روزنامه همدلی
1396/07/20
در میزگردی با حضور دانشجویان دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شد: دولتهای مهرورز و اعتدال سیاست را از جامعه زدودهاند
امیر مقدور مشهود - روزگاری گفتار سیاسی، تعیینکننده کلیه شئون زندگی مردم بود. در دوران دفاع مقدس جنگ تنها یک رویارویی نظامی نبود. از زاد و ولد مردم گرفته تا تعلیم و تربیت و خورد و خوراک مردم متاثر از این واقعیت بود. نشانههای جنگ تنها بر روی در و دیوار شهر دیده نمیشد. هر پدیدهای از زندگی نشانی از جنگ را بر خود داشت. از چسبهای کاغذی روی پنجرهها تا مداد و پاککنی که به شکل اسلحه توزیع میشد، نشان از حضور جنگ در فضای زیستی مردم داشت. همین فراگیری، پس از دوم خرداد نیز بهوضوح قابل شناسایی بود. گفتوگو به یکباره ورد کلام تمام مباحث کوی و بازار قرار گرفت. بقال سرکوچه معتقد بود باید با تسامح و تساهل با مشتری برخورد شود؛ بچه کوچه و خیابان معتقد بود که همبازیهایش باید به نظر شخصی وی احترام بگذارند. در سطح کلان هم رئیسجمهور مملکت از گفتوگوی تمدنها سخن میراند و آن را بدیلی برای نظریه هانتیگتون میدانست. تمام مطالب فوق گویای یک موضوع مشخص است. گفتمان نقش تعیینکننده بر زندگی مردم داشت. در زمانی گفتمان دفاع مقدس این نقش تعیینکننده را برعهده داشت و در دورانی دیگر گفتمان اصلاحات بر آن مصدر نشسته بود.اما چندسالی است که حوزه سیاست از دیگر عرصههای زندگی جدا شده است. نقش مردم منحصرا به حضور پای صندوقهای رای و باقی روند سیاستورزی به تصمیمهای عدهای محدود تقلیل یافته است. جامعه شاهد تصمیمها و انتخاب مسئولان برای مناصب مختلف است. نه نشانهای ازسیاستهای اتخاذی در زندگی مردم دیده میشود و نه به مسائل سیاسی از دریچه سیاست نگریسته میشود. جامعه، ازجمله فعالان صنفی اصرار دارند که خود را از سیاست دور نگه دارند؛ تجمعات صنفی را غیرسیاسی معرفی میکنند و الی آخر. در یک کلام، امر سیاسی، غیرسیاسی جلوه داده میشود. بهنوعی باید گفت که سیاستورزی ما از شکل گفتمانی به شکل کارگزاری تبدیل شده است.
دلیل این تغییر چیست؟ این اتفاق نهتنها چیز خوبی نیست بلکه نشان از یک فاجعه دارد. سیاستورزی در سطح جامعه بیش از هرچیز وفاق و همدلی اجتماعی را به همراه میآورد. بنابراین عدم سیاستورزی اجتماعی به اضمحلال وفاق و همگرایی جمعی منتهی شده که نهتنها اخلاق و سرمایه اجتماعی، مدنیت، ارزشها، فرهنگ و باورهای ما را برباد میدهد، بلکه دیگر نه حفظ منابع طبیعی و نه پاسداری از قلمروهای سرزمینی برای کسی اهمیت خواهد داشت. برای یافتن پاسخ پرسش فوق به میان دانشجویان دوره دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم. با هم نظر تئوریسینهای آینده کشور در مورد این سوال را میخوانیم. دلیل تغییر سیاستورزی در ایران از گفتمانمحوری به کارگزارمحوری چیست؟ چرا در عرصه اجتماعی شاهد نوعی سیاستزدایی و انحصار آن در حلقه محدودی از افراد هستیم؟
محسن: «یادم میآید بعد از انتخابات سال 92 در انجمن علوم سیاسی سخنرانی صورت گرفت. حسین سلیمی (رئیس فعلی دانشگاه علامه طباطبائی) و علی ربیعی (وزیر کار دولت یازدهم و دوازدهم) معتقد بودند که اعتدال یک گفتمان است. بعد از آنها دکتر محمد جواد کاشی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی) به سخنرانی پرداخت. وی از نامبردگان پرسید:«چرا میگویید اعتدال یک گفتمان است؟ اعتدال یک روش است.» وی معتقد بود کماکان دو گفتمان در عرصه سیاسی کشور وجود دارد: اصلاحطلبی و اصولگرایی. الان هم میبینیم که محمدرضا تاجیک (استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی) هم همین نظر را دارد. من هم موافقم. اعتدال گفتمان نیست. موقعی میتوانیم از گفتمان سخن به میان آوریم که فضای بینالاذهانی شکل گرفته و از کنش میان مردم یک رویکرد سیاسی شکل گرفته باشد. شما میتوانید یک اصلاحطلب معتدل یا اصولگرای معتدل باشید. اما نمیتوان مدعی شد یک چیزی از درون جوشیده و بهنام اعتدال برآمده است. کاشی از مدعیان پرسید:«اگر بنابر گفته شما اعتدال یک گفتمان است، خوب نظر این گفتمان در مورد حجاب چیست؟ نمیتوان گفت که روسری نه بالا و نه پایین بلکه وسط قرار گیرد. باید موضع مشخص باشد.» شاید به دلیل اینکه آن گفتمانها جذابیت خودشان را میان مردم از دست داده باشد نوعی گفتمانزدایی صورت گرفته باشد و به تبع آن شاهد سیاستزدایی در عرصه اجتماعی هستیم. اتفاقا این سیاستزدایی روندی بوده که از دوره سازندگی قابل شناسایی است. گویا حکومت به این نتیجه رسیده حالا که در عرصه سیاسی نوعی ثبات شکل گرفته است باید سراغ حوزههای دیگری برویم. تنها در دوره اصلاحات وقفهای در این روند بهوجود آمد. ولی بعد از آن دوباره این روند پیگیری شده است. من فکر میکنم که بعد از انقلاب اسلامی، مجموعه حاکم به خواستهی اصلی سیاسی خود یعنی استقلال سیاسی دست یافته است و نیازی نمیبیند که جامعه را درگیر امر سیاسی کند، به همین دلیل از امور سیاسی به نوعی سیاستزدایی می کند.»
