حفظ برجام از خطر ترامپ

رصد تحولات روابط آمريکا و اروپا نمايانگر فشار سنگين ترامپ بر متحدان اروپايي در موضوع برجام است. ترامپ پاشنه آشيل توافق هسته‌اي را نشانه گرفته و با استفاده از تمام اهرم‌ها در تلاش براي سست‌کردن موضع سه کشور اروپايي امضاکننده برجام است. ترامپ به خوبي به اين نکته واقف است که نمی‌تواند موضع اروپا را درباره کليت برجام تغيير دهد، بنابراين نقطه عزيمت استراتژي ترامپ همان‌طور که بارها تأکيد کرده و تيلرسون نیز در سفر اروپايي آن را تکرار کرد «اصلاح بخش‌هايي از برجام و مهار ايران در منطقه» است. از نظر ترامپ برجام همان‌گونه که بارها گفته است براي آمريکا فاجعه و براي ايران فرصتي براي تثبيت برنامه هسته‌اي، پشت‌سرگذاشتن و خروج سرفرازانه از بن‌بست اقتصادي قبل از توافق و پيشبرد اهداف منطقه‌اي با استفاده از فرصت رهايي از تهديدهاي منبعث از قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل است. از همين رو ترامپ از زمان ورود به کاخ سفيد درصدد تزلزل در هر سه دستاورد ايران است. به اروپا فشار وارد مي‌کند تا نقاط قوت ايران در توافق هسته‌اي را بازنگري كند، محدوديت 15ساله براي غني‌سازي را از آن خارج و درباره آن مذاکره مجدد كند، با استمرار تهديد به خروج از برجام مانع سراريزشدن سرمايه شرکت‌هاي اروپايي به ايران شود و نهايتا با کمک متحدان منطقه‌اي خود دستاوردهاي ايران در سوريه و عراق را دچار چالش كند. واکنش سه کشور اروپايي به فشارهاي آمريکا در سفر هفته گذشته رکس تيلرسون، نمايانگر پايبندي و حمايت اين کشورها از برجام بود؛ موضوعي که در مقطع حساس کنوني از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است و بايد براي استمرار مواضع تلاش کرد. 
ژان ايو لو دريان، وزير خارجه فرانسه پس از ملاقات با همتاي آمريکايي‌اش از پافشاري کشور متبوعش به حفظ توافق اتمي سخن گفت و به صراحت اعلام کرد: «اگر ايران برجام را محترم بشمارد که براساس گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي چنين مي‌کند، ما دليلي براي ترديد در آن نداريم. همه امضاکنندگان بايد به آن احترام بگذارند و او (رکس تيلرسون) اين را مي‌داند». قبل از اين اظهارنظر صريح وزير خارجه فرانسه، خانم ترزا مي‌ نيز بر پايبندي دولت انگلستان بر توافق هسته‌اي با ايران تأکيد کرده بود. با وجود اين وزير خارجه آمريکا در آخرين مرحله سفر اروپايي خود در ورشو لهستان مدعي شد با متحدان آمريکا و امضاکنندگان برجام توافق کرده‌‌اند که براي بررسي آنچه دولت آمريکا نواقص برجام مي‌خواند، همکاري کنند. تيلرسون در راستاي تهديدات مکرر رئيس خود بار ديگر اعلام کرد «در صورت ترميم‌نشدن برجام» از آن خارج خواهند شد. 
به نظرم براي مديريت اين مرحله: اولا، نيازمند اجماع نخبگان و تصميم‌سازان کشور درباره اصل برجام با قبول تمام موانعي هستيم که نوعا برخاسته از تغيير مديريت سياسي در آمريکا و روي‌کارآمدن ترامپ است. امروز کسي نمي‌تواند منکر دستاوردهايي باشد که اتفاقا عامل اصلي عصبانيت ترامپ، رژيم صهيونيستي و برخي دولت‌هاي منطقه است و هنري کيسينجر آن را «از مهم‌ترين دلايل قدرت‌گرفتن و در آستانه اتمي‌شدن ايران» ذکر کرده است. امروز برنامه هسته‌اي ايران با وجود همه تلاش‌هاي کارشکنانه نتانياهو و عربستان در طول مذاکرات به رسميت شناخته ‌شده، سايه تهديدهاي روزمره منبعث از شش قطع‌نامه الزام‌آور و ذيل فصل هفتم شوراي امنيت منسوخ شده و با تصويب قطع‌نامه 2231 به بايگاني سازمان سپرده شده است و از همه مهم‌تر تحريم‌هايي که در صورت استمرار مي‌توانست منجر به فروپاشي اقتصاد کشور شود، لغو شده و جاي خود را به رساندن فروش نفت به حد نصاب سهميه اوپک و خروج از چرخه معيوب واسطه‌گري و ويژه‌خواري‌هاي پرهزينه ناشي از تحريم‌ها داده است. روشن است پذيرش اين دستاوردها به معناي سرپوش‌گذاشتن بر نقاط ضعف و شکننده برجام نيست ولي در عين حال بايد پذيرفت که موانع ناشي از دست‌اندازهاي اجراي کامل برجام بخشي از مشکلات اقتصادي کشور است و نه تمامي آن. 
