تحلیل آزادی های اخیر زنانه در عربستان و نیم نگاهی به وضعیت ایران در این زمینه تغییرات اجتماعی در عربستان شگفتی یا حسرت؟

رضا عبدی
عربستان چه در سر دارد؟ این پرسشی است که فعالان سیاسی و اجتماعی پس از تغییر برخی قوانین مربوط به زنان در این کشور می‌پرسند. فارغ از اثری که این تغییرات بر کیفیت زندگی زنان عربستان می‌گذارد، این سرعت تحولات است که باعث شده پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش داده شود.
برای بررسی ابعاد مختلف تحول شرایط زنان در عربستان و مقایسه آن با وضعیتی که زنان در ایران دارند، با «افسر موم‌وندی کاظمی» و «مهتا بذرافکن» گفت‌وگو کردیم. خانم موم‌وندی، جامعه‌شناس و فعال مدنی و فرهنگی است. او اکنون به‌عنوان معاون برنامه‌ریزی راهبردی در دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی راهبردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار است. هم‌چنین خانم بذرافکن، دکترای جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی دارد و استاد دانشگاه بوشهر است.
در روزهای گذشته و هم‌زمان با انتشار خبر رفع ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان، هم‌چنین فرمان اجازه صدور فتوا توسط زنان در این کشور، بحث‌های گسترده‌ای بین فعالان مدنی زنان ایران درگرفته است. عده‌ای با شگفتی توام با حسرت این اخبار را دنبال می‌کنند و عده‌ای با استناد به آمارهای توسعه پایدار، این تحولات را بررسی می‌کنند. می‌خواهم بدانم اتفاقی که برای جامعه زنان عربستان دارد می‌افتد چقدر برای شما قابل پیش‌بینی بود؟


موم‌وندی:
عربستان در دهه‌های اخیر تلاش‌های بسیاری برای پیوستن به اردوی کشورهای توسعه‌یافته را آغاز کرد و با وجود بهره‌مندی از ذخایر نفتی و موقعیت ممتاز سرزمینی کعبه و قبله‌گاه مسلمانان، با چالش‌های فراوانی به ویژه در عرصه فرهنگ و حقوق شهروند روبرو بود. تحولاتی که در هیات حاکمه عربستان ایجاد شد و پیش از آن با پیوستنش به کمیسیون‌های مقام زن و حقوق بشر سازمان ملل، این تغییرات قابل پیش‌بینی بود، چراکه زنان ایران از حق رانندگی برخوردارند اما محدودیت‌هایی دیگر برای حضور در ورزشگاه‌ها و یا دوچرخه‌سواری دارند. این تحولات دستوری و یا نوگرایی از بالا از زاویه‌ای دیگر نیز قابل پیش‌بینی بود؛ تحولات سیاسی موسوم به بهار عربی که با فروپاشی دولت‌های عربی همراه شد نمی‌توان در تحولات اخیر عربستان برای ترمیم وجهه بین‌المللی‌اش بی‌اثر دانست.
برای آزادی‌های شهروندی اعطاشده به زنان عربستان باید خوشحال بود اما این اقدامات نباید جامعه جهانی و نیز فعالان حوزه زنان و حقوق شهروندی را از مشکلات متعددی که عربستان، در زمینه حقوق شهروندی، هنوز با آن‌ها دست به گریبان است، غافل کند.
