پرونده «همدلی» در سوگ سالمرگ حبیب محبیان؛ مردی که تنها ماند مردی که تنها مُرد

با گفتار و نوشتاری از محمدعلی بهمنی، رضا یزدانی، امیر تاجیک و فرمان فتحعلیان
علی نامجو: هر بار که به ایران می آمد هفت، هشت روز می‌ماند و می‌رفت. این بار هم آمده بود تا برود بالای سر خواهر بیمارش. حبیب خواهر بزرگ تری داشت که بیمار شده بود. در فرودگاه پاسپورت و لپ تاپش را گرفتند و تقدیر همان جا رقم خورد. ماندگار شده بود برای روزهای بیشتر از هفت و هشت روز. هوای وطن رفت تا مغز استخوانش، هوایی شد، خیال بازگشت همیشگی به سرش زد. همسرش می گفت در تمام عمر یک نخ سیگار نکشیده و یک لیوان مشروب نخورده، دور و برش را گرفته بودند که برگرد از تو حمایت می کنیم و برایت مجوز می گیریم. همسر حبیب محبیان بعد از رفتنش از این دنیا در گفت و گویی به قول و قرار عده ای برای بازگشتشان به ایران اشاره کرده بود. آدم مقتدری بود. وقتی دور و برش را گرفتند هوای ماندن در ایران و خواندن در آن در سرش غوغا کرد. زنگ زد به لس آنجلس. لس آنجلسی نبود، فقط چند سالی رفته بود آن جا برای خواندن. برای صدایی که سال های آغازین انقلاب مشروعیت نداشت. نماند مثل ناصر ملک مطیعی و محمدعلی فردین تا دقش بدهند اما بالاخره به دام افتاد و دق کرد! این روزها که ویدئوی سانسوری زنده‌یاد ملک مطیعی در فضای مجازی دست به دست می شود ضرب‌المثلی در ذهن تداعی می شود تامل برانگیز: من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود! کسانی در دورانی به ریاست رسیدند و گروهی از نام های بزرگ را ممنوع الکار کردند و کشتند، حالا سخنرانان صاحب صدا و تریبون می گویند فلانی و فلانی که امروز خودشان را قایم کرده اند و از ایران رفته‌اند مسئول ممنوع الکاری و ممنوع الحیاتی ستارگان مردم شده‌اند. حبیب محبیان دو سال است از بین ما رفته اما هنوز گروهی از هنرمندان موسیقی ایران همچون گلپا، شهیدی و ... بدون مجوز مانده اند. آقای سخنران! مجوز اینها را چه کسی نمی‌دهد؟ قبل از رفتن شان بگویید ممنوع‌الصدایی آنها را مسئولان فرهنگ و هنر ایران با دستور چه کسی رقم زده‌اند و اگر حاکمیت اراده دیگری دارد رسیدن به صدارت و وزارت این قدر بی حساب و کتاب است که هر کس پشت میز ریاست فرهنگ و ارشاد نشست، می تواند به میل خودش، کسی را ممنوع‌الصدا و ممنوع‌الکار و ممنوع النفس کند؟ اینجا جای این حرف ها نیست. امروز سالمرگ «مرد تنهای شب» است؛ حبیب محبیان که پس از مرگش به موزیک ویدئویی با صدای او و البته صدای آقازاده ای نام آشنا مجوز داده اند. مجوز زندگی برای یک مُرده؟! ما و خودتان را به استهزا دعوت می کنید؟ بگذریم! همدلی به یاد روانشاد حبیب محبیان، صفحه‌ای با گفتار و نوشتاری از محمدعلی بهمنی، رضا یزدانی،
امیر تاجیک و فرمان فتحعلیان آماده کرده که در ادامه می‌خوانید:
