منصور مظفری ‌ مدیرمسئول

سال 95 نیز با تمام خوبی و بدی هایش به اتمام رسید. هرچند که بدی هایش بر خوبی‌هایش می چربید. آنان که اهل سیاست و مدارا بودند از عروج آیت الله هاشمی غمگین شدند.البته اهالی هنر نیز کم مصیبت ندیدند.آخری همین دیروز خبرش رسید؛افشین یداللهی.ایضا ورزشی ها ؛حادثه مرگبار برای دوچرخه سوار ملی پوش جانباز کشورمان درد عظمی بود. جامعه هم غم و رنج کم نداشت .یک نمونه اش پلاسکو بود.هرچند نمونه ها برای مردم بسیار است اما آتش سوزی چهار راه استانبول «گل درشت» آن بود.البته این فقط یک بعد ماجرا است .انصافا ملت در سال گذشته علیرغم تلاش های دولت از نظر اقتصادی در مضیقه بود و بحران های معیشتی، فشار طاقت فرسایی را وارد کرده بود.دولت توانسته است با تدبیر خود تورم را مهار و رام کند اما «رکودتورمی» که کشور از سال 90 درگیر آن شده اژده های هفت سری است که به این راحتی و زودی نمی توان از آن خلاص شد.اکنون شاید 50 درصد قضیه حل شده و 50 درصد مابقی، نیازمند نگاه علمی و نه احساسی و شعاری به اقتصاد ،تغییر و اصلاح برخی ساختارها و رشد سرمایه گذاری خارجی و بخش خصوصی است.فلذا می‌توان با تبعیت از سخنان رییس اصولگرای مجلس اذعان کرد که دولت در حوزه اقتصاد نمره اش متوسط رو به بالا است اما این موفقیت نسبی، نمودی در زندگی و معیشت مردم آنچنان نداشته است.از همین رو بایستی به این درد مردم پایان و رنگ و لعابی به سفره آنان داد .
اما نباید بی انصافی کرد و سال 95 را کلهم سیاه دید.در این سال روزهای خوب هم داشتیم.البته آنقدر روزهای بد پر رنگ بودند که روزهای خوب دیده نشدند.اما بودند.باید فقط کمی‌ریز شد!
مع الوصف در آستانه سال جدید قرار داریم؛سالی که در همان روزهای ابتدایی آن شاهد اتفاق مهمی‌هستیم.انتخابات ریاست جمهوری در این دوره از هر حیث حائز اهمیت است.البته بنا ندارم به سبک و سیاق مجری‌های تلویزیون در این باره زیاد حرف بزنم و ابزارمابانه مردم را به سمت صندوق هل دهم. خیر؛ هرکس کمی‌در طول 4سال گذشته اخبار را رصد کرده باشد و از سوی دیگر نگاهی گذرا به رقبای احتمالی حسن روحانی بیندازد کشف می‌کند که دلیل اهمیت انتخابات آتی چیست. مثلا دیروز کاشف به عمل آمد که یکی از رقبای رئیس جمهور جناب عزت خان ضرغامی‌است!
این روزها در شبکه‌های اجتماعی کمپینی با عنوان «# اگر روحانی نبود...» به راه افتاده که حسابی به موقع است. به نظر می‌رسد گزاره مهمی‌در آن وجود دارد.یعنی قبل از اینکه بپرسیم «روحانی چه کرده؟» باید سوال شود: «اگر روحانی نبود چه می‌شد؟» رئیس جمهور نیز در مناظرات و تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دقیقا همین وظیفه را دارد. او در زنگ حساب باید تحقیقا برای مردم تشریح کند اگر دولت‌اش نبود چه می‌شد و حالا که هست چه شده است.


لیکن نباید این تمام ماجرا باشد.صرف اینکه رئیس دولت بگوید اگر من نبودم فلان و بهمان می‌شد کفایت نمی‌کند. حسن روحانی سال 92 در تبلیغات خود عنوان نمود که می‌خواهد کاری کند هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم. حال به نظر می‌رسد وی وظیفه دارد پس از برجام هسته ای این بار به دنبال برجامی‌باشد که کشور را از فسادی که درگیر آن شده است رها نماید.یعنی همانطور که مسئله هسته ای روزی خرخره ایران را گرفته بود و قصد رها کردن نداشت رئیس جمهور باید و می‌تواند مرکز ثقل و گرانیگاه شعار‌های سال 96 خود را روی همین موضوع متمرکز کند.حسن روحانی در این چارچوب موظف است اعلام کند می‌شود با هماهنگی و همکاری با سایر قوا و طی اصلاح برخی ساختارهای غلط و رویه‌های اشتباه مملکت را فساد زدایی نمود و همانند کشورهایی چون مالزی که تجربه موفق و نیکی داشته اند چنین تخلفاتی را به حداقل ممکن رساند.
چرا باید نسبت به درانداختن طرحی نو در مورد برخورد با فساد تعلل نمود؟ ضمن آنکه به گواه بسیاری از ناظران اقتصادی بخش قابل تامل عامل نابسامانی‌های معیشتی مردم امروز، فسادهای ریز و درشتی است که رخ می‌دهد.
روی هم رفته سال 96 درصورتی می‌تواند سال موفقی باشد و رئیس جمهور نیز در شرایطی می‌تواند مردم را مجاب کند تا به او مجددا اعتماد نمایند که مشکل فساد کنترل گردد.این گربه بیشتر از این توان و طاقت ندارد!