نطق‌ درمانی چاره کار نیست نوبت عمل است

دکتر حسن روحانی در سیاسی‌ترین نطق خود پس از استقرار دولت دوازدهم، سخنانی از جنس آنچه در دوران تبلیغات انتخاباتی بیان می‌کرد، بر زبان راند. گویی پس از سکوتی کوتاه مدت، دوباره نیازمند بر زبان آوردن سخنانی است که هویت سیاسی‌اش را شکل داده بودند. اما سوالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که آیا نطق درمانی در فضای پاییزی کنونی سیاست، می‌تواند گرهی از مشکلات بگشاید؟ در این نوشته معطوف به شواهد متعددی، غلبه قرائت انفعالی از اعتدال و میدان‌داری اصلاح‌طلب ستیزان کنار دولت، مخصوصا متولیان سیاست داخلی، به عنوان ترمز گفتمان و دولت دوم روحانی ارزیابی می‌شود. آقای روحانی ظاهرا در چینش کابینه دوازدهم توجه کمتر از انتظار را به بدنه اجتماعی حامی، مخصوصا خواسته‌های جامعه جنبشی ای که او را بر مسند ریاست جمهوری نشاند، مبذول داشته است. فعالان سیاسی جریان‌ساز، موج سازان، هزینه داده‌ها و به قول ایشان پاشنه‌ور کشیده‌ها، از حضور در دولت بازماندند و جز معدودی از ایشان، کابینه در اختیار افرادی بیرون از دایره مورد نظر و در اختیار دیگران قرار گرفت. به عبارتی می‌توان تصریح کرد که جامعه جنبشی دولت سازی که از خرداد 92به این سو، در بر هم زدن توازن قوا به نفع عادی سازان نقش آفرینی کرده است، نماینده شاخصی در کابینه دوازدهم ندارد. فراتر از آن می‌توان مدعی شد که مخالفان جامعه جنبشی و مطالبات آنها، خاصه در عرصه سیاست داخلی، قدر دیده و بر صدر نشسته‌اند، به گونه‌ای که متولی سیاست داخله، از منطق بر سازنده دولت اعتدالی فاصله داشته است. بدنه اصلی وزارت کشور را می‌توان ابزار بخشی برای ایجاد فاصله بین راهبران اصلاح‌طلب و جامعه جنبشی اصلاحی دانست. انتخاب استانداران، به عنوان نمایندگان عالی دولت در استان‌ها، نشان از روشی برای مقاصد بخش اصولگرای دولت دارد. بیشترین مخالفت با برخی وزرای کابینه از سوی کمپین انتخاباتی دکتر روحانی در استان‌ها، به عنوان حلقه اتصال دولت و مردم، صورت گرفت. انتخاب استانداران، می‌تواند از سوی برخی، به‌عنوان برنامه‌ای برای سیاست‌زدایی از عرصه سیاسی کشور و تضعیف سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان برای مقاصد بخشی از اصولگرایان تعبیر شود.
ادامه صفحه 6