فرمان فتحعلیان- خواننده، نوازنده و آهنگساز موسیقی پاپ


فرصت‌ها را از حبیب گرفتند
در دوره طلایی موسیقی پاپ قبل از انقلاب خودش را به جامعه ایران معرفی کرده بود. چهره هایی همچون مازیار، اردلان سرافراز و استادان موسیقی، ترانه و خوانندگی فراوان دیگری در این دوره به موسیقی ایران معرفی شدند و آثار ماندگاری را ارائه دادند که هنوز هم شنیدنی است و خاطره‌اش در ذهن و دل مخاطبان ایرانی مانده. در آن دوره حضور چهره‌های جوان و با استعداد باعث پررونق شدن موسیقی پاپ ایران شده بود و مرحوم حبیب از جوانانی بود که در آن دوران حضور در عرصه موسیقی پاپ ایران را آغاز کرد. او به عنوان یک خواننده امتیاز منحصر به فردی داشت، آن هم جنس صدای او بود. انتخاب ترانه‌ها و شعرهای بسیار زیبا ویژگی دیگری درباره حبیب بود و با جنس صدای او تناسب داشت. خودش کارگادن آثارش بود و آهنگسازی و تنظیم آثارش را شخصاً انجام می‌داد. همین مشخصه ها هم باعث شد تا رنگی از موسیقی حبیب شکل بگیرد که هم منحصر به فرد و خاص باشد و هم محصول اندیشه و تفکر موسیقایی شخص خودش. ادبیاتی که او در کارهایش داشت، مخصوص خودش بود و هر کسی می‌توانست بفهمد این نوع سبک، سبک منحصر حبیب است. متاسفانه حبیب در سال‌های آخر زندگی با آن همه عشقی که به کشورش داشت، نتوانست از صدایش برای این مردم استفاده کند. او جایی را که همچون اینجا ممیزی برایش بی معنا بود و آزادی خیلی زیادی برای ارائه کار موسیقایی‌اش داشت، ول کرد و آمد ایران؛ به خاطر علاقه‌ای که به میهنش داشت، برگشته بود. باور کنید کاری که حبیب انجام داد واقعا ارزشمند بود. ای کاش مدیران ما قدرش را متوجه می‌شدند و به چنین آدمی که تا این اندازه به ریشه خودش تعلق دارد، احترام می گذاشتند و به جای دور نگه داشتنش از فعالیت هنری به او برای کار در کشور امتیازی می‌دادند اما ماجرا کاملا برعکس شد و همه فرصت‌ها را از حبیب گرفتند.
رضا یزدانی- خواننده و نوازنده موسیقی پاپ
محبوبیت حبیب زوری نبود
زمانی وارد موسیقی ایران شد که یکی دو سالی به انقلاب مانده بود. درست در همان سال های پر التهاب بود که مطرح شد و آلبومش گل کرد. سال 56 اولین آلبوم این هنرمند بیرون آمد و به واسطه جنس صدایی که داشت استقبال خوبی از آن صورت گرفت، چند آلبومی که از حبیب بیرون آمد مورد استقبال مردمی قرار گرفت و خیلی ها با صدایش و چند ترانه معروفش خاطره دارند و اصلا آن سال ها را با حبیب به یاد می آورند. این ترانه ها به حدی گل کردند که به شناسنامه حبیب تبدیل شدند. هر زمان که نام ترانه «مرد تنهای شب» را می شنویم، بی اختیار به یادش می افتیم. همین طور «قوی زیبا» یا ترانه «نفسم گرفت» و بسیاری از ترانه های دیگر ، در ذهن مردم ایران نقش بسته و نام حبیب را برایشان تداعی می کند.