ثانيا، تلاش براي حفظ مواضع اروپا در توافق هسته‌اي مهم و تعيين‌کننده است. هدف آمريکا در پيوندزدن موضوعات ديگر با توافق هسته‌اي براي سست‌کردن مواضع کشورهاي اروپايي است. سفر اخير تيلرسون نشان داد اروپا مخالف زير سؤال برده‌شدن اصل برجام از سوی آمريکاست. با وجود تهديدهاي مکرر آمريکا نمي‌تواند به سهولت از برجام خارج شود. 

برخلاف تصور نمي‌توان خروج آمريکا از معاهده اقليمي پاريس يا يونسکو را با خروج اين کشور از برجام شبيه‌سازي کرد. چنانچه قبلا گفته‌ام و تکرار آن ضروري است، بايد از ظرفيت اروپا براي حفظ برجام استفاده و تلاش کرد سه کشور امضا‌کننده توافق در مقابل بدعهدي و نقض مکرر برجام از سوي آمريکا ايستادگي کنند. با وجود اين يکي از لوازم تحقق اين مهم، پرهيز از افزايش دامنه تنش با آمريکا و ارتقاي آن به سطحي است که اين کشورها را در مقابل انتخاب بين حفظ برجام (ايران) و آمريکا قرار دهد. در چنين شرايطي ترديد نبايد کرد اروپا به‌‌ويژه در موضوعات غيربرجامي، در کنار آمريکا قرار خواهد گرفت. نقطه عزيمت آمريکا موضوع برنامه موشکي و دستاوردهاي ايران در منطقه است. به نظرم ايران بايد اين مرحله فوق‌العاده حساس را با مديريت هوشمندانه و ديپلماسي رايزني مداوم با اروپا پشت سر بگذارد و به سلامت از تونل وحشت ترامپ عبور کند. لازمه اين کار پرهيز از دست‌زدن به اقداماتي است که باعث تحريک و تحقير فرد ماجراجويي مثل ترامپ و مستمسکي براي فشار بيشتر به اروپاست. برنامه موشکي براي بازدارندگي و پيگيري مقتدرانه قدرت دفاعي که از منطقي قوي براي روزآمد‌کردن برخوردار است، در کانون توجه ترامپ براي متزلزل‌کردن مواضع اروپا در توافق هسته‌اي قرار دارد. نمي‌توان با عبارات کليشه‌اي از آن عبور کرد؛ اين کار به معناي بازکردن فضا براي آمريکا، اسرائيل و عربستان در تشديد فشار به اروپا و تضعيف موضع سه کشور امضاکننده برجام است. ثالثا، شرايط منطقه به‌سرعت در حال تغيير است و بيم آن مي‌رود که در صورت برخورد‌نکردن واقع‌بينانه فرصت و دستاوردهايي که با هزينه گزاف به دست آمده، به تهديد تبديل شود. دکتر ظريف با درک اين حساسيت در مصاحبه با روزنامه‌نگار آلماني به صراحت از «اعتمادسازي و پيمان تجاوز‌نکردن به همه کشورهاي منطقه از‌جمله عربستان» سخن گفته است. ضروري است اين رويکرد در اسرع وقت ممکن به برنامه «عملي و اجرا‌شدنی» با درنظرگرفتن نکته مهمي باشد که او در همين مصاحبه به آن اشاره کرده است: «از ديد ما مسائل خليج‌ فارس نيازمند گفت‌وگو بر مبناي همه‌جانبه‌نگري است. بايد در نظر گرفته شود که هيچ کشوري نمي‌تواند در منطقه تسلط داشته باشد... و به‌همين‌دليل بدون عربستان نمي‌توان به جمع‌بندي دست يافت». تدبير و راهبرد تجربه‌‌شده «مذاکره و ديپلماسي تعامل بر‌اساس منطق برد- برد». برون‌رفت از بحران منطقه‌اي که به دستاويزي براي تضعيف و متزلزل‌کردن برجام تبديل شده، در گرو ديپلماسي فعال، پيگيري مجدانه و ارائه راهکارهاي عملي است که ظريف به آن اشاره کرده و نه در حواله‌دادن به مقاله‌اي که در نشريه‌اي چاپ کرده‌ است. ترامپ و جنگ‌افروزان حامي او از شرايط منطقه براي احياي ايران‌هراسي بهره مي‌جويند، برهم‌زدن آرايش مخالفان منطقه‌اي ايران در استفاده از قدرت تخريبي ترامپ نيازمند عادي‌سازي روابط ايران با اين کشورهاست. شرايط کنوني که ايران دست بالا را در منطقه دارد، بهترين زمان براي گشودن کانال‌هاي ديپلماتيک و عبور از بحران روابط با رياض و ممانعت از پناه‌بردن شاهزاده جوان و کم‌تجربه به دامن رژيم صهيونيستي است‌.