توسعه غیر ایدئولوژیک راهکار بحران خاورمیانه

نگاه به تاریخ خاورمیانه نشان دهنده بحران‌های بی‌پایان در قالب خشونت‌ها، تبعیض و فساد است. به گونه‌ای که این منطقه استراتژیک علاوه بر درگیری‌های نظامی میان کشورهای منطقه، شاهد رشد فزاینده اعمال خشونت‌ها بواسطه حکومت‌ها بر علیه مردم منطقه در ابعاد گوناگون می‌باشند. مفهوم خاورمیانه امروزه بیش از هر چیزی بیانگر بحران، برخورد نظامی، ضایع شدن حق انسانی به زیر کشیده شدن آزادی‌های اساسی و دیکتاتوری‌های نظامی است. بررسی تاریخ تنش‌ها در این منطقه، حاکی از تنوع ساختارهای ایدئولوژیک و مهم‌تر از آن بنیادگرایی در جهت توسعه و کسب هژمونی منطقه‌ای است. تاکید بر تصلب معنایی و حقیقت طلبی انحصاری به‌واسطه ساختار ایدئولوژیک نه تنها زمینه‌های نزاع گفتمانی بین قدرت‌های منطقه‌ای و بافت قومی-مذهبی را به‌همراه داشته، بلکه هرگونه دگرها و غیر‌های مذهبی را دشمن تلقی کرده و حذف آن از عرصه رقابت به‌عنوان قاعده اصلی در منطقه خاورمیانه به اجرا گذارده شده است. به نظر می‌رسد که هژمونی ایدئولوژیک بنیادگرا علاوه بر کاهش نقش‌آفرینی توسعه پایدار در منطقه، باعث لغو حقوق اقلیت‌ها به‌خصوص زنان در ابعاد گوناگون و زایل شدن حق تعیین سرنوشت گردیده است. هرچند فرایند جهانی شدن باعث افزایش سطح آگاهی اجتماعی و اعمال فشار به حکومت‌ها به منظور اعمال اصلاحات و توسعه حقوق شهروندی بوده، اما مقاومت ساختارهای حکومتی به صورت افزایش سطح اجبارکنندگی و بازتولید گفتمان‌های ایدئولوژیک به دنبال تاثیر گذاری بر فرآیند اجتماعی شدن و در نهایت غیر سازی گفتمان‌های توسعه انسانی در حوزه‌های آزادی، حقوق بشر، اندیشه و غیره توسعه یافته است. از این جهت، تصلب ایدئولوژیک زمینه‌های برخوردهای با مشروعیت‌های غیر‌ بنیادگرا تولید کرده و بستر نزاع‌های مذهبی، قومی و بین دولتی را به بار می‌آورد. تاریخ خاورمیانه، داستان بی‌پایان جنگ‌های مذهبی، برخوردهای قومی، مقابله با استقلال‌طلبی با نگاه حاکمیت دولتی می‌باشد. سوالی که در این خصوص مطرح می‌شود، این است که راهکار خروج خاورمیانه از بحران تنش‌زایی و حصول توسعه انسانی چیست؟ شاید پاسخ این سوال با توجه به تنوع دلایل شرایط بحران‌زایی خاورمیانه که در برگیرنده ژئوپلیتیک تصنعی، رقابت بر سر نفت، دخالت قدرت‌های فرامنطقه‌ای، توسعه نامتوازن و غیره باشد، با این برخورداری از ساختارهای ایدئولوژیک تمامیت خواه یکی از مهم‌ترین عوامل تنش‌زایی و به راه افتادن جنگ‌های بی‌پایان در منطقه است که ظرفیت‌های دخالت و بهره‌برداری قدرت‌های فرامنطقه‌ای را نیز فراهم کرده است. پیش از هر چیز به منظور کاهش وجه ایستا نگری و تک انگاری ایدئولوژیک که رویکرد حذفی به هرگونه جریان غیر دارد، نیازمند توسعه نگاه کثرت نگر به جامعه انسانی و مهم‌تر از آن توسعه غیر ایدئولوژیک دولت‌های منطقه می‌باشیم. تاکید بر توسعه انسانی در برابر توسعه ایدئولوژیک در راستایی توانمندسازی جوامع برای پذیرش تفکرات غیر در کنار ایجاد زیر ساخت‌های آزادی و حصول حقوق شهروندی می‌تواند در کاهش بنیادگرایی و افزایش نگاه انسانی و تعالی بخش به جوامع انسانی، خاصه در خاورمیانه را به ارمغان بیاورد. بر این اساس، سیاستگذاری داخلی و منطقه‌ای کشورهای بانفوذ همچون ایران، عربستان، ترکیه و مصر به عنوان الگوی عمل منطقه علاوه بر کاستن نگاه متصلب می‌تواند باعث توسعه رویکردهای انسانی و جلوگیری از خشونت‌های گروه‌های بنیادگرا شود. بی‌شک جایگزین کردن نگاه اجتماعی و چند فرهنگی به جای دیدگاه بنیادگرایی و نظامی، تضمین کننده تنوع عقیدتی و انسانی بوده که زمینه‌ساز توسعه انسانی در منطقه خواهد بود. اعمال سیاست‌های غیر ایدئولوژیک از سوی قدرت‌های منطقه‌ای و اصلاحات اجتماعی در راستایی به رسمیت شناختن حقوق اقلبت‌ها، زنان، قومیت‌ها، زبان‌ها، مذاهب و غیره علاوه بر اینکه تنوع ساختاری و انسانی در منطقه را به رسمیت می‌شناسد، بلکه امکان زیست به صورت مسالمت‌آمیز را برای کاهش بحران‌های منطقه‌ای تعالی می‌بخشد. روشن است که اینگونه رویکرد، باید همراه توسعه متوازن در درون کشورها و به صورت تعامل مسالمت‌آمیز میان دولت‌ها برقرار گردد. توسعه اصلاحات در منطقه که به نوعی رگه‌های آن در برخی از کشورها مشاهده می‌شود، ریل گذاری نقش فزاینده خواست‌های انسانی و تحقق غیر ایدئولوژیک حقوق و آزادی‌های انسانی در منطقه خاورمیانه است. اصلاحاتی که می‌تواند در بلندمدت از تنش‌های تاریخی منطقه خاورمیانه کاسته و بر محوریت انسان در توسعه منطقه‌ای تاکید بورزد که راهگشایی سعادت انسانی و حق زندگی توسعه یافته برای مردم این منطقه می‌باشد.
* دکترای جامعه‌شناسی سیاسی