بعدها هم تک آهنگ هایی از ایشان که در بین مردم بیشتر شنیده می شد، اجازه نداد از ذهن ها برود. بسیاری از خوانندگان بودند که در یک دوره به شدت مورد استقبال قرار گرفتند و کارهایشان شنیده شد اما پس از مدتی کم کم از یادها رفتند. این مسئله می توانست ناشی از پایین آمدن کیفیت کارها یا شخصیت آن خواننده باشد اما مردم حبیب را دوست داشتند، برای خواننده این خیلی مهم است که مردم از ته دل دوستش داشته باشند. محبوبیت هنرمند چیزی نیست که بشود به زور ایجادش کرد. هنرمند با کارش جای خود را در قلب مردم باز می کند. وقتی خواننده ای بتواند پس از گذشت سال ها همچنان همان تصویری را که از خود در ذهن مردم ساخته، حفظ کند و با ارائه آثاری زیبا مخاطبان خود را نگه دارد، یعنی کار بزرگی انجام داده است. بخشی از آن هم به خاطر جنس صدایی بود که داشتند. صدای ایشان متفاوت بود و باعث شد از بقیه خواننده ها متمایز شوند. در تاریخ پاپ موسیقی پاپ تنها چند خواننده هستند که چنین ویژگی هایی دارند، یکی از ویژگی های صدای حبیب در نوع تحریرهایی بود که در کارهایش استفاده می کرد، تحریرهایشان اصلا اتوکشیده نبودند و در عین حال کاملا منحصر به فرد بودند.
حبیب به قوانین معمول خوانندگی پایبند نبود و ترسی از ارائه سبکی که در ذهنش بود، نداشت. شیوه خاصی داشت که «ووکال» خودش را اجرا می کرد و باعث می شد خواننده ای به مردم معرفی شود که با بقیه متفاوت است. حبیب صدا و سبکی داشت که فقط متعلق به خودش بود. نه می توان کسی را در گذشته پیدا کرد که بگوییم حبیب از او الهام گرفته است، نه پس از ایشان خواننده ای ظهور کرد که به تقلید یا حتی ادامه دادن سبک حبیب بپردازد. این موضوع نشان می دهد حبیب خواننده ای خاص بود. از طرفی شخصیت ایشان هم منحصر به فرد بود. حبیب حتی زمانی که در آمریکا زندگی می کرد و آثار خود را به گوش مردم می رساند، شخصیتی آرام و به دور از حاشیه داشت. هیچ گاه اتفاقی حاشیه ای از زندگی ایشان نشنیدیم. حبیب همیشه حبیب بود و حبیب هم ماند، چه زمانی که در ایران بود، چه وقتی که به آمریکا رفت و چه زمانی که به ایران برگشت. حالا حبیب دیگر در میان ما نیست و رفته است، آن هم با تمامی آن خاطراتی که از کارهایش برایمان به جا گذاشته است. او صدایش را در بین ما به یادگار گذاشته است و همین هم برای سال های سال بس است. دوستداران حبیب و حتی نسل های آینده می توانند صدای حبیب را بشنوند و خواننده ای را به خاطر بیاورند که اثر خود را بر موسیقی ایران گذاشت و با وجود هفت سال سکوت، کسی ایشان را از یاد نبرد. همه دیدند که صدای حبیب کاری کرد تا چند هزار نفر از دوستدارانش برای تشیع پیکرش بروند.
