روزنامه همدلی
1395/12/23
در گفت و گوی همدلی با آذین نظری، بازیگر نمایش «تِرَن» مطرح شد یک عاشقانه از جنس شهدای گمنام
همدلی|سیدمحمدصادق سیادت : این روزها شاهد آخرین اجراهای نمایش «تِرَن» کاری از حمیدرضا آذرنگ در سالن اصلی تئاتر شهر هستیم، ماجرای زمینیشدن اجساد باقیمانده شهدای گمنامی که در این بین گوشهای از درد و رنج خانواده هایشان نیز به تصویر کشیده میشود؛ قصههای هریک از این خانوادهها توسط نویسندهای با نام حسین تنها که قصد دارد نحوه نگارش نمایشنامه جنگی را آموزش دهد، روایت میشود.پدر پیری که سالها به انتظار فرزندش نشسته است، رفیق معلولی که دو پای خود را از دست داده و خواهر صمیمیترین دوستش بهعنوان همسر سالها از او پرستاری میکند، برادری که با همسر برادر شهید خود ازدواج کرده است، فرزندی که از دوران نوزادی سایه پدر بالای سرش نبوده است و پدر نویسندهای که سالها به عشق وصال به پسرش مینویسد، بدونشک تنها بخشی از قصههایی هستند که میتوان در مورد درد و رنج خانوادههای شهدای گمنام به تصویر کشید.
«تِرَن» را میتوان یک اثر درام تاثیرگذار در حوزه تئاتر دقاع مقدس دانست، یک درام هنرمندانه که قصد دارد مخاطب خود را با واقعیتهای جامعه امروز در مورد این شهدای گمنام روبهرو کند؛ فارغ از هرگونه جبههگیری و دقت در جزئیترین مسائل، «تِرَن» را میتوان یک اثر نمایشی موفق دانست، به این دلیل که به هدفش در فهماندن برخی حقایق در مورد واقعهای به نام جنگ و مفاهیمی چون شهادت، رسیده است.
آذین نظری، بازیگر تئاتر، در نمایش «تِرَن» اجرای نقشی را بهعهده دارد که پیش از این در سال 91 حذف شده بود، این اپیزود روایتکننده داستان یک فرزندشهید است که در دوران نوزادی پدر خود را از دست داده است و بدون حضور پدر، بزرگ شده است؛ اوکه قصد دارد تا با دختر موردعلاقهاش ازدواج کند، سوالات بسیاری از پدرخود دارد که سعی میکند در مدتی کوتاه آنها را از پدر شهیدش بپرسد.
در حاشیه اجرای این نمایش فرصتی فراهم شد تا به گپوگفتی کوتاه با این بازیگر جوان عرصه تئاتر بنشینیم که در ادامه از نظرتان میگذرد:
باتوجه به اینکه شما اجرای اپیزودی را برعهده داشتید که درسال 1391 حذف شده بود؛ فکر میکنید ویژگیهای این اپیزود چیست؟
از نگاه من اگر از نظر جوان بودن و حال و هوای این اپیزود بگذریم به این نتیجه خواهیم رسید که در این اپیزود نکات بسیاری در کنار یکدیگر بهکار رفته است؛ خنده، شوخی، ناراحتی، ترس، جدایی و... تنها تعدادی از این نکات هستند و همین اتفاق باعث شده است تا من به این نتیجه برسم که این اپیزود خود به تنهایی میتواند یک نمایش باشد، نمایشی که بسیاری از رفتارها را میتوان از آن آموخت.
این اپیزود از نظر من حال روانشناسانهای دارد، به این دلیل که رفتارهایی از کودکی تا بزرگسالی، احترام به پدر و شهدا، عقدههای دوران کودکی و دوری نسلهای جدید از آن دوران را به روی صحنه برده است و این امر میتواند آموزشی برای مخاطب باشد؛ برای مثال در قسمتی که پسر، دختر را به پدرش نشان میدهد تا اجازه ازدواج با او را بگیرد، ما شاهد نوعی احترام به سنتها و ارزشها هستیم. در نهایت فکرمیکنم این اپیزود حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و بسیاری از نکات جدید را میتوان از آن آموخت.
