وحید بهرامی

با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی و تبادل سریع ارتباطات و به تبع آن محقق شدن بسیاری از آرزوهای دیرینه انسانه‌ها همچون آسان‌تر و راحت‌تر شدن وهله دیدار با آشنایان و اقوام، شاهد هجوم و گرایش بیشتر افراد عادی جامعه به سمت این نوع تکنولوژی عصر جدید هستیم. اما در کنار این فواید، آسیب‌هایی نیز این تکنولوژی عصر مدرنیته به همراه خود می‌آورد، مثلاً به علت غیر بومی بودن این فناوری، قطعا بعضی از مصادیق آن با فرهنگ ایرانی و اسلامی در تضاد می‌باشد و یا به دلیل آسان شدن حوزه‌های گفتمانی و تبادل سریع‌تر اطلاعات در فضای مجازی، محیطی فراهم می‌شود که بعضی از سوءاستفاده کنندگان فرصت را غنیمت بشمارند برای تبلیغ اهدافی که خلاف منافع ملی کشور است. این‌ها نمونه کوچکی از‌ آسیب‌های اجتماعی و سیاسی هستند که در صورت جلوگیری نکردن از آن‌ها
قطعاً می‌توانند به زودی آثار زیان باری
به همراه خود بیاورند. بر همین مبنا در کشور تنها راهکار جدی بازدارنده‌ایی که تاکنون برای این
معضل اندیشیده شده است، فیلتر کردن


سایت‌ها و شبکه‌های متضاد با منافع ملی، اخلاقی و هویت ایرانی است، که براستی نیز نباید جایی در میان خانواده‌های ایرانی داشته باشند. اما سوال دقیقاً اینجاست که آیا فیلتر کردن سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی بهترین راهکار موجود هستند؟ آیا فیلتر کردن خود سبب بروز معضلات اجتماعی بیشتر و بزرگتری نمی‌شود؟ و آیا فواید فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی بیشتر است یا آسیب‌های ناخواسته آن؟ برای پاسخ به این سوالات باید به عامل بازدارنده‌ فیلتر، از زاویه جدیدی نگاه کنیم که کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
**
پنجره شکسته
در جرم شناسی نظریه‌ای وجود دارد به نام پنجره شکسته، که سعی دارد علت رفتارهای تکرار شونده خرابکارانه و ضد قانون در محیط اجتماعی، شهری و اداری را پاسخ دهد. بر اساس این نظریه هنگامی که شخصی بنا به هر دلیلی، عامدانه یا غیر عامدانه، رفتاری خلاف عرف و قانون انجام ‌دهد و مورد بازخواست واقع نشود، به مرور آن فرد و دیگر افراد جامعه نیز به خود این اجازه را می‌دهند که آن اقدام مجرمانه را برای
سود و منفت فردی و شخصی تکرار کنند. به عنوان مثال هنگامی که کودکان به صورت اتفاقی شیشه یک خانه یا ماشین را شکسته و پس از اندک زمانی آگاه گشته که یا مالکی وجود ندارد و یا صاحب قدرتمندی نیست تا معترض این نوع رفتار آن‌ها بشود، آن خانه یا ماشین را متروکه و از رده خارج فرض کرده و این بار به عمد تشویق شده که به عنوان سرگرمی، دست به خرابکاری و شکستن تمام شیشه های آن مکان زده و از طعم این خرابکاری لذت ببرند. این رفتاری است که می‌توان آن را به سطح وسیع‌تری از جامعه تعمیم داد که در صورت عدم برخورد مالک قانون یعنی دولت، خرابکاری و رفتارهای ضد قانونی می‌تواند به سرعت کل شهر را
در بر بگیرد.
