اداره 12ساله شهرداری تهران با سبک مدیریت نظامی

براساس نظریه‌های صاحبان اندیشه جامعه‌شناسی کار و شغل، آدمی تحت تاثیر شدید شغل خود است و چگونگی فکر و اندیشه او از اشتغالش الهام می‌گیرد و این پدیده بر منش و رفتار و اتخاذ تصمیم و نحوه فعالیت‌های او تاثیر می‌گذارد.
اگرچه اثرپذیری از ویژگی‌های شغلی در افراد مختلف شدت و ضعف دارد ولی کمتر کسی است که ادعای مصون مانده از تاثیرپذیری کار و شغل را داشته باشد. چون یکی از شاخص‌هایی که هویت آدمی در آن ریشه دارد، شغل اوست. هویت شغلی یکی از مهم‌ترین هویت‌های اثربخش زندگی آدمی محسوب می‌شود به همین دلیل در طبقه‌بندی مشاغل، آن را به مشاغل
یدی و مشاغل فکری تقسیم می‌کنند که
هر یک را نیز مجددا به طبقات متنوع دیگری


تقسیم می‌نمایند. استمرار اثربخشی شغلی می‌تواند شخصیت افراد را نیز تحت تاثیر
قرار دهد. دامنه کنش‌های شغلی در زندگی آدمی
دارای ابعاد بسیار وسیعی می‌باشد و به عبارتی همه تار و پود زندگی فرد تحت تاثیر شغل اوست. به همین دلیل فردی که دوران طولانی از عمرش را در فضاهای نظامی سپری کرده قطعا نمی‌تواند مدیر مناسبی در حوزه فرهنگی باشد چون نظامی‌گری از ویژگی‌های ذاتی خاصی
برخوردار است که با مسائل فرهنگی کاملا مغایرت دارد.
شهرداری تهران که حدود 12سال با سبک مدیریت نظامی اداره شده است نمی‌تواند در یک پوست‌اندازی کوتاه مدت گام‌های مفید و موثری در حوزه فرهنگی که نیاز اساسی و جدی مدیریت شهری می‌باشد ،بردارد.
قطعا تغییرات وسیع نیروی انسانی زمان نسبتا قابل قبولی را نیاز دارد تا ما شاهد انجام فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی مفید و موثری در مناطق شهرداری تهران باشیم.سبک و سیاق مدیریت شهری مطابق روش پیشین نقطه مقابل مدل مدیریتی نوین است.در شیوه گذشته، اصرار بر تغییرات روبنایی و بزک کردن ظاهری و اصلاح کالبدی و فعالیت در پوشه شهری موردنظر بود ولی در روش مدیریتی جدید فعالیت در هسته و تغییرات زیربنایی و اقداماتی که بتواند با ژرفا و عمق مناسبی بتواند افکار و اندیشه شهروندان را با هدف تغییر نگرش فرهنگی و اجتماعی به نحوه مطلوب دگرگون نماید تا اداره‌ای برای تخریب منابع مالی و ویرانی ثروت عمومی نباشد و اثربخشی فعالیت‌های فرهنگی اولا ساکنین تهرانی را به شهروندان درجه یک تبدیل نماید و ثانیا با توسعه شاخص‌های انسانی بستر مناسبی برای رعایت حقوق شهروندی در همه سطوح مدیریت شهری به مرحله اجرا درآید. تغییرات روبنایی و پرواز در سطح پایین مدیریت شهری منجر به ارزیابی ساکنین در تهران می‌شود ولی فعالیت فرهنگی زیربنایی ساکنین را به شهروندانی مسئول و متعهد تبدیل می‌کند که همگام با دیدگاه‌های مدیران ارشد شهری مبادرت بر فعالیت‌هایی می‌نمایند که عرصه خدمات شهرداری را پرمشقت نکند. اگر سطح آگاهی‌های عمومی شهروندان در پرتو فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی ارتقاء یابد قطعا فعالیت‌های خدماتی زاید و بیهوده‌ای اتفاق نخواهد افتاد و شهرداری به امور موظف از حد و اندازه جمعیت شهری خواهد پرداخت.
برای شهروندان آگاه برنامه‌های کاهش آلودگی‌های هوا می‌تواند در کوتاه‌مدت به بار بنشیند و شهروندان مطلع با هماهنگی با برنامه‌های شهری برای رفع معضل ترافیکی می‌تواند مشارکت‌های ارزشمندی را با مدیران ارشد شهری داشته باشد همسوسازی شهروندان در اجرای برنامه‌های مقابله با انواع آلاینده‌های صوتی و بصری اثربخش‌تر خواهد بود.
