روزنامه همدلی
1395/12/18
فضلالله یاری او سهم خود را میخواهد
بال راست سیاستورزی در جمهوری اسلامی اگرچه همیشه منادی وحدت بوده است و آنرا در انحصار خود میدانست، اما میتوان گفت که تنها در یک مورد توانست به آن برسد و آن وحدت بر سر نوآمدهای به نام محمود احمدینژاد بود. گویی در ناصیه او خوانده بودند که نجاتدهنده در راه است. از همینرو او را در میان مخالفتهای جدی نهادهای امنیتی نظام به شهرداری تهران فرستادند تا مشق مدیریت کند و آنگاه در انتخابات سال 84 همه سرمایههای اصولگرایی و آنچه را که از نظام در دست داشتند، به پای او ریختند و او را در هیات یک رئیس جمهور به مردم ایران و البته جهانیان معرفی کردند و از او چهرهای ساختند که فقط در داستانهای حماسی و افسانهای میتوان سراغ از آن گرفت. منجی انقلاب، یاور مستضعفان، دشمن استکبار و سرانجام معجزه هزاره سوم؛ نقشی که خود نیز پذیرفت و تا سالها از آن بیرون نیامد و از همین منظر بود که در اطراف سرخود هاله نور میدید که سران جهان را در صحن عمومی سازمان ملل مسحور خود کرده بود.اما طنز ماجرا اینجاست که این آخرین وحدت اصولگرایان بود. آنها در سالهای پس از ظهور احمدینژاد هیچگاه نتوانستند، به وحدت برسند. این آخرین باری بود که اصولگرایان در تالار «وحدت» ارکستر هماهنگی داشتند. احمدینژاد گروهی را از شهرداری تهران و پیش از آن از استانداری اردبیل با خود آورده بود که با اصلاحطلبان هیچ میانهای نداشتند، اما برای اصولگرایان هم ناشناخته بودند. این افراد به اضافه جبههای که با نام «پایداری» حول محور علاقه به احمدینژاد و وجهه تهاجمی و هیجانیاش شکل گرفته بود، هیچگاه نگذاشتند که اصولگرایان یک بار دیگر به مفاهیمی چون«وحدت»، «ائتلاف» و«اجماع» نزدیک شوند. نتایج به دست آمده در انتخابات مجلس نهم، ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم به خوبی گویای این وضعیت است.
اتفاقات اخیر حول محور اصولگرایان و محمود احمدینژاد نشان میدهد که در انتخابات آینده ریاست جمهوری در بر همان پاشنه میچرخد و البته کمی بیشتر. اینچنین که اتفاقات نشان میدهد احمدینژاد و یارانش، تنها در کار وحدت اختلال ایجاد نمیکنند، آنها سهم خود را از این اردوگاه عریض و طویل میخواهند. کدام سهم؟ همان که احمدینژاد از اصلاحطلبان گرفت و در دست اصولگرایان گذاشت.برای فهم بهتر موضوع خوب است که به سه دهه اول انقلاب نگاه کنیم. در دهه اول پس از تثبیت نهادهای نظام، میرحسین موسوی سکاندار نظام بود و مورد اعتماد رهبر انقلاب. در دهه دوم هاشمی رفسنجانی، مرد با نفوذ جمهوری اسلامی در همه عرصهها بود. در سال 76 که خطوط سیاسی بیشتر خود را نشان داده بود و صفبندیها آشکارتر شده بود، سیدمحمد خاتمی از کنج کتابخانه ملی برآمد و یکی از کلیدیترین چهرههای مورد توجه اصولگرایان آن روز را شکست داد و رئیس جمهور شد. حضور این سه نفر در راس قوه اجرایی کشور، به گونهای بود که اصولگرایان نمیتوانستند، ادعایی در این باره داشته باشند.
محمود احمدینژاد اما در اواسط دهه چهارم انقلاب توانست این روند را پایان دهد و آرزوی اصولگرایان را برآورده کرد. بزرگان جناح راست در ناصیه او جنگاوری خوانده بودند که چیزی برای از دست دادن ندارد و از همینرو میتواند به هر سمتی خواست بتازد و هرکس را که خواست از میدان بهدر کند و همین به کار اصولگرایان دورمانده از قدرت میآمد. او توانست بزرگان این جناح را متقاعد کند که همه سرمایههای اصولگرایی و امکاناتی را که از سوی نظام در دست داشتند، به پای او بریزند. نتیجه این شرکت سهامی، ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در سوم تیرماه 84 بود.