بذرافکن:
در این باره باید به تحولات و نگرانی‌های جهانی نگاهی بیاندازیم. من بنا به تخصصم که تغییرات اجتماعی است، به مساله نگاه می‌کنم. به نظرم جهان و زندگی بشر هیچ‌گاه تا این حد مورد انواع تهدیدات که ازجمله تغییر اقلیم، قرار نگرفته است. همه کشورها می‌دانند که نگرانی‌ها در این باره جدی است عربستان نیز با توجه به داده‌هایی که بیانگر تاثیر شدید تغییر اقلیم بر خاورمیانه‌اند و هشدارهای جدی در مورد مصرف سوخت‌های فسیلی که منبع درآمدش است، به این مسئله می‌نگرد و به‌خوبی می‌داند که در جهان پیش‌رو، اقتصاد نفتی، این کشور را با چالش جدی مواجهه خواهد کرد. بنا به دلایل زیادی از جمله آسیب‌پذیرتر بودن زنان در چالش‌های آینده و لزوم آمادگی زنان برای مواجهه با چالش‌ها، بهبود وضعیت زنان و فقرزدایی از طریق آموزش و توانمندکردن زنان، از مهم‌ترین محورهای توسعه پایدار است که کشورهای عضو یونسکو متعهد به انجام آن شده‌اند و به‌نظر می‌رسد که عربستان نیز در حال برداشتن گام‌هایی در مسیر توسعه پایدار است. البته نگاهی به آمارهای بانک جهانی نشان می‌دهد که عربستان از 2010 اصلاحاتی برای بهبود زندگی زنان برداشته و شاخص‌های زندگی زنان در عربستان به‌لحاظ آموزش، بهداشت، اشتغال و... رشد قابل‌توجهی داشته و این اصلاحات نیز دور از ذهن نبود. نسل جدید حکام عربستان به‌خوبی دریافته‌اند که برای دست و پنجه نرم کردن با چالش‌های آینده، باید زیرساخت‌های خود را در جهت پایدار تغییر داده و بهبود بخشند.
بخش مهمی از پایداری، بهبود شاخص‌های مربوط به جنسیت است. عدالت جنسیتی هم‌اکنون تبدیل به یک برند منفعت‌زا برای کشورها شده است. هر کشوری که بتواند استانداردهای زندگی زنان را توسعه داده و بهبود ببخشد و جنسیت‌گرایی را مهار کرده و یا حداقل شکاف‌ها را کاهش دهد، پیام مثبتی به جهان مخابره می‌کند و درنتیجه نگاه مثبت جامعه جهانی جلب کرده و سرمایه‌گذاران اقتصادی در حوزه‌های زیرساختی نیز بخشی از این جامعه جهانی‌اند که علاقه‌مند به این‌گونه تغییراتند. من برنامه‌های توسعه عدالت جنسیتی عربستان را جزو برنامه‌های استحکام‌بخشی به زیرساخت‌ها می‌دانم.
عربستان به‌طور جدی به صنعت توریسم چشم دوخته و در این مسیر برنامه‌های کلانی در دست اجرا دارد که جایگزین مناسبی برای اقتصاد نفتی و درواقع نجات از اقتصاد نفتی است. یک جامعه باثبات و امن، جامعه‌ای است که در آن زنان از استاندارهای زندگی مناسب، عدالت جنسیتی و امنیت برخوردار باشند و عربستان برای دست‌یابی به رویاهایش باید در کنار زیرساخت‌های مادی، این زیرساخت‌ها را نیز تامین کند و هم‌اکنون در این مسیر حرکت می‌کند.
نکته مهم این است که آیا ما باید حسرت این آزادی‌ها را بخوریم؟ بعد از این‌که پادشاهی سعودی، رانندگی زنان را آزاد کرد، چیزی که ما برای آن منعی نداشتیم، موضوع قابل‌توجهی برای حسرت خوردن نبود، اما دستور دوم که به زنان فقیه و حقوقدانان برجسته زن اجازه صدور فتوا دادند، بله جای حسرت خوردن عمیق دارد، چراکه اگر زنانی آگاه، همچون زنان فقیه در اندونزی که ازدواج کودکان را ممنوع کردند، فتواهای هوشمندانه صادر کنند، زندگی زنان در عربستان دچار تحول بنیادین خواهد شد از طرف دیگر قوانین نیز درحال تغییر به نفع زنان است، چنانچه امروز مجلس عربستان موظف به تهیه لوایح ضدآزار و تعرض‌های جنسیتی شده است.
