گروکشی بیمارستانی؛ این بار نوزادان

باز هم سریال گروکشی نوزاد در بیمارستان به شرط تسویه مالی بیمارستان اداره دارد و این بار قرعه به نام یکی از بیمارستان‌ها در مشهد افتاده است. یک بیمارستان در مشهد برای تامین منابع‌مالی خود نوزاد و مادر جوان را بعد از پنج روز همچنان گرو نگه داشته است. قانون سلامت انجام زایمان طبیعی را برای مادر رایگان قلمداد کرده است، بنابراین تصور حضور چند روزه مادر به علت انجام زایمان طبیعی در یک بیمارستان بسیار قابل‌تامل است. علاوه بر این ماموران اورژانس نباید باتوجه به وضعیت مالی این خانواده مادر را به یک بیمارستان خصوصی می‌بردند و این تخلفی آشکار است. بیمه سلامت که به عنوان خدمتی تاثیرگذار از جانب دولت معرفی شده است چگونه هیچ‌کمکی به مخارج زایمان و حضور این مادر در بیمارستان نکرده است؟ آیا کارکرد این بیمه دولتی به منظور تامین مخارج بیماران در بیمارستان‌ها به انتها رسیده است؟ اخیرا اخبار ضد و نقیضی مبنی بر گروگانگیری نوزادان در بیمارستان‌ها به دلیل عدم‌پرداخت هزینه بیمارستان توسط خانواده‌ها به گوش می‌رسد که گاهی تایید یا تکذیب می‌شوند. از سوی دیگر رها کردن نوزادان در بیمارستان‌ها نیز سناریویی تکراری است که هرچند وقت نقل محافل خبری می‌شود. در هرصورت گروگیری نوزاد یا رها کردن او در بیمارستان هرکدام به‌گونه‌ای تعدی به حقوق کودکان است.
5 روز است گروگانیم
به گزارش میزان، مادر این نوزاد گفت: 30 دی ماه بود خانه کوچک و محقرم را به زور بخار کتری گرم کرده بودم تا شاید دمای پنج درجه هوای خراسان‌رضوی را مرهمی باشد. بچه‌های کوچکم در خواب‌زمستانه آرزو‌های دست‌نیافتنی خود را زیر و رو می‌کردند تا شاید پدر امروز، دستمزدی بیشتر از نان و پنیر سفره‌ خانه را بگیرد. همسرم یک کارگر‌فصلی است و روز‌ها را با گز کردن آسفالت خیابان‌ها در پی کار، به شب می‌رساند. همانند شب‌های دیگر در انتظار همسرم زیر نور تاریک تک‌اتاق خانه نشسته بودم و در خیال بچه‌ای که در راه دارم و سرنوشت فرزندانم به سر می‌بردم. او ادامه داد: ساعت ۱۰ شب شد دردی عجیب تمام استخوان‌های بدنم را به لرزه انداخت. رنجی که برای پنجمین بار به سراغم آمد. دردی آشنا که تجربه‌اش کرده بودم. وقتش رسیده بود. توان راه رفتن نداشتم. همسرم که خسته از جست‌وجو‌های پیاپی از راه رسیده بود، دستپاچه به دنبال راهی می‌گشت. زمین و زمان در برابر چشمانم سیاه شده و جای ناخن‌ها در گوشت دستانم تنها تسکین حالم بود. همسرم به ناچار با ۱۱۵ تماس گرفت. آمبولانس آمد و دو مرد سفیدپوش من را راهی بیمارستان کردند. در مسیر بیمارستان با حال زار، نگران هزینه‌های زایمان بودم و مدام اصرار می‌کردم که من را حتما به بیمارستان‌دولتی که دفعات گذشته برای زایمان بستری بودم، ببرند. اما درخواست‌های من و همسرم راهی به جایی نبرد و نهایتا سر از یک بیمارستان خیریه حوالی خیابان سرخس درآوردیم. این اظهارات یک مادر است. این زن تاکید کرد: مگر می‌شود با دستمزد کارگری در بیمارستان خصوصی بستری شد؟ آن هم ما که تنها امیدمان به دفترچه بیمه‌سلامتی است که دولت رایگان به ما داده است. حال خوبی نداشتم. در همان دقایق اول ورود به بیمارستان دخترم به‌طور طبیعی به‌دنیا آمد. روز یکشنبه فرا رسید. پزشک برای معاینه نهایی به من سر زد و اجازه ترخیص ازبیمارستان را اعلام کرد. اما با وجود خیریه بودن بیمارستان قبض یک‌میلیون و ۲۰۰‌هزار تومانی را تنها راه حل ترخیص از بیمارستان اعلام کردند. نگاه‌های ناامید به قبض بیمارستان همچنان ادامه دارد. مادر نوزاد افزود: امروز چهارم بهمن ماه است من و بچه کوچکم به علت عدم‌توانایی در پرداخت هزینه‌های زایمان به‌عنوان گرو در بیمارستان هستیم و هیچ‌حق خروجی به ما داده نمی‌شود. هر روز که می‌گذرد به هزینه‌های بیمارستان ۳۸۰‌هزار تومان اضافه می‌شود و اصرار به مددکاران این بیمارستان هم تنها به تخفیف ۴۰۰‌هزار تومانی محدود شده است. مادر ۳۵‌ساله مشهدی حدیثه کوچولو را با دنیایی از نگرانی در آغوش گرفته و دیوار‌های بیمارستان را همچون میله‌های زندان تداعی می‌کند. پنج روز از تولد حدیثه کوچولو گذشته، اما روز‌های اولیه زندگی او با آواری از بی‌حمایتی‌ها رقم می‌خورد و مادر را در نگرانی پرداخت هزینه‌های بیمارستان و آوارگی چهار فرزند کوچک دیگرش در اتاق شش تخته بیمارستان محبوس کرده است. آیا روز‌های سخت مادر و کودک تازه متولد شده در دیوار‌های محبوس بیمارستان پایان می‌یابد؟