اهمیت ارجاع متاخرین به فروغی

محسن فیض‌اللهی ـ به مناسبت هفتاد و پنجمین سالمرگ محمدعلی فروغی به موضوع مهم «ترجمه» پرداختیم که یکی از وجوه مهم شخصیتی و بخشی از فعالیت‌های وی بود و اکنون به نوعی می‌توان گفت ترجمه به یکی از دغدغه‌های مهم اخیر اهل علم در ایران تبدیل شده است. در شرایط امروز ایران، مباحث و مواضع میان صاحبان اندیشه و نحله‌های مختلف، پیامدهای ناگواری را در وضعیت علوم انسانی ما به بار آورده و موجبات صورت دادنِ قرائت‌های ایدئولوژیکی از آن شده است. انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی مترجمانِ «روشنفکر» در شکل‌دهی به محتوایی که در فضای علوم انسانی و اجتماعی ایران رواج یافته، ظهور و بروز آشکاری داشته است. ترجمه‌های گزینشی از سوی نحله‌های مختلف در «داخل»، فضایی صورت داده که کاربست و کاربرد علوم انسانی را با مشکل مواجه کرده است. بسیاری از ترجمه‌ها مربوط به ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نیز معرفت‌شناختی تمدن غرب چه در صورت کلاسیک و چه عصر جدید آن بوده و برخی دیگر نیز آثار متفکران جهان عرب است. این مسئله آشکارا صورت‌بندی جدال دو فهم متفاوت از معرفت‌شناختی علوم انسانیمان است و همچنین سیمای پارادوکسیکال علوم انسانی در داخل؛ به این معنی که نگاه ایدئولوژیک به وضعیت علوم انسانی حاصلی جز تشویش، بی‌دقتی، «لغت‌بازی» و «تفنن» در ساحت ترجمه نداشته است. پیامدهای ترجمه‌های گزینشی و عنان‌گسیخته علوم اجتماعی و نگاه غیرنقادانه و جزمی‌گرایانه در سطوح دانشگاهی، از امکان نظریه‌پردازی در ساحت علوم انسانی کاسته و پیامد آن دل‌سردی تمامی دانش‌آموختگان ایرانی و حس بی‌اعتمادی به نهضت ترجمه‌ای است که جز به ایدئولوژی‌زدگی ذهن دامن نزده، دربر داشته است. درجهان امروز برای آشنایی با چگونگی زایش‌های فکری و شناسایی آخرین تحولات و سرنوشت «دیگری» و نقش«علوم انسانی» در کشورهای مختلف -که امکان حیات و بقای هر کشوری به این امرِ مطلوب است- نیاز به یک مجرا برای انتقال این یافته‌ها و کشفیات، مرتفع می‌شود. به ظهور رساندن این مهم، مجاری مختلفی را در پیش روی ما قرار می‌دهد. یکی از این مجاری «فن ترجمه» است. ایران نیز مانند سایر کشورها از نیاز به این مجرا مستثنی یا بی‌نیاز نیست. یکی از نشانه‌های ترجمه خوب همانا تسلط به زبان مقصد -در اینجا منظور زبان فارسی است- و زبان مبدا است. اگر از تسلط به زبان «دیگری» -فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و ...- که به اندازه تسلط بر زیر و بم زبان فارسی نیز دارای اهمیت است، بگذریم و تنها به زبان فارسی بپردازیم، باید چرایی این موضوع را که «اندیشمندان کنونی به محمدعلی فروغی و هم‌نسل‌های او» ارجاع می‌دهند، در متنِ نوع نگاه آن‌ها به ترجمه و زبان فارسی جست.