به نظرم اوضاع به نفع زنان تغییر خواهد کرد و البته این برای همه زنان جهان یک خبر خوب است.
وقتی از عربستان می‌گویید، احساس می‌کنم وزن و عامل تغییرات قوانین مربوط به زنان در این کشور را بیشتر حاکمیتی می‌دانید تا مدنی. چقدر این برداشتم از گفته‌های شما درست است که عامل اصلی این تغییرات، حکومت عربستان است؟
موم‌وندی:
برای پرداختن به چگونگی تحولات و میزان اثرگذاری مولفه‌های قدرت، ازجمله فعالان مدنی و زنان در عربستان، باید به ساختار حکومت و ساخت قدرت در عربستان آشنایی داشت. حکومت عربستان گرچه در نگاه اول، سلطنت مطلقه و عاری از ارکان دموکراسی چون پارلمان و قانون اساسی است اما به‌واقع تحت تاثیر مراجع قدرت و اجماع آنان، یعنی شاهزادگانی که اکنون بسیاری‌شان در شمار تکنوکرات‌های تحصیل‌کرده آشنا با فضای نوین جهانی‌ هستند، بازرگانان، روسای طوایف دارای نفوذ و مفتی‌ها و علمای سلفی قرار دارد. در این ساختار قدرت جایگاهی برای اثرگذاری مردم و فعالان مدنی نمی‌توان قائل بود. بی‌تردید کنش زنان و تقاضای آنان برای برخورداری از حقوق شهروندی در کنار فشارهای بین‌المللی اثر داشته است اما درنهایت این اجماع گروه‌های قدرت در حکومت عربستان است که برای ترمیم چهره خود به تغییرات در قوانین به‌‌نفع زنان با حکم پادشاهی تن در می‌دهد تا هم از فشارهای بین‌المللی بکاهد، هم عضویتش در نهادهای بین‌المللی موثرتر شود و مایه ریشخند نباشد و هم احتمال فروپاشی از درون را به تاخیر بیندازد و یا خنثی کند.
بذرافکن:
قطعا حاکمیت عربستان پادشاهى است و پادشاه و ولی‌عهد هستند که مرجع صدور فرامین هستند، هرچند مفتیان عربستانی تاثیر زیادی در شکل‌دهی به نگرش‌ها دارند، اما آن‌ها هم بخشی از حاکمیت هستند. بنابراین تصمیم به تغییر یک تصمیم حاکمیتی است و فشارهای مدنی داخلی چندان تاثیری بر تغییر رویه‌ها نداشته است.
البته این که پشت پرده تحت چه فشارها و مصالحی، این فرامین صادرشده، بحث دیگری
است.
بالاخره ‌می‌خواهم بدانم فشار از پایین موجب تغییرات شد یا تصمیم از بالا؟
موم‌وندی:
برآیند این خواسته‌ها در سطح بین‌المللی و ملی به اجماع قدرت حاکمه در عربستان برای تغییر منتهی شد و حکومت عربستان برای حفظ منافع ملی و کاهش فشارهای بین‌المللی دست به کار رفرم در حوزه حقوق زنان شد. نشانه‌های این اجماع برای ارتقای حقوق شهروندی از چندی پیش آشکار شده بود. اگر دقت کنیم در دو یا سه سال گذشته، اخباری منتشر می‌شد مبنی بر مجازات شاهزادگان عربستان از سوی پادشاه این کشور که با زیردستان خود و یا مردم عادی بدرفتاری می‌کردند.عربستان هم‌اکنون متحد آمریکا در منطقه است و بعید نیست که از مدیران خلاق صنعت پیشرفته روابط عمومی این کشور هم برای بازسازی وجهه خود بهره ببرد؛ همچون دیگر کشورهای آسیایی ازجمله مالزی. همراهی تبلیغاتی کمپانی‌های غربی ساخت خودرو با عربستان هم می‌تواند نمودی از این مشاوره‌های رسانه‌ای باشد و هم از سودی دوسویه خبر می‌دهد. از یک‌سو گسترش بازارهای فروش خودرو در عربستان و از دیگر سو نیز تبلیغ گسترده رسانه‌ای برای اعلام جهانی آزادی‌های اعطاشده به زنان در عربستان.
