گفت و گوی همدلی با « سیامک صفری» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون زجر کشیدن در بازیگری را دوست دارم

همدلی | سعید قاضی‌نژاد: اگر چه تئاتر ایران سال‌هاست بازیگری با کیفیت و مهارت سیامک صفری را می‌شناسد اما سینمای ایران در طی دهه نود تنها موفق به شناخت او شده است. البته این از معایب سینمای ایران است نه بازیگری مثل سیامک صفری. در هر صورت از زمانی که سینمای تنبل و البته محافظه کار ما نگاهی هم به تئاتر انداخت جواهرات بسیاری را از این معدن کشف کرد. حمیدرضا آذرنگ، هادی حجازی‌فر، سیامک صفری و نوید محمد زاده مشتی نمونه خروارند.
در آخرین نمایش دکتر رفیعی یعنی «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان» حضور داشتید. ضمن اینکه همیشه در طی سال‌های اخیر یکی از اعضای ثابت تیم بازیگری‌اش بودید. از تجربه همکاری با دکتر رفیعی
بگوئید.
تمام نمایش‌های دکتر اجراهای سختی هستند و نیاز است تا با دقت و تمرکزی دوبرابر در آن‌ها حضور داشته باشیم. «خاطرات و کابوس‌ها...» نمایشی بود که هشت‌ماه درگیرش بودم. جدا از کیفیت نمایش و انتظاراتی که دکتر علی رفیعی از بازیگرانش دارد شیوه اجرایی این اثر سختی‌ها و تمرکز بیشتری را می‌طلبید. می‌دانید که بخش عمده‌ای از بازی بازیگران در آب بود. زمان اجرای نمایش هم مصادف شد با سردترین ماه‌های سال. برای حدود 62 اجرایی که داشتیم مهم‌ترین دغدغه حفظ سلامتی‌مان بود. باید مراقب می‌بودیم تا کسالت و سرماخوردگی سراغ ما نیاید تا بتوانیم تمام اجراها را با یک کیفیت یکسان به پایان ببریم. حفظ این ریتم در سرمای زمستان سخت‌تر هم شده بود اما من عاشق همین سختی‌ها هستم و همیشه از آن استقبال کرده‌ام.


مدتی پیش گفت‌وگویی با فرزاد موتمن کارگردان فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» داشتم که بسیار از حضور شما در فیلم اظهار رضایت می‌کرد و معتقد بود کار با شما برایش به عنوان کارگردان لذت بخش بوده است. تجربه کار با موتمن چطور بود؟
فرزادموتمن کارگردان شناخته شده‌ایست و همه اهالی سینما می‌دانند که او کارش را بلد است. موتمن دقیقاً می‌دانست که از بازیگر چه چیزی می‌خواهد. وقتی هم سر صحنه حاضر می‌شد از قبل به دکوپاژ فکر کرده بود و جای دوربین و میزانسن‌ها را می‌دانست. آگاهی و شناخت او از سینما بی‌نظیر است. «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فیلم شریف و قابل احترامی است. خوشبختانه موتمن آنقدر حرفه‌ای بود که حواشی پیش آمده را به شکلی کنترل کند که تاثیری روی کیفیت نهایی نداشته باشد. این هم یکی دیگر از دلایل حرفه‌ای بودن موتمن است. امیدوارم در سال جدید فیلم بالاخره اکران شود تا همراه با تماشاگران آن را ببینیم.