فروغی آنگونه که خود در «پیام من به فرهنگستان» آورده است، علاقه وافر و مخصوصی به زبان فارسی داشت، همانگونه که در متن «پیام من به فرهنگستان» نیز آورده است. وی «به زبان فارسی دلبستگی تمام» داشت، زیرا «گذشته از اینکه زبان خودش بود و ادای مراد خویش را به این زبان می‌کرد و از لطائف آثار آن خوشی‌های گوناگون فراوان دیده‌ بود» بر این باور بود که «زبان آیینه فرهنگ (culture) قوم است و فرهنگ مایه ارجمندی و یکی از عامل‌های نیرومندی ملت است. هر قومی که فرهنگی شایسته اعتنا و توجه داشته باشد زنده و باقی است و اگر نداشته باشد نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه می‌تواند باقی بماند. قوم یونان باستان با آن‌که قرن‌هاست که وجود ندارد در دل‌های اهل نظر همواره زنده است و ملت جدید یونان، هستیش تنها طفیل همین امر است.» و در ادامه آورده است «پس من چون دوستدار ایرانم و به ملیت ایرانی دلبستگی دارم و ملیت ایرانی را مبنی بر فرهنگ ایرانی می‌دانم و نمایش فرهنگ ایرانی به زبان فارسی است، نمی‌توانم دل را به زبان فارسی بسته نداشته باشم.» یکی از نشان‌های این دلبستگی تنقیحات و وسواسی است که فروغی بر متون کلاسیک و همچنین در ترجمه به کار برده است. وی از ظرایف و قواعد کار کاملا آگاه بوده و به خطرهایی که در این راه زبان فارسی را تهدید می‌کند، اشاره کرده است. وی در فصل اول همان «پیام من به فرهنگستان» آورده است که «خطرهایی» زبان فارسی را «تهدید» می‌کند که از نظر فروغی مهمتر و بزرگترین آن، خطرِ «تصرفاتی است که این روزها همه‌کس در زبان فارسی به قصد رفع عیب و نقص آن می‌کند که به زودی فارسی را ضایع و باطل می‌سازد.» می‌داند.
این اندیشمند سیاست‌مدار، با توجه به علاقه‌ای که به زبان فارسی داشت، پیش و بیش از هر چیز به «درستی و تمامی زبان فارسی» نظر داشت نه «زیبایی و آرایش ادبی» آن. و به تعبیر خود فروغی «یعنی استخوان‌بندی و سلامت آن را پیشنهاد خود ساخته‌ام نه دلربایی را؛ جای تردید نیست که تندرستی بر زیبایی و خط و خال مقدم است.» آیا در وضعیت کنونی سلامت و تندرستی زبان فارسی ارجحیت دارد؟
گرچه هستند معدود کسانی که به ظرایف کار آگاه هستند و در تلاشند تا با توسل به ظرفیت زبان فارسی دست به هم‌سنگ‌سازی و واژه‌سازی بزنند تا نزدیک‌ترین و بهترین معنی را برای واژه مورد نظر یا متن مورد نظر ارائه کنند و به‌صورت کاملا تخصصی و حرفه‌ای کاربلد و به‌صورت جدی پیگیر کار خود هستند.


جواد طباطبایی بر این باور است که ترجمه‌هایی که در گذشته انجام شده، به نسبت کارشان دقیق‌تر از ترجمه‌های امروزی‌ست و ترجمه‌های کنونی را به دلیل ناآشنایی مترجم به موضوع مورد ترجمه و از همه مهمتر، به زبان فارسی و همچنین زبان مبدا، اسفناک می‌داند. غالب آثار ترجمه‌شده از لحاظ کیفی و کمی در سطح نازلی هستند و نظارتی بر ترجمه‌ها و نقد آن ترجمه‌ها و حتی نقدی بر نقد آن‌ها وجود ندارد. بنابر اهمیتی که ترجمه داراست، نمی‌توان از سر ذوق‌آزمایی وارد این عرصه پرمخاطره شد؛ به‌خصوص در حوزه علوم انسانی که پیچیدگی‌ها و پارادایم‌های خاص خود را دارد.
اهل اندیشه هنوز جدال‌های قلمی جواد طباطبایی را با داریوش آشوری، خشایار دیهیمی، یدالله موقن و...، در این زمینه از یاد نبرده‌اند که بحث‌های فنیِ داغی پیرامون ترجمه در مجلات و سایت‌های معتبر در کشور منتشر کردند که می‌توان از آن به مناقشات منتقدان بر مترجمان یاد کرد و نوک تیز پیکان نقد جواد طباطبایی بر این سو است که «ترجمه بعضی از مترجمان، لغت‌بازی در قلمرو اندیشه است؛ چیزی از سنخ بازی‌ها و متعلقات آن.» «لغت‌بازی را کوششی برای جانشین کردن تخصص با تفنن، در قلمرو اندیشه می‌دانند که مهمترین نتیجه جانشین کردن تخصص با تفنن یا لغت‌فروشی‌ها و لغت‌سازی‌ها، بی‌اعتنایی و ایجاد توهمِ دانستن و فهمیدن و دانشی دروغین است.» و «اصل را در انتقال اندیشه فهم اندیشه برای بیان دقیق آن در زبان دیگری تلقی می‌کنند، نه پرداختن به واژه‌ها.» و این امر را ناممکن دانسته مگر «با آشنایی دقیق با مبانی فکر و راه‌یابی به جوهر اندیشیدن نویسنده.» و فهم اغراضِ اندیشه جدید را همچون خرمایی بر نخیل دانسته‌اند که دست کوتاه هر مترجمی که مختصر زبانی یاد گرفته باشد، به آن نخواهد رسید.
