اقدامات دولت انفعالي نباشد

آرمان: بعد از وقایع اخیر در کشور و ایجاد نوعی ناامیدی نسبت به اقدامات دولت و توجه دادن اصلاح‌طلبان به ریشه‌های این حوادث به نظر می‌رسد طرح‌هایی مانند عبور از روحانی و به چالش کشیدن دولت از سوی اصلاح‌طلبان برای ایجاد تغییر در ساختار دولت دوازدهم تا حدودی با ابهام همراه شده است. علیرضا علوی‌تبار با بررسی تحولات جامعه و شرایط سیاسی کشور با «جماران» گفت‌وگو کرده است که در ادامه چکیده‌ای از آن را می‌خوانید.
ایستادن پای روحانی
این تئوریسین جریان اصلاحات در مورد علت حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی؛ به‌گفت: آقای روحانی برای اصلاح‌طلبان چهره ناشناخته ای نبود. اصلاح‌طلبان مسن‌تر از مجلس اول و اصلاح‌طلبان میانسال از مرکز تحقیقات استراتژیک ایشان را می‌شناختند. البته مانند همه جریان‌های فکری و سیاسی کشور به تحولات ذهنی و رفتاری ایشان نیز واقف بودند. بعد از یک دوره کشمکش و درگیری و تلاش همه جانبه برای‌حذف اصلاح‌طلبان از عرصه سیاسی‌کشور، اصلاح‌طلبان امکان هرنوع اقدام سیاسی جمعی را نیز به دشواری فراهم می‌کردند چه رسد به معرفی یک نامزد خاص اصلاح‌طلب و حمایت از او. سوم اینکه مشکلات کشور به معضل و در برخی از موارد به بحران تبدیل شده بود؛ لازم بود جریانی امور اجرایی کشور را به عهده گیرد که ضمن برخورداری از خرد اداره امور توسط جریان غالب در حاکمیت قابل پذیرش و تحمل باشد. کینه نسبت به اصلاح‌طلبان آنقدر شدید بود که این آمادگی را پدید آورده بود تا سرحد درگیری و آشوب هم پیش بروند تا مانع از تجلی رای مردم در انتخاب یک اصلاح‌طلب شاخص شوند. میهن دوستی اقتضا می‌کرد که هیچ اقدام تنش‌ زایی صورت نگیرد تا حداقل از ادامه تخریب زیرساخت‌های کشور جلوگیری شود.
برجام


این تحلیلگر سیاسی در مورد راهکار‌هایی برای حل بحران‌های داخلی‌افزود: برای گذر از بحران‌ها با کمترین تنش در عرصه سیاست واقعی ایران، روحانی بهترین گزینه بود. درستی این انتخاب با پیروزی ایشان و دستیابی به برجام به خوبی ثابت شد. بحرانی که می‌رفت تا کشور را در آستانه تهدید کامل پیش ببرد، مهار شد و ایران به گونه‌ای آبرومند از موقعیت دشوار که در آن قرار داشت خارج گردید. اگر رویکرد شکل گرفته در جریان برجام ادامه می‌یافت، حل بسیاری از معضلات کشور آسان‌تر می‌بود. به علاوه عقلانیت دوباره به اداره کشور بازگشت.
حمایت توام با انتقاد
اگر دولت تسلطی بر عملکرد چند هلدینگ بزرگ غیر خصوصی و غیردولتی در اقتصاد ایران ندارد و از این رو بسیاری از خط مشی‌های اقتصادی‌اش به نتیجه نمی‌رسد، آیا باید دولت را سرزنش‌کرد؟ موانع عملکرد بهتر دولت برای همه ما روشن است اما به دلایل مختلف از بیان آن اجتناب می‌کنیم. بنابراین با توجه به واقعیت‌ها، تحلیل جدی و دور از احساسات و هیجان شرایط نشان نمی‌دهد که اصلاح‌طلبان اشتباه کرده باشند. اما اینکه حمیت و گزینش درست صورت‌گرفته به معنای راضی بودن از ترکیب دولت و توانایی عناصر محوری آن در پیشبرد امور نیست و برخی از مشاغل کلیدی دولت مانند سازمان برنامه و بودجه بانک مرکزی وزارت کشور و... بایستی توسط افرادی اداره شود که از نگاه راهبردی برخوردار بوده و در مورد توانمند بودن آنها توافق وجود داشته باشد. مهم توانایی خروج از بحران‌ها در شرایط کنونی است. به نظر می‌رسد که در تعیین این ترکیب توجهی به تذکر ات منطقی خالی از شائبه امتیاز خواهی اصلاح‌طلبان برجسته نشده است.
