تحلیل های ناکوک از تار ایرانی


داریوش پیرنیاکان
نوازنده تار



هنرمندان آذربایجان هیچ تغییراتی در ساز تار ایجاد نکرده‌اند تنها دو واخوان به آن افزوده شده که تأثیری در اجرا یا اینکه ملودی‌های متفاوتی با آن نواخته شود نمی‌گذارد و البته این موضوع درنگاه مسئولان سازمان یونسکو هم برای به ثبت جهانی رساندن سازهای اصیل اثر‌گذار نخواهد بود بلکه معیار انتخاب این سازمان، نخست اصیل بودن و جنبه تاریخی داشتن و دوم درمعرض خطر و هجوم موسیقی‌های دیگر بودن است. بنابراین با توجه به این دو نکته بویژه منقرض شدن این آثار، سازهای اصیل در میراث ملموس یا میراث ناملموس سازمان جهانی یونسکو مطرح می‌شوند و این سازمان موظف به حفاظت از آن خواهد بود. نکته دیگر در خصوص به ثبت رساندن سازها طی کردن مراحل مختلف چون تهیه فیلم از ساخت و نواختن ساز مذکور و ارائه آن به سازمان بین‌المللی یونسکو است.
اما اینکه آقای رامیز قلی اف اشاره داشتند تار آذری نسبت به دیگر تارها قابلیت فراتری دارد و به همین دلیل هم توانسته به ثبت یونسکو برسد یک ادعای واهی است که متأسفانه از بی‌اطلاعی ایشان صورت گرفته است و مطابقتی با قوانین ثبت میراث ناملموس در یونسکو ندارد. تار ایرانی نسبت به تار آذربایجان پرده‌های بیشتری دارد بنابراین ایشان با چه اطمینانی می‌گویند تار ایرانی قابلیت اجرای موسیقی کلاسیک را ندارد؟ ما می‌توانیم با تار ایرانی هر نوع موسیقی را بنوازیم حتی موسیقی کلاسیک غیرایرانی را و استاد وزیری از جمله هنرمندانی بودند که توانستند آثار موسیقی کلاسیک را با تار بنوازند و نشان دادند که این ساز قابلیت اجرایی هر نوع موسیقی را دارد. بنابراین حرف‌هایی که در مورد تار ایرانی گفته می‌شود غیراصولی و غیرحرفه ای بوده. خاستگاه‌ سازی که آقای قلی اف در دست دارند و با آن می‌نوازند ایران است و تغییراتی که در آن انجام گرفته هم در ایران توسط استاد یحیی و استاد فرج‌الله بوده است. البته ناگفته نماند نمونه سازهایی که پیش از استادان یحیی و فرج‌الله ساخته شده درموزه لوورهم وجود دارد حاکی از آن است که تغییرات صورت گرفته ساز تار به لحاظ ساختاری در خود ایران انجام گرفته نه در جمهوری آذربایجان. همچنین در بررسی‌های محقق و پژوهشگر معروف آذربایجان فریدون خان شوشنسکی نیز به این موارد اشاره شده. بنابراین بهتر بود آقای رامیز قلی اف نوشته‌های موسیقیدانان خودشان را هم مطالعه می‌کردند و با آگاهی کامل از تاریخ فرهنگ و هنر‌شان سخن می‌گفتند. نکته دیگر اینکه تدریس ساز یک کشور در جاهای دیگر دنیا نشان از برتری آن ساز بر سازهای دیگر نیست اما با این اوصاف سازهای اصیل و ردیف دستگاهی ایران در دانشگاه‌های معتبر دنیا در بخش شرق شناسی موسیقی همان دانشگاه‌ها تدریس می‌شود.
آثار ضبط شده در 120 سال گذشته نشان از یکپارچگی موسیقی جمهوری آذربایجان و موسیقی ایرانی دارد و تفاوتی که امروزه در ارائه این دو نوع موسیقی مشاهده می‌شود به زمانی کمتر از صد سال پیش برمی‌گردد و دلیل آن هم یکسان‌سازی فرهنگی بوده که حکومت کمونیستی در همه ابعاد فرهنگی ایجاد کرده و برهمین اساس موسیقی رایج آذربایجان آن روز (اران و شروان) متفاوت از موسیقی ایرانی شد. آن زمان ربع پرده‌های موسیقی آذربایجان حذف  و به‌صورت نیم پرده نواخته شدند و تفاوتی که امروزه می‌بینیم بر اساس این تغییرات بوده در صورتی که طبق گفته پیشین بررسی آثار اجرا شده هیچ تفاوتی را نشان نمی‌دهد. اما متأسفانه بی‌توجهی مسئولان وقت دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد موجب شد ساز تار به نام جمهوری آذربایجان ثبت شود اما تیمی که پرونده‌های سازهای موسیقی ردیف دستگاهی را جمع‌آوری می‌کند در نظر دارد پرونده تمامی این سازها را تهیه و تدوین و به ثبت جهانی برساند همچنین لازم به ذکر است در حال حاضر پرونده ساز عود تدوین شده و در سال 2018 به سازمان جهانی یونسکو ارسال شود تا در آنجا مطرح گردد.