سرمایه ها به کدام بازار تمایل دارند؟

بهروز خدارحمی در گفت‌و‌گو با «آرمان» مطرح کرد
سرمایه‌ها در جست‌و‌جوی بازار شایسته
آرمان- نوشین ایزدپناه: رئیس کل بانک مرکزی، از افشای ناقص صورت‌های مالی و حسابرسی‌های ناکافی در بورس انتقاد کرد و گفت: باید شیوع حسابداری بد در کشور متوقف شود. ولی ا... سیف خواستار تدوین و اجرای استانداردهای حسابداری، تدوین و اجرای استانداردهای حسابرسی و نظارت بر حسابرسان و انجام خدمات حسابرسی خدمات دولتی برای رفع مشکلات فعلی در صورت‌های مالی شرکت‌ها شد. بهروز خدارحمی، کارشناس بازار سرمایه در مورد آثار مخرب افشاگری ناقص صورت‌های مالی در بازار سرمایه در گفت و با «آرمان» می‌گوید:« سرمایه‌ها نمی‌توانند به سمت بازارهای شایسته بروند. همچنین مردم نمی‌توانند در شرکت‌هایی که ارزش افزوده و ظرفیت بیشتری برای منفعت رساندن به کسب‌و‌کارها را دارند، سرمایه‌گذاری کنند.»
در مورد آثار مخرب افشاگری ناقص صورت‌های مالی در بازار سرمایه توضیح دهید؟


یکی از مسائل مهم مورد توجه این است که وقتی اطلاعات ناقصی به بازار می‌دهیم بازار نمی‌تواند به‌راحتی تخصیص بهینه را انجام دهد. به این معنا که سرمایه‌ها نمی‌توانند به سمت بازارهای شایسته حرکت کنند. همچنین مردم نمی‌توانند در شرکت‌هایی که ارزش‌افزوده و ظرفیت بیشتری برای منفعت رساندن به کسب‌و‌کارها را دارند، سرمایه‌گذاری کنند. در صورتی که اطلاعات گمراه‌کننده ارائه شود تخصیص وجوهی که مردم به‌عنوان سرمایه دارند با توجه به آن اطلاعات ناقص این تخصیص وجوه نیز ناقص خواهد بود.
چرا این افشاگری‌های ناقص صورت می‌گیرد و بازار سرمایه ما با چنین مشکلاتی مواجه است؟
ریشه این افشاگری‌های ناقص به نبود شفافیت در اقتصاد باز‌می‌گردد. اگر قرار باشد بخش‌های مختلف اقتصادی را مقایسه کنیم که یکی از این بخش‌ها بازار سرمایه است تصور می‌شود بهترین وضعیت را به‌لحاظ شفافیت گزارشگری مالی بازار سرمایه دارد؛ یعنی وضعیت سایر بخش‌های اقتصادی ما نسبت به بازار سرمایه بسیار نگران‌کننده است. به عبارت دیگر ما باید اقتصادی داشته باشیم که بخش‌های آن با یک نسبت معقولی با یکدیگر شفاف باشند. در حال حاضر بازار سرمایه ما نسبت به سایر بازارها به‌لحاظ شفافیت جلوتر است و گزارشگری آن قابلیت اتکا و استناد بیشتری دارد. اگر شفافیت بر سطح اقتصاد و کسب‌و‌کارهای کل کشور به‌عنوان یک پدیده پسندیده تلقی می‌شود باید کمک کنیم نه‌فقط بازار سرمایه بلکه سایر بخش‌های اقتصادی ما هم از این شفافیت برخوردار شوند و این فاصله بیشتر نشود. امروز متاسفانه برخی از بخش‌های اقتصادی ما به این دلیل وارد بازار سرمایه نمی‌شوند که شفافیت در این بازار بیشتر از سایر بخش هاست و آنها همچنان می‌توانند از طریق‌بودن در سایر بخش‌ها که شفافیت لازم را ندارند، می‌توانند به‌راحتی هزینه این شفافیت را پرداخت نکنند. زمانی که ما بسیاری از شرکت‌ها را ترغیب می‌کنیم که در بازار سرمایه سرمایه‌گذاری کنند و از این شفافیت نسبی برخوردار شوند تصور می‌کنند ورود به این بازار نوعی جریمه است، چون هنوز برخی از بخش‌های اقتصادی ما هستند که می‌توانند فعالیت کنند و شفاف هم نباشند.