امیر تاجیک- خواننده موسیقی پاپ
حبیب با حسرت رفت
حبیب محبیان نمونه‌ای از دردمندی تعداد زیادی از خوانندگان خوب ما بود. اگر حمایت‌های مالی که از برخی افراد صورت می‌گیرد از کسانی مثل حبیب محبیان هم انجام می‌شد، سالن‌هایی که خالی مانده با روش‌های متداول همان گروه معدود پر می‌شد و تبلیغات یکسانی صورت می‌گرفت، مردم این امکان را داشتند که بهترین کنسرت‌های موسیقی را در بالاترین سطح کیفی داشته باشند. به نظر من اگر آقای حبیب هم برای برگزاری کنسرت‌هایش به خارج از کشور می‌رفت الآن به لحاظ مالی راحت بود و مشکلی نداشت. اما حبیب عاشق ایران بود. وقتی به ایران آمد، وضعیت عجیبی را دید و به همین خاطر سردرگم شد. متاسفانه دلالی و دلال‌بازی وارد موسیقی شده و این اتفاقات نازیبا را به وجود آورده است. به نظر من پیش از آنکه بیشتر از این دیر شود باید کاری کرد. مسئولین وزارت ارشاد باید بنشینند و برای جلوگیری از این مسائل فکری کنند. من و هم نسلانم داریم تمام تلاشمان را به خرج می‌دهیم تا مثل مرحوم حبیب محبیان حسرت به دل نمانیم. تمام تلاشمان را می‌کنیم تا دوباره دیده شویم.وقتی یک تهیه کننده فقط با چهار خواننده کار می‌کند دیگر مجالی نخواهد بود تا حبیب و حبیب‌ها دیده شوند.متاسفانه این مسیر موسیقی کشورمان را به ورطه نابودی خواهد کشاند. حبیب محبیان به خاطر ترانه‌هایش و به دلیل صدای خاصی که داشت از همان ابتدا جزء خوانندگان موردعلاقه من بود. حبیب کارهای تک و منحصر به فردی انجام می‌داد به همین دلیل از همان ابتدا نسبت به ایشان عرق و ارادتی خاصی پیدا کردم. وقتی خبر فوت مرحوم حبیب را شنیدم، جا خوردم و تاثر بیش از اندازه‌ام مرا به سمت ساخت تک قطعه‌ای به یاد او هدایت کرد. او برخلاف جریان موجود پاپ سال‌های آغاز کارش حرکت می کرد. همین تفاوت البته با قدرت و تکنیک بالایی که در صدای او بود، حبیب را به موفقیت رساند. تحریرهایی که حبیب محبیان در خوانش قطعات استفاده می‌کرد، نو بود. انتخاب اشعار و ترانه‌ها در کارها منحصر به فرد و برآمده از یک الگوی ضمنی بود مثل مادر و مرد تنهای شب و کارهای دیگر. نکته بعدی آرانژمان قطعات بود که فضای پاپ- راک گونه مختص خود حبیب بود. چون حبیب نوازنده چیره دست گیتار هم بود می‌توانست این جریان را در کارهایش رهبری و هدایت کند. توانمندی صدایی به خصوص در گام بالا برجستگی بعدی کارهای حبیب بود که جذابیت آثار او را بیشتر می‌کرد و دل هر شنونده‌ای را به دست می‌آورد. به باور من شیوه خوانش و توانمندی صدایی مرحوم حبیب لحن حماسی به کارهای او می‌داد. البته دلایل دیگری هم برای مورد توجه قرار گرفتن کارهای حبیب وجود دارد. برای مثال می‌توان به مسیر شخصی حبیب در تولید اشاره کرد. او شخصی و انفرادی کار می‌کرد و همین موضوع باعث خاص‌تر شدن کارهایش می‌شد. وقتی به ایران بازگشت به عشق مردمش و برای خواندن روی صحنه های کشورش آمده بود. آیا خواسته حبیب در ایران بیش از امکان اجرای برنامه روی استیج بود؟ وقتی جلو هنرمند را بگیرند و به او اجازه ادامه فعالیت هنری را ندهند، امیدها به ناامیدی تبدیل می‌شود و بغض در درون هنرمند ایجاد می‌شود. به نظر من، همین بغض درونی در روحیه حبیب تاثیرگذار بود و شاید یکی از دلایل مرگ او را باید همین ناامیدی و بغض دانست. به نظر من مسئولین باید به مسئله حبیب نگاه جدی‌تری می‌کردند و امکان ارتباط این هنرمند ارزشمند با مردم را از طریق استیج و اجرای کنسرت فراهم می‌آوردند. موزیک حبیب طوری بود که امکان اجرا در هر مکان و محفلی را داشت و ویژگی خاطره بازانه اش، رنگ و جنسش و کلام موجود در ترانه‌هایش برای مردم علاقه‌مند دوست داشتنی بود. شرم آور است که کسانی همچون حبیب در روزگار حاضر باید کنار باشند و کسانی که اصلاً صلاحیت موسیقایی ندارند، روی کار باشند. مسئولین ارشاد باید به این قضیه خیلی جدی فکر کنند و برایش برنامه ریزی شان را اعلام کنند تا بتوانند جلوی این جریان مخرب را بگیرند.