اما ماه عسل اصولگرایان و احمدینژاد دیری نپایید. او نشان داد به سهمی که اصولگرایان برای او در نظر گرفتهاند قانع نیست. و همین بود که در اواخر دولت اول او راهش را از اصولگرایان جدا کرد؛ اصولگرایانی که دستشان زیر ساور احمدینژاد بود و نمیتوانستند در سال88 با همه هراسی که از ادامه ریاست جمهوری او داشتند، از وی حمایت نکنند. احمدینژاد اگر رئیس جمهور نمیشد، میرحسین موسوی میشد و از کجا معلوم که همه چیز از اول شروع نشود؟
چهارسال دوم احمدینژاد در قطع کامل ارتباط او با اصولگرایان گذشت. هر دو طرف متوجه شدند که ادامه این همزیستی ممکن نیست و طی یک طلاق توافقی از هم جدا شدند. انتخابات ریاست جمهوری سال96 اما چیزی نبود که هردو طرف از آن بگذرند. احمدینژاد تصمیم گرفت که با همه مخالفتهایی که اصولگرایان، اصلاحطلبان و نهادهای موثر نظام با او دارند، نامزد انتخابات شود. اما وقتی با نهی رهبری مواجه شد، بازی را به گونهای دیگر رقم زد. او اشبهالناس(!) به خود یعنی حمید بقایی را به میدان فرستاد. او میداند که این چهره جنجالی که چندین ماه بازداشت نیز در کارنامه خود دارد، از صافی نهادهای نظارتی نمیگذرد، اما چرا در هیئت رئیس دولت سابق جمهوری اسلامی نمیخواهد از او حمایت کند؟
پاسخ این است؛او سهم خود را میخواهد، بیهیچ تعارفی. او خوب میداند که شرایطی که سبب شد او– که هشت سال ریاست جمهوری را در کارنامه خود دارد و بیسابقهترین توصیفات درباره او از سوی بزرگان نظام در فضای سیاسی و رسانهای موجود است – از حضور در انتخابات نهی شود، بیشتر از آن برای حمید بقایی وجود دارد، اما کنار او میایستد و عکس و فیلم منتشر میکند و از زبان مشایی میگوید که او «من» است.
او در چهارسال گذشته که از سوی رسانهها و محافل سیاسی دو جناح اصلی کشور مسئول اصلی وضعیت نابههنجار کشور معرفی شده است. بسیاری از چهرههای اصولگرا - به خصوص در زمان انتخابات- از او اعلام برائت میکنند. او میخواهد که اصولگرایان که هنوز تریبونهای اصلی نظام را در اختیار دارند، بخشی از این وضعیت را بپذیرند. از نظر او آنها باید بپذیرند که اگر در زمان ریاست جمهوری او شاخصهای سیاسی- اجتماعی و اقتصادی کشور سقوط کرده، آنها هم در آن شریکاند، پس در رسانههای خود این قدر از آن دوران انتقاد نکنند. او نمیخواهد تنها چهره منفور حوادث سال 88 باشد. میخواهد جناحی که به او تریبون داد و رسانه ملی را در اختیارش گذاشت، تا معترضان را خس و خاشاک بخواند، به اندازه همان تریبون دادن در این موضوع شریک باشد. او میخواهد سهمی از این منزه بودن - که اصولگرایان برای عملکرد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود ترتیب دادهاند- هم به او برسد. او میداند که دیگر نه خودش و نه رفقایش در جمهوری اسلامی قدرت اجرایی نخواهند داشت، پس باید سهمی از آسودگی خاطر اصولگرایان را داشته باشد. میخواهد که همچنان یک متحد بالقوه برای آنان باقی بماند؛ پس در این مسیر باید هوایش را داشته باشند و این قدر از او و عملکردش بد نگویند. او نگران قضاوت تاریخ است، فکر میکند تاریخ را همین رسانههای رسمی که در دست اصولگرایان است، مینویسند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
وزیر اطلاعات: رسالت وزارت اطلاعات خفه کردن گلولهها است، نه قلمها
در نشست «پرونده پایتخت» مطرح شد؛ به پسر عمه منتقد هم کار دارند
ژاله فرامرزیان، دبیر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگو با همدلی: فقط نامزد پایبند به اصلاحات معرفی میکنیم
سردار جعفری فرمانده سپاه تاکید کرد: دخالت سیاسی پاسداران ممنوع
55 هزار میلیارد تومان از دارایی دولت برای 50 میلیون نفر سهام عدالت در دولت روحانی واقعی شد
گفت و گوی «همدلی» با هوتن حقشناس تصحیح کننده رنگ و نور در سینمای ایران آخرین نسلی که با نگاتیو کار کرد
همدلی در گفتوگو با امیرحسن کاکایی، کارشناس خودرو کوییک «خودروی 35 میلیونی» سایپا را بررسی کرد
توصیف زنگنه از کینهتوزی مخالفان دولت با موفقیتهای نفتی کشور شلیک خودیها از پشت
فضلالله یاری او سهم خود را میخواهد
تحلیل اقتصاد ایران از منظر سرمایه و بورس
رانتجویی در صنایع

