مگر کدام کشور قابل اعتماد است ؟!

محمد آجرلو‪-‬ «امریکا قابل اعتماد نیست!» یکی از اصطلاحاتی است که این روزها مجدداً در سپهر سیاسی ایران، بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد و از قضا مواضع اخیر ترامپ علیه برجام و سپاه پاسداران را تاییدی بر این مدعا می‌دانند.
اگر کمی به عقب‌تر برگردیم و فضای مذاکرات هسته‌ای میان ایران از یک‌ سو و پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و آلمان از سوی دیگر را وارسی کنیم، به‌خاطر می‌آوریم بسیاری از کسانی که مخالف مذاکرات هسته‌ای بودند، عموماً غیرقابل‌اعتماد بودن امریکا را مهم‌ترین دلیل مخالفت خود بیان می‌کردند؛ این طیف سیاسی با ذکر برخی دخالت‌های امریکا در مسایل داخلی ایران و همچنین عدم التزام به توافقاتی که با برخی کشورها داشته است، هرگونه مذاکره را، از قبل شکست‌خورده دانسته و به گمان خود نتیجه «اعتماد» اصلاح‌طلبان به‌طور اعم و روحانی، ظریف و تیم مذاکره‌کننده را به‌طور اخص پیش‌بینی
می‌کردند.
به زعم نگارنده، نه‌تنها روحانی و ظریف به‌عنوان دو دیپلمات کارکشته، بلکه آشنایان با ادبیات سیاست بین‌الملل نیز می‌دانستند که امریکا قابل اعتماد نیست! اما آنچه که این دو طیفِ نه سیاسی، که فکری موافق و مخالف مذاکرات را از هم متمایز می‌کند، این است که ظریف و هم‌فکرانش اصولا به واژه «اعتماد» در نظام بین‌الملل اعتقادی ندارند و آن را از اساس اشتباه می‌دانند.


در نظام بین‌الملل که بیشینه‌سازی قدرت و منافع تعیین‌کننده مناسبات میان کشورها بوده و تحقیقاً هیچ کشوری برای اخلاق و نوع‌دوستی روابط خود را تنظیم نمی‌کند، سخن از اعتماد به کشور دیگر، نشان از ناآشنایی با ساختار نظام بین‌الملل و معیارها و ارزش‌های حاکم بر آن دارد. به‌جرات می‌توان گفت احتمالا به‌جز برخی سیاست‌مداران ایرانی که مراودات بین‌المللی‌شان بر مبنای اعتماد، اخلاق و انسان‌دوستی است و چنین انتظاری هم از طرف مقابل دارد، هیچ کشوری چنین عمل نمی‌کند. به‌طور مثال، دو کشور امریکا و انگلستان که در عرف بین‌الملل به داشتن روابط ویژه و خاص شهره بوده و به لحاظ ساختار سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی شباهت‌های بسیاری به هم دارند، گرچه در بسیاری از موارد تصمیمات مشابهی اتخاذ می‌کنند اما هیچ‌گاه بر مبنای اعتماد متقابل رفتار نکرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که در موضوع مهمی چون نوع رابطه با روسیه، شاهد تفاوت دیدگاه میان این دو شریک راهبردی هستیم؛ یا مثال دیگر، رابطه امریکا با عربستان سعودی است که نه بر مبنای اعتماد، بلکه بر مبنای منافع متقابل است که برای امریکا بیشتر اقتصادی و برای عربستان نظامی-امنیتی است و هرگاه منافع موردنظر حاصل نشده است، شاهد موضع‌گیری این دو کشور علیه یکدیگر بوده‌ایم. حال چگونه است که کشورهایِ با مراودات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی بالا هیچ‌گاه از «اعتماد» به یکدیگر سخن نمی‌گویند اما برخی انتظار دارند که امریکا در مقابل ایران به‌گونه «اعتمادساز» رفتار کند!
اگر به این جمله «امریکا قابل اعتماد نیست» به‌گونه‌ای دیگر نظر کنیم، می‌توان استنتاج کرد که احتمالاً به‌زعم این صاحب‌نظران و سیاست‌مداران وطنی به دیگر کشورها می‌توان اعتماد کرد! شاید بد نباشد مصداقی از لیست بلندبالای کشورهای مورد اعتمادشان و نتایج ملموس و پرمنفعت این اعتماد را برای ملت ایران بازگو کنند تا بهتر بتوان درخصوص مشی و مرام پرمنفعت تصمیم گرفت. آیا مراودات ما با روسیه، ترکیه، عراق، لبنان و ... برمبنای اعتماد بوده است؟ اگر این‌گونه بوده است آیا تعلل در راه‌اندازی نیروگاه هسته‌ای بوشهر و یا تحویل با تاخیر موشک S300 و یا موارد فراوان دیگر از سوی کشور مورد اعتماد روسیه نبوده است؟ آیا واگذاری سهم ایران از دریای خزر به کشورهای تازه استقلال‌یافته شوروی و هم‌پیمانان روسیه از نتایج مطلوبِ اعتماد بوده
است؟
البته هر شخصی که آشنا به مسائل دیپلماتیک باشد، نه‌تنها از امریکا که از روسیه، ترکیه و حتی عراق و سوریه هم انتظار اعتماد به ایران و تنظیم مناسبات خود با سایرین با اولویت منافع ایران را نداشته و ندارد و طبیعتاً هیچ سیاست‌مدار و دیپلماتی هم در ایران حق ندارد براساس «اعتماد به دولت امریکا یا سایر کشورها» از جانب ملت ایران تصمیم‌گیری کند. گرچه ملت ایران بارها از جانب سیاست‌های خصمانه دولت امریکا و تحریم‌های یک‌جانبه‌ی خارج از عرف و حقوق بین‌الملل این کشور متضرر شده ‌است اما باید بدانیم با کم‌توجهی به مراودات بین‌المللی و منطقه‌ای، با استدلال غیر قابل اعتماد بودن امریکا و انزواطلبی به بهانه تکیه بر درون نمی‌توانیم منافع ملت ایران را تامین کرده و یقیناً نه‌تنها امریکا، بلکه دیگر کشورهای قدرتمند جهان را نیز در برابر خود قرار می‌دهیم.
و در انتها یک سوال از مخالفان مذاکرات! اگر امروز کشورهای موثر اروپا نظیر آلمان و فرانسه از یک‌سو و چین و روسیه از سوی دیگر همراه ایران نبودند، آیا مخالف‌خوانی چون ترامپ قابل کنترل بود؟ آیا می‌شود با یقین گفت امروز چنانکه هست، بود؟ لطفا درخصوص منافع ملی و تمامیت ارضی ملی بیاندیشیم نه جناحی.