امید مافی = روزنامه نگار

رویاها از حصار زمان گذشتند و شورشگران سرخ ، سه امتیاز دیگر به خزانه خود واریز کردند تا شصت هزار سینه چاک زودتر از خط پایان دم بگیرند.زردهای نم گرفته که نود دقیقه کورمال کورمال در آزادی به دنبال تفنگچی های پورفسور دویدند،
باز هم در هم شکستند و صدای شکستن استخوان هایشان به گوش آسمان رسید تا با دست خالی به زاینده رود برگردند.پرسپولیس برانکو با مهندسین طراحی که در میانه میدان جولان دادند و با خط‌آتشی که مدام بوی گل را به مشام ها رساند،
دو بار قفس بان برنای زردها را به میان شمشادها فرستاد. اینگونه شد که شیر بی‌یال و دم سر از دامچاله های خاموش درآورد و حریف قرمز پوش در میان هوهوی سکوها بر صخره رستگاری ایستاد.حالا تیمی که فاصله اش را با رقیبان بیشتر از هر وقت دیگری کرده، می تواند تمام فانوس های جاده گمشده را روشن کند و به فتح جام دل ببندد.
.. تیمی که در همه ایام لیگ از عطش خود نکاست و در سرمای گداکش تهران،بهار را بر اریکه آرزوهایش نشاند تا آواز کرجی بان کروات گوش ها را نوازش دهد و ایوانکوویج سر پیری چنان معرکه ای بگیرد که دوست و دشمن باور کنند کاپ قهرمانی از حالا برای جنتلمن غریبه کادو شده است. روز جمعه، آزادی، خمیده در هوای تیره و سرما و باد، بارها قهقهه زد و به خاطر پر شدن سکوهایش به خود بالید.نمایش چشم نواز قرمزها کاری کرد که شصت هزار انگور یاقوتی نود دنیا را روی سرشان بگیرند و به انعکاس تازش توپچی های سرخ در میدان وسیع آن سوی پایتخت گوش بسپارند. حالا پرسپولیس آن
بالا ایستاده و در هجوم تقدیر از قله تکان نمی خورد.حالا بوی قهرمانی تیمی که می تواند سپاهان متمول را سوار ارابه مرگ کند و به سوی نصف جهان بفرستد در پس کوچه های لیگ بی ترحم پیچیده است.انگار پروفسور در این دنیا هیچ کاری جز تاب دادن بادبان قرمز بر پهنه چمنزار ندارد.انگار وقت آن رسیده دیگر سکانداران لیگ به احترام مردی که جزیره های تشویش را رد کرده و از خیزاب متلاطم نیز گذشته ،کلاه از سر بردارند.این زورق سرخ جز ساحل خوشبختی به مقصد دیگری نمی اندیشد. یعنی شما جور دیگری فکر می کنید؟