اقدامات دولت
اصلاح‌طلبان احساس می‌کنند که اقدامات انجام شده توسط دولت بیش از آنکه برای تحقق بخشیدن به یک راهبرد مشخص و از پیش اندیشیده باشد حالت انفعالی و واکنشی دارد. این اتفاق موجب هدر رفتن انرژی دولت می‌شود. بحرانی که تمامی نظام تصمیم‌گیری را فرا گرفته است در دولت نیز دیده می‌شود. اما به دلیل انتخابی بودن دولت توقع مقابله با این بحران بیشتر است.
انتقاد مسئولانه
انتقاد از دولت روحانی بر مبنای معیار‌هایی چون برابرطلبی، مردمسالاری خواهی و توسعه فرهنگی و... کاملا اقدامی مسئولانه است، اما این اقدام مسئولانه باید با انصاف تکمیل شود. ریشه کمبودها را بایستی دید. نباید دولت را مسئول وقایعی دانست که در حیطه اختیارش نیست و نمی‌تواند در مورد آنها تصمیم گرفته و اقدام کند. نقد غیر منصفانه شایسته یک جریان مسئولیت پذیر نیست و در نقد دولت حتما باید به مصالح ملی فکر کرد و آرمان‌های شخصی یا جریانی ما تنها در شرایط تامین امنیت ملی و گذر از بحران‌ها ممکن است. هرکجا میان خواست ما و ضرورت‌های گذر از بحران ناگزیر از انتخاب شویم، میهن دوستی جهت ما را در گذر از خواست خود تعیین می‌کند.
محدودیت‌ها
نباید تسلیم محدودیت‌های موجود شد. تلاش برای عبور از محدودیت‌ها و بازکردن فضای سیاسی خودش بخشی از واقعیت است که به واقعیت آینه شکل می‌دهد. اگر توان ایجاد یک نیروی اجتماعی تاثیرگذار داریم که می‌تواند بر محدودیت‌های تحمیلی غلبه کند، خوب است که از آن برای دستیابی به موقعیت‌های مطلوب‌تر بهره بگیریم؟ آنچه مرا نسبت به شعارهای عبور از روحانی بدبین می‌کند بی‌توجهی به امکانات و مقدورات است و نه آرمانها و هدف‌های آن. نگرانی دیگر من جمع بندی تجربه اقدامات تندروانه است که اغلب به عقب نشینی‌های بزرگ می‌انجامد. آدم‌هایی که با تکیه بر احساسات و قضاوت‌های عاطفی خود و بدون توجه به مقدورات پرچمدار می‌شوند پس از برخورد با موانع و سدهای محکم نمی‌ایستند بلکه هزیمت می‌کنند. نگرانم بالابردن توقعات در شرایط امروز با بیش از ایجاد تحرک و رفتن به سوی جلو منجر به سرخوردگی و ناامیدی شود.
عرصه سیاسی
جامعه ما آنقدر دستخوش تحول است که کمتر می‌توان با تقریب قابل قبول آینده را پیش‌بینی کرد. به گمانم اگر دولت فعلی بتواند ایران را از دام جنگ برهاند و مشکلات اقتصادی را نه اینکه لزوما حل کند، بلکه مهار کند و از تبدیل آنها به بحران جلوگیری نماید، باز هم می‌توان در یک انتخابات کم و بیش رقابتی مردم را به پای صندوق رای فراخواند. باید کاملا با احتیاط برخورد کرد عرصه سیاسی ایران این ظرفیت را دارد که به سوی ناممکن شدن سیاست‌ورزی حرکت کند. پیدایش این وضعیت تنها به عملکرد منتقدان و بهبود خواهان وابسته نیست بلکه به رفتار و اقدام حکومت بستگی دارد.