شما اصولا بازیگر سخت‌کوشی هستید. نقش‌هایی که در سال‌های اخیر در تئاتر و سینما بازی کرده‌اید هم این مسئله را اثبات می‌کند. از بازی در نمایش «شکار روباه» که در زمان خودش تجربه سخت و سنگینی بود تا فیلم سینمایی «اعترافات ذهن خطرناک من» تمامی این نقش‌ها چه از نظر ذهنی و چه فیزیکی سختی‌های بسیاری به همراه دارد. چقدر انتخاب نقش‌هایی این‌چنینی آگاهانه است و چقدر شرایط باعث بوجود آمدنش
شد؟
من عاشق زجر و ریاضت بازیگری هستم. برایم لذت‌بخش است. کلنجار رفتن با نقش‌هایی که پیچش‌های این‌چنینی داشته باشد. کار سخت
لذت بخش‌تر است. بیشتر فیلم‌نامه‌هایی که این‌روزها به‌دست‌مان می‌رسد سختی چندانی ندارد. یکی دو حس و عاطفه معمولی که کار دشواری از نظر بازیگری نیست. اتفاقا این یکی دو حس آسان به‌قدری در فیلمنامه های اینروزها در حال تکرار شدن است که دیگر حتی برای بازیگر هم جذابیت ندارد. این یکی دو شرایط عاطفی آسان برایم جذابیتی ندارد. من همیشه دنبال چالش بودم. البته این شانس که نقش‌هایی با سختی‌های شخصیتی را تجربه کنم در تئاتر بیشتر سراغم آمد. در سینما هم ترجیح می‌دهم چنین نقش‌هایی را به عهده بگیرم. کاراکتر باید در تمام وجودت ریشه کند و به آسانی بدست نیاید. این شخصیت‌ها کلکسیون می‌شوند و بعدها از آنها به عنوان مثال و نمونه خوب یاد خواهد شد.
چند سالی هست به عنوان مدرس بازیگری هم مشغول به کار هستید. یکی از محاسن کلاس‌های شما تولید شدن یک اثر در انتهای دوره است. یعنی نمایشی به روی صحنه می‌رود که تمام مختصات حرفه‌ای را دارد. شخصا شاهد یکی از این اجراها بودم. چند سال قبل هم دوره‌ای برگزار کردید که در نهایت تمام هنرجوها در یک نمایش حرفه‌ای حضور پیدا کردند. نمایش «بام تهران» که محصول نهایی آن کلاس بود تبدیل به یکی از نمایش‌های محیطی به یادماندنی مجموعه تئاترشهر شد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. اجرای هنرجوهای شما در سطح بالایی قرار داشت به حدی که کمتر تماشاگری باور می‌کرد تمام بازیگران نمایش هنرجوهای کارگاه شما هستند و هنوز در ابتدای راه قرار دارند.
من به شدت به این حرف دیوید ممت اعتقاد دارم که می‌گوید بازیگری را باید در مقابل تماشاگر و در اجرا یاد گرفت. یادگیری نهایی زمانی رخ می‌دهد که بازیگر حضور جدی تماشاگر را احساس کند. محک واقعی آن‌جاست. روی صحنه و در واقعی‌ترین شکل ممکن. فینال یک هنرجو در اجراست. به همین دلیل سعی می‌کنم چنین شرایطی را برای هنرجوهایم فراهم کنم. گاهی شرایط چندان مطلوب نیست و گاهی هم شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که منتهی به اجرایی مثل «بام تهران» که شما شاهدش بودید می‌شود. در هر صورت رسیدن به یک اجرا در انتهای یک دوره کلاس یا کارگاه بازیگری روش مطلوب من است. Saeed.film93@gmail.com
سایر اخبار این روزنامه
روایت علی مطهری از انتخابات 88 طرحی که هاشمی وخاتمی پذیرفتند، اصول‌گرایان نپذیرفتند انتقاد معصومه ابتکار از سیاسی بازی با محیط زیست مسائل خانواده من به چه درد یک خبرگزاری می‌خورد؟ وزیر اطلاعات در گفت‌وگو با همدلی: در مسائل سیاسی و رسانه‌ای با بگیر و ببند مخالفیم ‌علیرضا محجوب نماینده تهران در گفت‌‌وگو با همدلی به برخی نامزدهای ثابت انتخاباتی کنایه زد؛ گفت و گوی همدلی با ولی‌الله فاطمی کارشناس بانکداری الکترونیک درباره چالش‌های اجرای IFRS گفت و گوی همدلی با « سیامک صفری» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون زجر کشیدن در بازیگری را دوست دارم کمال‌الدین پیرموذن شنیدن صدای تحولات ایران برای همسایگان سخت است حسین مرعشی از پیشنهاد‌هاشمی برای حضور نامزد سایه در کنار روحانی خبر داد طرح ‌هاشمی برای انتخابات 96 تحقق اهداف خط لوله هفتم گازی در سفر رئیس‌جمهوری به سیستان و بلوچستان گاز به خانه‌های زاهدان رسید جمنا ؛ نامی برای انکار اصول‌گرایی در همایش «حماسه امید» مطرح شد پیش به سوی گام سوم جای خالی کمیته‌های تخصصی احزاب در انتخابات شوراها