رانت‌جویی در صنایع

منصور ایزدپناه‪-‬ برای تبیین مفهوم رانت‌جویی به دو مثال زیر توجه کنید:بنگاهی مشغول انجام تحقیقات برای تولید یک محصول جدید است. اگر تحقیقات موفق باشد، محصول منحصربه‌فرد خواهد بود و بنگاه موقعیت انحصاری پیدا خواهد کرد و تا وقتی که محصولات رقیب تولید شوند، از آن مقداری رانت به دست خواهد آورد.بنگاهی یک محصول جدید در داخل کشور تولید کرده است. یک محصول مشابه نیز در خارج از کشور تولید شده است. مدیران این بنگاه با دولت لابی کرده تا از واردات محصول خارجی جلوگیری کنند. اگر موفق شوند، موقعیت انحصاری خواهند داشت که از آن رانت به دست خواهند آورد.در این دو مثال هر دو به بنگاه به دنبال سودآوری هستند و این هدف به آنها موقعیت انحصاری و قدرت می‌دهد. مورد اولی مورد تحسین بسیاری از اقتصاددانان است، در حالی که مورد دومی از نظر آنان موجب آسیب به اقتصاد کشور می‌شود. در مورد اولی وقتی که بنگاهی برای ابداع و معرفی محصول جدید خود هزینه‌ای مصرف می‌کند، موقعی قدرت انحصاری برای او ایجاد می‌شودکه محصول جدید موفق شود یا به عبارت دیگر در نظر مصرف‌کننده ارزشمند باشد. در این صورت است که هزینه مصرف شده مذکور منجر به افزایش رفاه اقتصادی شود. اما هزینه و منابع اقتصادی به کار رفته در مورد دوم رفاه جامعه را کاهش می‌دهند، به طوری که مدیران این بنگاه با مصرف هزینه لابی‌گری با دولت در صورت موفق شدن، مصرف‌کنندگان جامعه را از داشتن انتخاب بین محصولات محروم می‌کنند و رقابت را که منجر به کاهش هزینه و افزایش رفاه جامعه می‌‌شود، محدود می‌کنند. در این مورد بخشی از درآمد و رفاه مردم به انحصارگر منتقل می‌شود و بخشی نیز در اثر ناکارایی و انحراف رقابت
از بین می‌رود. به طور خلاصه، گرچه هردو منجر به شکل‌گیری موقعیت انحصاری می‌شوند، در مورد اول، هزینه تحقیقات برای ابداع و معرفی محصول جدید، رفاه اقتصادی را افزایش داده، در حالی که در مورد دومی رفاه جامعه کاهش می‌یابد.
البته قابل ذکر است که هر رانت‌جویی فی‌نفسه بد نیست و در بعضی مواقع انجام آن باعث افزایش رفاه می‌شود. مثلا موقعی که طرفداران محیط‌زیست برای متوقف ساختن پروژه‌هایی که موجب آسیب به محیط زیست می‌شوند، از قدرت لابی خود در دولت استفاده کنند.
دلیل مهم رقابت پایین و ایجاد انحصار در بعضی صنایع بزرگ و دولتی کشور را نیز می‌توان بر اساس همین مفهوم تحلیل کرد. انحصار این صنایع بیشتر مبتنی بر رانت‌جویی است تا ابداع و اختراع. مدیران این صنایع با لابی‌گری و گرفتن امتیازهایی مهم مثل افزایش تعرفه واردات و همچنین اغراق‌گویی در مورد ایجاد بیکاری گسترده در صورت عدم حمایت توسط دولت، رقابت را در داخل محدود می‌کنند و انحصار را شکل می‌دهند که در نهایت منجر به محروم شدن مصرف کننده از تولیدات نسبتا ارزان و با کیفیت تولیدکننده‌های خارجی می‌شود. در اینجا قسمتی از رفاه مصرف کننده به تولید‌کننده منتقل می‌شود و قسمتی از آن نیز به دلیل عدم کارایی و صرف منابعی مثل هزینه زمان لابی‌گری و فساد، از بین می‌رود.


در صورتی که اگر این منابع در راستای رقابت و افزایش بهره‌وری به کار گرفته می‌شد، در میان‌مدت و بلندمدت منجر به افزایش تولید و کیفیت محصولات و درنهایت رفاه جامعه
می‌شد.