از نگاه شما به چه دلایلی این اپیزود حذف شد؟ شاید برای مخاطب جالب باشد به بهانه اجرای دوباره این نمایش بداند از 4 سال قبل تا امروز چه تفاوتی در شرایط تئاتر و مواردی مثل ممیزی و برخورد مسئولان بهوجود آمده است؟
آنچه که بهنظر من عامل حذف این اپیزود در اجرای سال 91 بود، حجم تاثیر بسیار زیاد این اپیزود در مقابل توان کم مخاطب در آن سال است، زیرا چهار سال قبل «تِرَن» به نوعی دیگر اجرا شده است و در آن سالها حداقل مردم مقداری از نظر عصبی از آرامش بیشتری برخوردار بودند و در این چهار سال امور بسیاری تغییر پیدا کرده است و ما بیشتر میبینیم و میشنویم.
پذیرفتن حجم بسیاری از تاثیر پذیری برای مخاطب آن سالها بدونشک بسیار سختتر از امروز بوده است، چراکه این اپیزود مورد خاصی ندارد که در تقابل با قانون و شرع باشد؛ فکر میکنم ممیزی خاصی عامل حذف این اپیزود نبوده است و تنها دلیل نکتهای است که بیان شد.
عدهای بر این باورند این اپیزود نسبت به سایر اپیزودها به فضای امروز نزدیکتر است، نظر شما در این رابطه چیست؟
بله؛ لباس پوشیدن، دیالوگها، سن بازیگران، حس و حال، هیجان موجود و رفتارهایی که با یکدیگر دارند بسیار به دنیای امروز نزدیک است، اما کلمه امروزی بودن تنها به این نکات ختم نمیشود، مخاطب به روشنی تماشا میکند که این جوان احترام و ارزش خاصی را نسبت به بعضی مفاهیم به او منتقل میکند.
احترام به عقاید و سنتها و همچنین احترام به بزرگتر از نکات بسیار مهمی است که از نظر من بازیگران این اپیزود سعی دارند آن را به مخاطبان خود برسانند، چراکه متاسفانه این حال و هوا بیشتر در گذشته وجود داشته است و در جوانان امروز کمتر شاهد آنیم؛ بنابراین اگر بیشتر به این بخش اپیزود توجه شود، فکر میکنم اتفاقات زیباتری رخ دهد.
آیا میتوان «تِرَن» را یک اثر عاشقانه از جنس شهدای گمنام دانست؟
کاملا همینطور است؛ «تِرَن» بر پایه عشق به روی صحنه رفته است و در غیر اینصورت هیچگاه شکل نمیگرفت و امروز نیز وجود نداشت، صادقانه باید نگاه کرد، مگر میتوان عاشق شهدا و انسانهایی که خود را فدا کردند تا ما بتوانیم حرف بزنیم نبود؟
در این نمایش، اتفاقی که توجه شخصِ من را به خود جلب کرد، حرکت موازی دو خط از عشق در هر اپیزود بود؛ یکی از این خطها را میتوان عشقِ بهداد و ستاره یا یک پدر و دختر تلقی کرد و خط دیگر را عشق تمام این افراد به شهدا دانست. بدونشک خط دوم بسیار بزرگتر است، چراکه تمام این عشقها کنار هم قرار گرفتهاند و آن را تشکیل دادهاند و از نظر من این بدان معناست که اگر این دسته از افراد نبودند هیچگاه این عشقها شکل نمیگرفت، بنابراین این اثر صد در صد یک عاشقانه از جنس شهدای گمنام است.
از نظر شما چرا این باور در بین مردم جا افتاده است که آثار هنری در حوزه دفاع مقدس ضعیف هستند و از آنها استقبال کمتری میشود؟
خیر، فکرمیکنم مردم بسیار باهوش هستند و شخصی که بهعنوان مخاطب تلویزیون، رادیو، تئاتر، سینما و... به تماشای اثری مینشیند بسیار باهوش است، اما باید توجه داشت که آنها از شعار دادن ناراضی هستند و تمایلی به آن ندارند. من فکرمیکنم یک از مهمترین صفاتی که در همه ما بسیار محکم است، باورخاصی است که نسبت به جنگ و شهدا در ما وجود دارد.