محمدعلی بهمنی- شاعر و ترانه‌سرا
خواننده‌ای با دغدغه‌ای اصیل
سال 1353 یا 1354 بود که با هم ملاقات کردیم. خواننده جوانی بودکه می‌توانست خودش را نشان دهد و نشان هم داد. اولین اثر حبیب با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شد. شاید چون مانند دیگر خواننده ها نمی خواند و سبکی مخصوص به خود داشت. موسیقی و صدای او برای مردم قابل پذیرش بود و نکته جالب و البته مثبت این که حتی نسل های بعدی هم با کارهای او همراه شدند. وقتی امروز جوانی هجده نوزده ساله کاری از حبیب را زمزمه می کند که چند دهه قبل اجرا شده، باورپذیری کارهای او را به اثبات می رساند. حبیب واقعاً به ترانه هایش، آهنگهایش و اثری که می ساخت، اعتقاد داشت. مردم به خاطر همین اعتقاد با او ارتباط برقرار کردند و آن را پذیرفتند. قبل انقلاب با هم دیدارهای زیادی داشتیم البته ملاقات های ما به صحبت در خصوص ترانه های حبیب خلاصه می شد. او واقعاً انسان خوبی بود و دغدغه اینکه «چه بخواند» داشت. برایش مهم بود که می خواهد روی چه شعر و ترانه ای دست بگذارد و چه چیزی را تبدیل به اثر کند. اگر به کارهایش نگاهی بیندازیم با نام بسیاری از شعرا و ترانه سرایان رو به رو می شویم که شاید برخی از آنها برای مردم آشنا نباشد. آدمی صادق، بی ریا و دوست داشتنی بود. در همان چند سال آشنایی نزدیکی که با او داشتم این خصوصیات را در او دیدم. محبوبیت او را می توان تا حدودی در همین خصوصیات اخلاقی او جست و جو کرد. وقتی فردی تا این حد در میان مردم خود محبوب است، مسلماً چهره خوبی از خود در ذهن دوستداران و مردمش تصویر کرده است. او هیچ وقت خودش را مقابل مردم قرار نداد. می دانست چه می داند و چه می خواهد؟! سیری که در کارهایش در پیش گرفته بود، نشان می داد تفکری داشت که به آن باورمند بود و بر اساس آن پیش می رفت. در چه زمانی که در ایران بود، چه در زمانی که در خارج از ایران فعالیت می کرد، باورمندان خود را داشت و بسیاری، آثار او را به خوبی درک می کردند. از نگاه من به ایران آمده بود تا فضا و دنیای دیگری از گذشته خود را در کشورمان ارائه دهد. حبیب می خواست پس از نزدیک به 30 سال، این بار در ایران آثارش را روی صحنه به گوش طرفدارانش برساند. حالا که این اتفاق رخ نداده، جای تامل دارد. هر کس از زاویه دید خودش به ماجراها نگاه می کند و می بیند بن بست هایی هست این مشکل تنها برای حبیب نبود ... . امیدوارم از این به بعد قدر بزرگوارانی را که هنوز میانمان هستند، بدانیم. عزیزانی چون حبیب محبیان تا همیشه ماندگارند وکارهای خوب و خالص هم همیشه ماندنی است. حبیب نام خود را بین بزرگان موسیقی و هنر ایران به ثبت رساند و رفت. متاسفانه دیگر او را در میان خود نداریم کاش کاری کنیم از این به بعد مانند امروز اینگونه حسرت نخوریم.