جواد طباطبایی همچنین در درس‌گفتارهای ماکیاولی، از آن محمدعلی فروغی که متون مهمی را در سن 25 سالگی ترجمه کرده است تمجید کرد، و نکته جالب سخنان طباطبایی این بود که فارسی‌دانی و اهمیت ترجمه‌های فروغی در آن وضعیت و با امکانات آن زمان را، بهتر، معتبرتر و بیشتر از ترجمه‌ها و فارسی‌دانی مترجمان و اهل ادب کنونی دانست. (نقل به مضمون)
از نظر محمدعلی فروغی نقص زبان فارسی «فاقد بودن بسیاری از لفظ‌ها و اصطلاحات» اما تاکید داشت که «کسی که می‌خواهد برای معنی اصطلاح بسازد باید آن معنی را بداند و بشناسد… و برای لفظی که در زبان‌های بیگانه برای آن معنی هست، معرفت تام داشته باشد و بر زبان فارسی و عربی مسلط باشد… و ذوق سلیم داشته باشد، دارای شوق هم باشد که برای پیدا کردن اصطلاح و حسن ادای مطلب به خود زحمت بدهد و اگر این شرایط جمع نباشند البته اصطلاح درست نمی‌شود یا از بی‌همتی، همان لفظ بیگانه را به‌کار می‌برند یا اگر اصطلاحی بسازند نامتناسب و ناشایسته است و اذهان نمی‌پذیرد.»
فروغی وظیفه اصلی «فرهنگستان» را در قالب «هیئتی» دانست که باید «نگهدار زبان فارسی» و «فرهنگ ایرانی» باشد که نتیجه آن «حافظ قومیت ایرانی» است.
اکنون دانشجویانی با انبوه آرزوهای سرکوب‌شده و ایده‌های فروخفته به آن امید که در آینده شکل گیرند، در برداشت‌هایشان از مطالب یا کتب ترجمه‌شده با دیده شک می‌نگرند که دچار برداشتی اشتباه یا به تعبیر جواد طباطبایی دچار «لغزش از مفاهیم» که مترجمان دچار آن شده‌اند و نگران هستند، شده‌اند. و با این شک که دل در گرو کدام ترجمه نهند یا کدام ترجمه می‌تواند آن‌ها را به معنی اصلی و مضامین کلمات و مفاهیم مولف -که اگر معنای آن مفاهیم به دقت انتقال داده نشود، هیچ‌گاه به مغز ایده نویسنده اصلی یا کتاب دسترسی پیدا نخواهیم کرد، مگر با مراجعه به متن اصلی- نزدیک می‌کند که گویی اگر خود مولف نیز زبان فارسی را بلد بود، همان‌گونه ترجمه می‌کرد که مترجم، ترجمه کرده است.
سایر اخبار این روزنامه
علی مطهری با طرح سوالی ملی وزیر کشور دولت دهم را به چالش کشید از خانواده ستار بهشتی مردم و رهبری عذرخواهی کنید آیا نجفی می‌توانسته به جای صبحانه‌خوردن در سه ماه 470 میلیارد تومان بدهی را صاف کند؟ شفاف‌سازی معاون بیمه خدمات درمانی بیمه سلامت پرداخت حق بیمه در بیمه همگانی و رایگان، اجباری شد گروه‌های تروریستی کماکان مردم منطقه را می‌کشند انفجار در مصر و تداوم بنیادگرایی دینی عبدالله نوری مطرح کرد: امیدواریم رفع حصر هرچه ‌زودتر محقق شود اهمیت ارجاع متاخرین به فروغی ولی‌الله شجاع‌پوریان اصلاح‌طلبان و ضرورت ارائه کارنامه روحانی در تماس تلفنی با بشار اسد: ایران در مبارزه با تروریسم، در کنار مردم و دولت سوریه خواهد ماند روز گذشته اسفندیار رحیم مشایی در کلیپی که آن را در کانال شخصی تلگرامی‌اش منتشر کرد، 48 دقیقه و 35 ثانیه حرف‌های سیاسی غیر متعارف و تهدیدآمیز زد آیا نجفی می‌توانسته به جای صبحانه‌خوردن در سه ماه 470 میلیارد تومان بدهی را صاف کند؟