سجاد: «من معتقدم دو مقوله مورد اغفال قرار گرفته است. نخست؛ مساله فضای مجازی و تاثیر افکار عمومی است. در ایام انتخابات دیدیم که تمامی جناحها به این مساله خیلی اهمیت میدهند. با بروز هر اتفاق در فضای مجازی جوی ایجاد میشود که بسیاری از مسئولان را مجبور به موضعگیری میکند. در این مواقع اراده مسئولان بر آرامش فضای کشور است. به همین سبب یکی از دلایل سیاستزدایی از جامعه را مساله فضای مجازی میدانم. از طرف دیگر همین فضای مجازی موجب شده که مردم به سمت مسائل سطحی سوق داده شوند. خیلی از جوانها و نسل جدید، خودشان را درگیر اینستاگرام و مسائل مبتذل کردهاند. دوم؛ مسالهای است که در دوره احمدینژاد اتفاق افتاد. آن اتفاق، نقدی کردن یارانهها و تورم افسارگسیخته پس از آن بود. قبل از نقدی کردن یارانهها، یک دانشجو میتوانست با 400 تا 500 هزار تومان زندگی خودش را بچرخاند. قبل از نقدی شدن یارانه ها در خوابگاه 4 نفره ما با 2500 تومان، شام تهیه میکردیم ولی بعد از آن باید 7500 تا 8000 تومان هزینه میکردیم. این امر خیلی مهم است. بعد از سیاستهای خارجی که به تحریمها منتهی شد، کشور از حالت عادی خودش خارج شد و به بحران رسید. شرایط اقتصادی بهنحوی شد که مردم اولویتهای خودشان را تغییر دادند. دیگر آزادیهای سیاسی و اصلاحات و امثالهم از نظر مردم مسئله اصلی زندگیشان نبود. نظر جامعه به سمت امور و نیازهای اولیه معیشتی منحرف شد. این باعث شد که مردم مطالبات سیاسی خود را به کناری نهند و بیشتر به امور معیشتی بپردازند. تنها جایی که حضور مردم در سیاستورزی احساس میشود، در مورد توافقات هستهای بود که ارتباط مستقیم با معیشت مردم داشت. منظورم این است که هزینههای زندگی رفت بالا و قدرت خرید مردم پایین آمد، همچنین مشکلات تحریمها هم بر اقتصاد خانوارها تلنبار شد. اکثر مردم درآمدشان کفاف زندگیشان را نمیدهد؛ در این شرایط مردم دیگر دغدغههای دیگری دارند.»
احمد: « هرکسی فقط به خود میاندیشد و امیدی به کنشهای جمعی ندارد. وقتی در جمع خانواده میگویم که دغدغه آموزش دارم تقریبا همه مرا مسخره میکنند. دو، سه تا از بستگان فامیل که سابقه زیادی در فعالیت سیاسی دارند به من میگویند دلت به چه خوش است؟ بزرگتر از تو هیچ کاری از دستش برنیامده است. سوابقشان را که میبینم به درستی کلامشان پی میبرم.»
با نظر به موارد مطرح شده توسط این دانشجویان میتوان سیاستزدایی اجتماعی را ناشی از دلایل زیر دانست:
1- اعتدال یک گفتمان نیست و بدیهی است که از جامعه سیاستزدایی صورت گیرد.
2- پس از نقدی کردن یارانهها، مشکلات معیشتی دامن خانوادهها را فراگرفت و مجال سیاستورزی را از خانوادهها سلب کرد.
3- تحریمها مشکلات بیشتری بر دوش مردم گذاشت.
سایر اخبار این روزنامه
حسن روحانی : سپاه محبوب دلهای مردم منطقه است
تحلیل آزادی های اخیر زنانه در عربستان و نیم نگاهی به وضعیت ایران در این زمینه تغییرات اجتماعی در عربستان شگفتی یا حسرت؟
خالق «آداب بیقراری» پس از 6 سال به ایران بازگشته است نویسنده کلاسیکِ مدرن
در میزگردی با حضور دانشجویان دکترای علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شد: دولتهای مهرورز و اعتدال سیاست را از جامعه زدودهاند
ولیالله شجاعپوریان دیوار کوتاه مطبوعات
وقتی خوانندگان حقوق مادی و معنوی ترانهسرایان را رعایت نمیکنند؛ برای شعر تازه، اجازه بیاجازه!
داغترینها داغترینها
به گفته شهردار تهران، حداقل بدهیها در شهرداری تهران سی هزار میلیارد تومان است برای کنترل حجم بدهیهای شهرداری تهران زمان بلندی نیاز است!
فرماندار شهرستان بهبهان مدیران را موظف به تمیز کردن شهر کرده است فرمان پاکی