بذرافکن:
ببینید، همان‌طور که گفتم فشارهای مدنی آن‌چنانی در حوزه زنان جامعه عربستان دیده نشده، به جز تلاش‌های «منال شریف» برای برداشتن قوانین منع رانندگی زنان که توسط رسانه‌های جهان مانند گاردین پوشش داده شد. درحقیقت عدم حق رانندگی زنان به‌حدی غیرعادی بود که در جهان سروصدا ایجاد کرد.
این تصمیم قطعا یک تصمیم حکومتى است، اگرچه ممکن است بخشی از آن تحت فشارهای نهادهای حقوقی بین الملل بوده است، اما این نیز آن‌چنان موثر نبوده و عربستان رویاهای زیادی در راه اقتصاد بدون نفت دارد. منافع ملی انگیزه اصلی این تغییرات است.
نقش زنان در مسیر تحقق رویاها و خواسته‌های حاکمیت عربستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
موم‌وندی:
دولت عربستان از آغاز شکل‌گیری، رویای مرکزیت جهان عرب؛ جهان اسلام و تبدیل شدن به قدرتی بلامنازع در منطقه را می‌پروراند و در این روزها می‌بینیم که با چرخشی تاریخی، حکومت عربستان سهم زنان به‌عنوان بخشی از سرمایه‌های انسانی‌اش را مورد توجه قرار داده است تا هم‌زمان پیامی را هم به شهروندان خودش و هم به جامعه جهانی داده باشد و آن هم این‌که از الگوهای موفق جهانی برای تضمین حقوق زنان و نیز مشارکت‌شان در تعامل با جهان تبعیت می‌کند. از این‌ روست که زنانِ کاخ سفید را به فضاهای آکادمیک و کارآفرینی زنانه‌اش دعوت می‌کند، خواسته‌های مدنی زنان را مورد توجه قرار می‌دهد و «فاطمه باعشن» را به‌عنوان سخنگوی سفارتش در آمریکا برمی‌گزیند. عربستان می‌خواهد از گردونه تحولات جهانی نیز جا نماند و به همین دلیل احتمالا افزایش سهم مدیریت زنان در سطوح دولتی و دیپلماتیک را هم در زمره اهدافش می‌آورد. پی‌آیند اعطای حقوق شهروندی به زنان و افزایش حضورشان در سطوح حاکمیتی، بی‌تردید برای تحقق رویاهای عربستان، به‌شرط اثرگذاری و خروج از حالت‌های نمایشی، نقش‌آفرینی مثبتی خواهد بود.
بذرافکن:
داده‌ها و مطالعات نشان می‌دهد که تغییرات اقلیمی، زندگی زنان را با مسائل پیچیده‌تری مواجه خواهد کرد، کما این‌که در این باره به کشورها هشدار داده شده است. برنامه‌ریزی سازمان یونسکو نیز درجهت آموزش و توانمند کردن زنان در مسیرتوسعه پایدار به همین مبنا بوده است. زنان توانمند، رکن اصلی توسعه پایدارند. زنان و مردان مانند دو بال برای توسعه پایدارند. این که در کشوری علاوه بر مردان نیمی دیگر از سرمایه انسانی که پیش از این نادیده گرفته شده و یا کمتر دیده شده‌اند، توانمند شده و از قابلیت، ظرفیت و استعدادهایشان در عرصه‌های مختلف استفاده شود، یعنی آن کشور هر دو بالش برای پرواز به سمت رویاها گشوده است و به‌نظر می‌رسد حکام جوان عربستان می‌خواهند دو بالشان را بگشایند.