چرا این اتفاق برای «تِرَن» رخ نداد و این اثر توانست مخاطبان و منتقدان را راضی کند؟
فکر میکنم به این دلیل که به سادهترین شکل ممکن درحال اعلام همه اتفاقات است و در آن شعار و حرف اضافهای وجود ندارد.
آیا میتوان گفت چهرههای حاضر در این نمایش عامل فروش آن هستند و به معنای دیگر، حضور بعضی بازیگرها گیشه این نمایش را بیمه کرده است؟
در این نمایش بهترین بازیگران سینما و تلویزیونی که پیش از این اتفاق، تئاتریهای قدیمی میباشند، به روی صحنه رفتهاند؛ این افراد همگی بازیگری خود را از تئاتر شروع کردهاند و این امر باعث شده است تا اعتماد مردم نسبت به آنها جلب شود و از نظر من کسی نمیتواند منکر بازی خوب این افراد شود. و چه بهتراست که تعداد بیشتری از مردم وارد سالن شوند و این شگفتی را به جای پشت یک قاب شیشهای، از نزدیک تماشا کنند؛ فکر میکنم اینکه «تِرَن» همه عوامل را درکنار خود دارد بسیار امر مهمی است و این امر باعث شده است تا این میزان استقبال شکل گیرد.
به عنوان سوال پایانی، در گذشته تئاتر خوب با نمایشنامه یا نام نویسندهاش معنا میشد، یعنی اگر متنی از غلامحسین ساعدی، برشت یا شکسپیر بود این تلقی به وجود میآمد که نمایش حرفی برای گفتن دارد، ولی تئاتر ایران مدتی است مسیر متفاوتی را آغاز کرده و کیفیت اجرا معیارهای تازهای دارد؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
فکرمیکنم یکی از دلایل آن این موضوع باشد که مگر ما چند شکسپیر و غلامحسین ساعدی داریم، همچنین نسلهای گذشته ما و نسل امروز ما نیز هزاران نمونه متفاوت از این نوع کارها را دیده است؛ در گذشته ما تعدد نویسنده و خلاقیت موجود در متنها را نداشتیم، اما امروز به دلیل آنکه همهچیز خیلی زود بهروز میشود ما نویسندگان خلاق بسیاری را در دنیای نمایش و تصویر داریم.
همین امر باعث شده است تا مخاطب نیز در مدتی کوتاه تصمیم بگیرد تا آن را ببیند و توجهی به اسم نویسنده نکند، در واقع مخاطب این ریسک را میپذیرد تا کار را تماشا کند، البته نکات شخصی بسیاری نیز در این اتفاق دخیل هستند، ممکن است فردی به نام کارگردان یا بازیگران توجه بسیاری داشته باشد و صدالبته برای هر فردی این معیارها متفاوت است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
داریوش قنبری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با همدلی: احمدینژاد جزئی از جریان اصولگراست
واکنش خانواده هاشمی به تغییر نام خیابان سرو
تحلیل معاون رئیس جمهور از سکوت دربرابر تحرکات احمدینژاد کسی وارد این بازی نمیشود
رهبر انقلاب احکام اعضای دوره هفتم را در سال آینده صادر میکند دور تازه گمانهزنی درباره ریاست مجمع تشخیص
نمایندگان با 137 بر نظر قبلی خود پافشاری کردند اصرار بهارستان بر استفساریه جنجالی
رضا پدیدار نایبرئیس کمیسیون انرژی صنایع پالایشی و پتروشیمی اتاق ایران در گفتوگو با همدلی:
نهادهای اجرایی و نظارتی فعالیت مربوط به انتخابات را شروع کردند انتخابات آغاز شد
در گفت و گوی همدلی با آذین نظری، بازیگر نمایش «تِرَن» مطرح شد یک عاشقانه از جنس شهدای گمنام
نامزد جریان اصلاحات به اتفاق آرا مشخص شد تکرار روحانی
آیت وکیلیان اصولگرایان و ریزشهای بدون رویش
رسانه ملی؛ مدافعی که نقش خود را وا نهاده