اگر فعالیت‌ها در حوزه معاونت فرهنگی و اجتماعی بتواند آثار و نتایج مناسبی را به همراه داشته باشد و شهروندان آگاهی‌های قابل قبولی در حوزه مدیریت شهری را کسب نمایند قطعا سطح همکاری و مشارکت‌های همه‌جانبه آنان با عوامل اجرایی شهرداری بیشتر خواهد شد.
اگر شهروندان در پرتو فعالیت فرهنگی و اجتماعی مفید و موثر با مسائل شهری مسئولانه و متعهدانه رفتار نمایند حتما میزان اثربخشی فعالیت‌های خدمات شهری نیز افزایش خواهد یافت.
فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی بدان جهت حائز اهمیت هستند که با پرورش و تربیت شهروندان، ساکنین خنثی و بی‌تفاوت را به عناصری مسئول و متعهد تبدیل می‌کند و حجم کارهای خدمات شهری را کاهش داده و مشارکت و همکاری شهروندان را افزایش داده و اتحاد و انسجام و پیوندهای انسانی را در ارتباطات اجتماعی ارتقا می‌دهد و در چنین حالتی میزان اثربخشی فعالیت‌های خدماتی به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد و به همین دلیل همیشه فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در حوزه مدیریت شهری یک اقدام زیربنایی محسوب می‌شود اگرچه دیر بازده می‌باشد و اثربخشی آن مانا و پایدار، مفید و موثر است.
مطالعات تطبیقی یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که مدیریت شهری به شهروندان مسئول و متعهد، مفید و موثر با روحیه مشارکت و همکاری فوق‌العاده نیاز دارد و هر قدر سطح آگاهی‌های عمومی شهروندان بالاتر باشد اثربخشی طرح‌ها و برنامه‌های خدمات شهری نیز بالاتر خواهد بود. با تغییر نگرش افکار عمومی از شهرداری به عنوان یک نهاد صرفا خدماتی به یک نهاد فرهنگی و اجتماعی که محصول فعالیت‌های مناسب و مطلوب فرهنگی و اجتماعی می‌باشد بسیار لازم و ضروری به نظر می‌رسد. اگرچه مدیریت قشر آگاه اندکی با دشواری همراه می‌باشد ولی اگر هر تلاش مدیریتی بر مبنای بهره‌گیری مشارکتی و همکاری همه جانبه صورت پذیرد روند فعالیت‌های خدمات شهری سهل‌تر و مفید و موثرتر خواهد بود مدیریت در چنین حالتی مستلزم عقلانیت، صداقت، راستی و درستی خواهد بود چون کوچک‌ترین ناپاکی و ناخالصی نزد افکار عمومی افشا و برملا خواهد شد. اگرچه شهروندان آگاه مسئولانه با پدیده‌های شهری برخورد می‌کنند ولی می‌توان آنان را فریب داد. ولی قطعا رفتار متعهدانه مدیران همراه با خلوص و پاکی می‌تواند بزرگ‌ترین معضلات و مشکلات شهری را رفع کند، نمی‌توان با رفتار خاص همراه با نیرنگ به جنگ گرفتاری‌های شهری رفت چون کوچک‌ترین رفتار فریبکارانه مدیران از سوی شهروندان قابل درک و فهم می‌باشد و این مسئله باعث بی‌تفاوتی و خنثی شدن و عدم همکاری آن می‌شود و مدیریت شهری در سطح و لایه اولیه خدمات شهری درجا خواهد زد و همیشه به کارگران خسته و درمانده تبدیل خواهند شد.صاحب نظران اجتماعی جوامع شهری بر این باورند که رمز موفقیت مدیران شهری، همسوسازی شهروندان با طرح‌ها و برنامه‌های در دست اجرا می‌باشد و در چنین حالتی همکاری و مشارکت آنان جلب خواهد شد و این امر اثربخشی و نقش فعالیت‌های حوزه مدیریت را ارتقا می‌دهد. برای عبور از مرحله خدماتی و
اوج گیری تلاش‌ها باید به گونه‌ای رفتار کرد تا اولا شهروندان نگرش مثبت از مدیران داشته باشند و آنان را دلسوز و علاقه‌مند به خود بدانند و این حاصل نمی‌شود مگر اینکه مدیران مردم را ولی نعمت خود بدانند و خود را وقف خدمت به مردم نمایند در چنین حالتی همدلی و هماهنگی بین مدیران شهری و شهروندان در اوج خود خواهد بود و موفقیت یکی پس از دیگری حاصل خواهد بود.
*محقق و پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی