روانی شهروندان چیست و اساسا چه اهمیت و تاثیری در بهبود وضعیت کلانشهر تهران دارد؟ در ابتدای امر باید اذعان داشت که مساله امنیت با احساس امنیت متفاوت است، زیرا ممکن است امنیت پلیسی برقرار شود اما احساس عدم امنیت و هراس اجتماعی در جای خود باقی باشد. بنابراین اگرچه امنیت روانی مساله‌ای نیست که ایجاد آن تنها با تلاش و اراده شهرداری ممکن باشد، اما به‌طور قطع می‌تواند اثرگذار باشد. بنابراین این امر یک پدیده چندعلتی است و عوامل متعددی باید دست‌به‌دست یکدیگر دهند تا این مهم تحقق یابد. اما به هر روی شهر فی‌نفسه هراس‌انگیز است. با اینکه امنیت ایران از بسیاری از کشورها بیشتر است، اما ناامنی روانی به‌ویژه در کلانشهرها همچنان مشاهده می‌شود. به هر روی، گرچه ایجاد احساس امنیت روانی به عوامل و علت‌های مختلفی بستگی دارد، اما تاثیر اقتصادی بسیاری می‌تواند در بر داشته باشد. برخی مسائل در شهرها احساسات افراد را مشوش و ناامن می‌کند و اثرات مخرب سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری خواهد داشت. ناامنی روانی در بازدهی کاری و شغلی افراد موثر است، زیرا فرد نگران در کار خود دقت ندارد و این بی‌دقتی و عدم تمرکز کاری کیفیت و بازدهی کار را پایین می‌آورد. دومین نیاز بشر پس ازغذا و پوشاک مساله امنیت روحی و روانی و تعاملات اجتماعی تعریف شده است، زیرا تا زمانی که امنیت روحی و روانی تامین نشود، هیچ‌نیاز دیگری بدون آن خودنمایی نمی‌کند. بنابراین این مساله نیازی پایه‌ای و اصلی است. اگر شهردار تهران همراه با سایر مجموعه‌های ذیربط بتواند نیاز امنیت روانی را در این کلانشهر و حتی سایر شهرهای ایران تامین کند، اقدام بسیار بزرگی انجام داده است، اما باید اذعان داشت که تنها شهردار نمی‌تواند امنیت روانی شهروندان را تامین کند، بلکه سایر دستگاه‌ها مانند قوه‌قضائیه، نیروی انتظامی، وزارت کشور و سایر سازمان‌های ذیربط دست‌به‌دست یکدیگر می‌توانند عوامل سلامت روانی شهروندان را فراهم کنند. برای ایجاد امنیت روانی باید همه زمینه‌ها جهت شادی و نشاط شهروندان در یک جامعه فراهم باشد. عوامل متعدد و گاه غیرقابل تصوری می‌تواند در برخی مواقع زمینه‌های ناامنی روانی را پدید آورد. بنابراین شهردار زمانی می‌تواند امنیت روانی ایجاد کند که دستگاه‌های مختلف در تحقق این امر به او یاری برسانند، اما در شرایطی که هر فرد یا گروه و جریانی ساز خود را بزند و همه مجموعه‌ها با یکدیگر یکدست نباشند، بسیار دشوار و حتی غیرممکن خواهد بود که امنیت روانی شهروندان فراهم شود. به‌طور مثال، زمانی که گروهی تحت عنوان خودسر و مخالف به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد حمله می‌کنند، به‌راستی چگونه می‌توان به امنیت روانی شهروندان اندیشید؟ مردم با خود می‌گویند وقتی گروهی به‌راحتی به یک سفارتخانه حمله می‌کنند، بنابراین به منزل ما هم می‌توانند وارد شوند! این مساله یک پدیده چندعلتی است؛ در نتیجه زمانی امنیت روانی حاصل می‌شود که فضای جامعه امن باشد و فضایی که استنشاق می‌کنیم، بوی امنیت بدهد.
* استاد دانشگاه و جامعه‌شناس