راهکار رفع گزارشگری‌های مالی ناقص چیست؟
در گام اول باید تمام بخش‌های اقتصادی به یک نسبت دارای شفافیت باشند. نکته دوم این است که این شفافیت هیچگاه داوطلبانه اتفاق نمی‌افتد. هیچ‌فردی دوست ندارد اطلاعات مربوط به خود، سازمان و شرکتش را به‌صورت شفاف بیان کند مگر اینکه مشوق‌هایی داشته باشیم و شفافیت در کل کشور امری ستودنی تلقی شود. باید برای شرکتی که شفاف تر از سایر شرکت‌ها است امتیازها و مشوق‌های ویژه‌ای در نظر گرفت. به‌عنوان مثال شرکتی شفاف که به شبکه بانکی مراجعه می‌کند راحت تر بتواند تامین مالی کند. شرکت‌های شفاف که به سازمان مالیاتی معرفی می‌شوند راحت تر از سایر شرکت‌ها، عملیات مالیاتی خود را انجام دهد. متاسفانه در حال حاضر مشوق‌های انگیزشی در سطح کل کشور وجود ندارد. نتیجه این مساله این است که شفافیت با هزینه شرکت‌ها اتفاق می‌افتد. ما به هیچ‌عنوان مشاهده نمی‌کنیم شرکتی که شفاف تر است از طرف جامعه مورد تشویق قرار گیرد. بنابراین اگر در سطح کلان به این نتیجه رسیدیم که باید کسب‌و‌کارهای ما به سمت شفافیت پیش روند باید مکانیزم‌های تشویقی را در نظر بگیریم که این انگیزه ایجاد شود. دغدغه رئیس کل بانک مرکزی این است که چرا حسابرسان در برخی مواقع دقت کافی را ندارند و گزارش‌های با کیفیت تری عرضه نمی‌کنند. واقعیت این است که در کشور ما برای این مساله تقاضا وجود ندارد. به‌طور مثال ما برای پیاده‌سازی سیستم‌های حسابداری معمولا شرکت‌هایی که از یک اندازه‌ای بزرگ‌تر می‌شوند نیاز به سامانه یا سیستم‌های نرم‌افزاری حسابداری دارند. ما امروز یکی از بازارهای کنترل نظم مالی را می‌توانیم از طریق سیستم‌های حسابداری که انضباط مالی را به خوبی کنترل می‌کنند یا قابلیت حسابرسی شدن دارند برای کسب‌و‌کارها در نظر بگیریم. ولی هیچ‌گاه شرکتی که نرم‌افزار حسابداری و قابلیت استناد داشته باشد در کشور ما وجود ندارد. وقتی شرکت‌ها متقاضی چنین سیستمی نباشند قطعا این نرم‌افزارها خریدار نخواهند داشت. بنابراین چاره‌ای نیست جز اینکه نهادهای بالادستی اقتصاد ما نه‌تنها شرکت‌هایی را که این گونه انضباط مالی را دارند، تشویق کنند، بلکه در عمل هم نظارت جدی بر این حوزه داشته باشند و این شرکت‌ها را نیز رتبه بندی کنند. بنابراین ما هم در حوزه مشوق‌های لازم برای شفافیت شرکت‌ها نقص داریم هم اینکه فاصله بین نهادهای اقتصادی در کشور ما از بعد شفافیت فاصله یکسانی ندارند. همین دلایل باعث می‌شود جامعه به تدریج ترغیب شود که همین میزان از شفافیت هم که در گزارش‌های مالی حسابرسی شده شرکت‌های بورسی وجود دارد مورد استفاده قرار ندهند.