قدیمی ترین نقاره زن حرم آسمانی شد

احمد اقوام شکوهی قدیمی ترین نقاره زن بارگاه قدسی امام علی بن موسی الرضا(ع) روز گذشته درگذشت. به گزارش آستان نیوز، ، این خادم بارگاه ملائک پاسبان قدس رضوی از سال 1324 در بارگاه منور رضوی نقاره زنی را شروع کرد و تاکنون یعنی حدود 72 سال این وظیفه را برعهده داشت. پیکر آن مرحوم امروز پنج شنبه 23 آذرماه ساعت 9:30 صبح از محل حسینیه پیروان نبوی واقع در خیابان نواب صفوی مشهد مقدس تا حرم مطهر رضوی تشییع می شود.مراسم ترحیم قدیمی ترین نقاره زن حرم مطهر رضوی نیز روزهای شنبه و یک شنبه هفته آینده  صبح و بعد از ظهر از ساعت 9 تا 11 و 14 تا 16 در مسجدالعلی واقع در خیابان آیت ا... بهجت منعقد خواهد بود. به یاد مرحوم شکوهی، مصاحبه چند ماه قبل او را مروری می کنیم. گفت وگویی که خردادماه امسال منتشر شد. * خودتان را معرفی کنید. حاج احمد اقوام شکوهی، متولد بهار 1305 هستم و اهل و ساکن مشهد مقدس. از کودکی در همان خانه‌ای که به دنیا آمده‌ام زندگی می‌کنم. هم اکنون نود سال دارم... . خانه ام نزدیک حرم قرار دارد. از صحن هدایت تا نقاره خانه، این مقدار تقریبی فاصله خانه ام تا حرم است که هر روز با پای پیاده می‌آیم و برمی‌گردم. خدا را شکر می کنم که با وجود کهولت سن می‌توانم این مسیر را بدون این که به کسی نیازی داشته باشم، طی کنم. بنده سواد خواندن و نوشتن ندارم. چهار برادر و دو خواهر داشتم. مادرم خانه دار و پدرم کارش در آن زمان ساختن زنجیر و افسار برای اسب‌ها بود. 71  سال است صبح و عصر در خدمت نقاره خانه غریب الغربا امام رضا(ع) هستم، هر روز برای خواندن نماز جماعت به حرم می آیم و خوشحالم که همیشه در خدمت آقا و مولایم هستم. *اولین باری را که به زیارت رفتید به خاطر می‌آورید؟از آن جایی که ساکن مشهد بودم و خانه‌مان در نزدیکی حرم قرار داشت، هر روز به اتفاق مادرم به زیارت می‌آمدم. مادرم از سادات بودند و برای امام رضا(ع)  و حرم مطهر ارزش بسیاری قائل بودند. همین رفت و آمدهای روزانه به حرم باعث شد تا من نیز ارادت خاصی به امام رضا(ع) پیدا کنم. * چه شد که به سمت نواختن نقاره رفتید؟ پدربزرگ، عموها و سه تا از برادرانم در نقاره‌خانه فعالیت می‌کردند و من به تبعیت از آن‌ها و عشقی که به این کار داشتم، این حرفه را آموختم. از نوزده سالگی به عنوان همراه و به نیابت از برادرانم در نقاره خانه مشغول شدم و کار نواختن را انجام می‌دادم. بسیار به کارم علاقه مند بودم و هر روز برای انجام وظیفه می آمدم. حتی یک روز هم تعطیلی نداشتم و در بدترین شرایط در نقاره خانه حضور داشتم. همه این‌ها دست به دست هم داد تا در سال 1349 با حکم رسمی جزو نقاره زنان امام رضا(ع) شوم.* حرف آخر... من در زندگی ام چیزی ندارم. هر چه دارم به برکت امام رضا(ع) است. هر چه در زندگی خواستم به دست آوردم، با عزت و آبرو زندگی کرده‌ام، هیچ گاه محتاج کسی نشدم و تمام فرزندانم را آبرومندانه به سرو سامان رساندم. فقط آرزو دارم آن دنیا امام رضا(ع) شفاعتم را کند و به دادم برسد. از خدا می‌خواهم به شما و همه مخاطبانتان عمر باعزت بدهد و حاجت‌هایتان برآورده شود.