**
شیشه ای به نام فیلتر و سنگی به نام فیلتر شکن
برای جا افتادن فرهنگ قانون مداری در یک کشور(همچون بستن کمربند ایمنی در حال رانندگی) سال‌ها زمان نیاز است، اما یک سیاست‌گذاری اشتباه و هم راستا با ترویج یک اقدام ضد قانون‌مداری، به سرعت تمامی پنبه ها رشته و در اندک زمانی تبدیل به یک آسیب شده و در تمام جامعه شایع می‌‌شود.
در این میان یکی از عواملی که ناخواسته سبب تشویق و سنگ پراکنی افراد به قانون و ساختارهای قانونی می‌شود فیلتر کردن برخی سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار است، که تنها بخش اندکی از آن‌ها برخلاف عرف، فرهنگ و منافع کشور هستند. این عمل بدین صورت است که افراد جامعه هنگام مواجهه با یک شبکه اجتماعی فیلتر شده که سبب می‌شد حوزه گفتمانی و صمیمی با اقوام و نزدیکان دور و نزدیک خود ایجاد کنند، به فکر برطرف کردن و ازمیان برداشتن آن بیفتند و در اینجا اولین ایده‌ و
آسان‌ترین راهکاری که به ذهن خطور می‌کند استفاده از فیلتر شکن برای مقابله با این نوع سیاست‌گذاری و قانون جدید دولت است. در اینجا استفاده از فیلترشکن در ابتدای امر و در ظاهر آسیبی اجتماعی نیست، اما در لایه پنهان آن استفاده از فیلترشکن فعلی است در چارچوب شکستن قانون که در درازمدت می‌تواند به افراد این را بیاموزد که می‌توان
در برابر قوانین لازم الاجرای دولت ایستاد و دست به قانون‌گریزی در دیگر حوزه‌ها نیز زد، قانونی که سال‌ها طول می‌کشد تا فرهنگ حفاظت و صیانت از آن را در جامعه گسترش یابد. در چنین شرایطی حتی
اگر فرد بسیار مقید و میهن دوست نیز باشد برای رفع نیاز خود، ناخواسته دست به یک اقدام خلاف قانون زده و به مرور قبح قانون و قدرت دولت در حفاظت از آن قانون تکلیف شده، شکسته و زیر سوال می‌رود و در نتیجه به صورت ناخودآگاه فرد تشویق می‌شود که این اقدام ضد قانونی را در نبود چشم‌ها‌ی مراقبتی در حوزه‌های دیگر همچون عبور از چراغ قرمز، فرار مالیاتی، انجام ندادن وظایف اداری و... تکرار کند، چراکه هیچ بازخوردی این اقدامات مخفیانه و خرابکارانه
و ضد قانون در پی نخواهد داشت و در انتها دولت
دیگر آن هیبت محافظ قدرقدرت از قانون را در جامعه نخواهد داشت و روز به روز تضعیف شده و هر شخصی در اجتماع این اجازه را پیدا می‌کند تا به قوانین سنگ پراکنی کند.
**
راهکار
بدین ترتیب به نظر می‌آید آسیب‌های فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند همچون یک شمشیر دولبه عمل کنند یعنی با جلوگیری و پوشاندن یک معضل، باید انتظار به وجود آمدن معضل بزرگتر را داشته باشیم. بر همین اساس نمی‌توان به اقدامات و برخورد‌های بازدارنده ساده و زودگذر اکتفا کرد و نیاز به یک فرهنگ سازی عظیم از همان دوران کودکی در محیط‌های آموزشی احساس می‌شود. اما تا زمان به ثمر نشستن فرهنگ سازی که زمان و حوصله بسیاری می‌طلبد، می‌توان از تجربه‌ها و عکس العمل‌های موفق دیگر کشورهایی بهره گرفت که از همین مشکل مغایرت فرهنگی در شبکه‌های اجتماعی آسیب دیده‌اند به عنوان مثال استفاده از فیلتر هوشمند، تا همگان مجبور نشوند برای استفاده مفید از یک سایت یا شبکه اجتماعی از ابزار‌های خلاف قانون استفاده کنند.