محرومیت از تحصیل نافی حقوق‌شهروندی

کمتر کشوری در دنیا موضوعی به نام دانشجوی ستاره‌دار به خود دیده است. درحقیقت تحصیل و ارتقای تحصیلی و دانش افزایی از حقوق بنیادین ملت و از تکالیف قانونی حکومت‌هاست. این وظایف در حدی است که بعضا دولت‌ها سعی می‌کنند که اگر دانشجویی امکانات مالی نداشت اما علاقه‌مند به تحصیل بود، با مساعدت و کمک‌های جانبی از جمله رفع مشکلات مالی امکان پیمایش مدارج علمی را پیدا کند. این موضوع به حدی حائز اهمیت است که مخالفان یک دولت هم از این حقوق برخوردارند و دولت‌ها به بهانه مخالفت یک دانشجو نمی‌توانند آنان را از ادامه تحصیل محروم کنند. همان‌طور که آقای روحانی و معاون حقوقی ایشان اشاره نمودند در تطبیق با قوانین مملکت، ما دانشجوی ستاره‌دار یعنی فردی که آماده تحصیل است، استعداد و هوش لازم را دارد و می‌خواهد در کشور خود به تحصیل بپردازد و نهایتا از دانش خود برای خدمت به مملکت استفاده کند، نمی‌توانیم از تحصیل منع کنیم. بحث دانشجوی ستاره‌دار بعداز حوادث سال 88 اوج گرفت. ظاهرا قبل از آن هم بحث گزینش دانشجو مطرح بوده است. در اینجا شاید بد نباشد ما از دو حالت این موضوع را ارزیابی و مورد سنجش حقوقی قرار دهیم. دانشجویان نباید به خاطر عقاید و دیدگاه سیاسی خود مورد ممانعت از تحصیل قرار بگیرند زیرا یکی از شعارهای نظام جمهوری اسلامی ایران، تکثرگرایی و بر مبنای قانون اساسی، وجود دیدگاه‌های مختلف است. بنابراین اگر دانشجویی مخالفتی داشت، با توجه به ضرورت احترام به عقاید دیگران، ممنوعیت او از ادامه تحصیل نه تنها موجب تعدیل موضع او نخواهد شد بلکه آن شخص در ادامه مسیر فکری خود ممکن است با اصرار و لجاجت بیشتری عمل کند. اگر معتقدیم که دیدگاه سیاسی یا روش مملکت داری دولت، مناسب ارزش‌های اسلامی و انسانی و قانونی است باید اجازه داد افراد در یک فضای متکثر سیاسی با دیدگاه‌های مختلف حضور داشته و گفتمان دوطرفه یا چندطرفه ‌ایجاد شود و با پالایش افکار بهترین دیدگاه‌ها تامین یابد. خوشبختانه مقامات مملکت از جمله مقام رهبری بارها اعلام کرده‌اند که دانشجویان باید پرسشگر باشند و مطالبات خود را مطرح کنند. ما در یکی، دو دهه گذشته دولت‌های مختلفی را تجربه کرده‌ایم.
ادامه صفحه 16