از مردم حلالیت خواست

در اسلام به مسافران سفارش‌ شده است که قبل از سفر کارها و برنامه‌های خاصی انجام دهند؛ علاوه‌بر طلب خیر از خداوند، دعاهای مخصوص سفر و نوشتن وصیت، طلب حلالیت از خویشان، دوستان و آشنایان به‌شدت سفارش شده و بر طلب عفو در سفرهای پرخطر و زیارت‌ها نیز بسیار تأکید شده است. از آخرین روزهای زندگی پیامبر مهربانی داستانی روایت شده است: «رسول خاتم(ص) در آخرین روزهای حیات خود، درحالی‌که از شدت درد، دستمالی بر سر خود بسته بود، به مسجد آمد و چون نتوانست از پله‌های منبر که سه پله بیشتر نبود، بالا رود و توان ایستادن نیز نداشت، نشسته با مردم سخن گفت و فرمود: ‌ای مردم، مرگ حق است و هیچ‌کس را از آن گریزی نیست و پس از مرگ، روز عدل و داد است و قصاص اعمال، پس اگر کسی حقی بر من دارد در دنیا بستاند و به عقبی نکشاند تا وقتی بر خدا وارد می‌شوم، حقی بر گردنم نباشد که هیچ‌کس را تاب تحمل عذاب آخرت نیست. مسجدالنبی به خروش آمد، همگان گریستند و عرض کردند یا رسول‌الله ما حقی بر شما نداریم، شما بر همه ما حق دارید و اگر داشتیم نیز از آن گذشتیم. عکاشه‌بن‌محصن‌فزاری برخاست و گفت: ‌ای رسول خدا، فلان‌ شب و در فلان جنگ شتر من و شتر شما کنار هم می‌رفتند، شما با عصایی که در دست داشتید خواستید بر شتر خود بزنید که بر من خورد و من امروز خواهان قصاصم. 
عده‌ای گفتند: ‌ای عکاشه، این قصاص را به صد شتر بفروش و از پیامبر قصاص مکن. ولی اثری نکرد و عکاشه همچنان خواهان قصاص بود. پیامبر فرمود: چیزی مگویید که حق اوست و حق خود خواهد. پیامبر(ص) بلال را فرمود که «عصای مرا از خانه‌ام بیاور». عکاشه گفت: ‌ای رسول خدا وقتی عصای شما بر من خورد لباس بر تن نداشتم، ولی شما عبا و پیراهن به تن دارید! پیامبر عبا و پیراهن کنار زد و فرمود حالا بزن. عکاشه عصا را انداخت و خودش را به بدن پیامبر چسبانید و بر بدنش بوسه زد. مردم گریستند، پیامبر فرمود چرا چنین کردی؟ عکاشه گفت: «ترسیدم آخرین روزی باشد که ترا می‌بینیم، خواستم به تو نگاه کنم و خود را بر اندام تو بمالم تا فردای قیامت بدنم در آتش نسوزد و جسدم بر آتش حرام شود». حلالیت خواستن پیامبر رحمت(ص) زمانی بیشتر فهم می‌شود که بدانیم ساده‌زیستی، دردسترس‌بودن، تساوی در حقوق شهروندی و استفاده برابر ایشان و اهل‌بیتشان از نعمت‌های جامعه اسلامی، ویژگی ثابت زندگی پیامبر مهر و محبت(ص)، به‌ویژه در زمان رهبری دینی و سیاسی مسلمانان بوده است. ساده‌زیستی پیامبر، گفت‌وگوی بی‌واسطه با ایشان و توضیح خواستن از پیامبر برخی از تصمیمات اجتماعی را آسان می‌کرد. برای نمونه در جنگ احد هنگامی که پیامبر تصمیم گرفت با کفار در خارج از مدینه روبه‌رو شود، مسلمانان علت این تصمیم را از ایشان جویا شدند یا در جنگ حنین وقتی پیامبر اسلام(ص) به گروهی از مسلمانان بيشتر از بقیه، غنایم را بخشید فردی از انصار به پیامبر اعتراض کرد. در همه این موارد رسول خدا(ص) با آرامش به آنها پاسخ داد و در مواردی نیز سخن آنها را پذیرفته و به پیشنهاد آنان نیز عمل کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد باتوجه به پیچیده‌شدن تصمیم‌گیری امور اجتماعی در دنیای مدرن و تأثیرات بیش‌ازاندازه آنها بر زندگی افراد، طلب حلالیت و پذیرش پیش‌فرض‌های طلب حلالیت‌‌ (مسئولیت‌پذیری و شفافیت در تصمیم‌گیری) از مردم باید یکی از شاخصه‌های مديران باشد و مسئولان جامعه اسلامی به آن عمل کنند.