مازوخيست‌های پلاستيكي!

فرض كنيد ماری چند متري وجود دارد كه ارتباط عصبي ميان سر و دُم آن قطع شده است. اين مار كه خيلي گرسنه است به يكباره دم خود را مي‌بيند و به خيال آنكه غذاي خوشمزه‌اي پيدا كرده شروع به خوردن آن مي‌كند، ولي چون ارتباط عصبي سر و دُم قطع است متوجه ماجرا نمي‌شود، تا اين كه آن‌قدر از خودش مي‌خورد تا مي‌ميرد. قضيه رفتار امروز ما نيز چنين است. چند روز پيش به مناسبت روز جهاني محيط‌زيست، تصوير نهنگي را نشان دادند كه بر اثر خوردن كيسه‌هاي پلاستيكي مرده بود. همچنین فيلم جواني را منتشر كردند كه با دوربين زير دريا را نشان مي‌داد گويي كه وارد زباله‌داني شده است. دبيركل سازمان ملل اعلام كرده كه تا چند‌سال ديگر، اقيانوس‌ها بيش از ماهي، پلاستيك در خود ذخيره خواهند كرد! پلاستیکی که برای تجزیه و جذب طبیعت‌شدن به چند صد‌سال زمان نیاز دارد!
به كجا مي‌رويم؟ حالا دنيا هيچي، چرا ما در ايران تا اين حد بي‌مبادلات هستيم؟ ايران يكي از بالاترين سرانه‌هاي مصرف مواد پلاستيكي را دارد. كشورهاي ديگر اقداماتي اقتصادي، فرهنگي و تشويقي را براي جلوگيري از رشد و گسترش مصرف پلاستيك به اجرا گذاشته‌اند، ولي ما در ايران بي‌خيال هستيم. هنگامي كه از جاده چالوس به شمال مي‌رويم، به جاي آنكه از زيبايي‌هاي اين جاده پر پيچ و خم لذت ببريم، تا چشم كار مي‌كند شاهد كيسه‌هاي پلاستيك رنگارنگ سفيد، سياه، زرد و قرمز هستيم كه گياهان زیبای كنار جاده را به زشتی تمام پوشانده‌ و از درختان سبز جنگل آويزان شده‌ و طبيعت زيبا را به مزبله‌اي زشت تبديل كرده‌اند. در همان لحظه كه داريم تأسف آلودگي زيست‌محيطي جاده زيباي شمال را مي‌خوريم، ناگاه مي‌بينيم كه یك بسته پلاستيكي آشغال ميوه از خودروي جلويي ما به بيرون پرتاب شد! اينجاست كه تأسف ما دو چندان مي‌شود. هنگامي كه نظام آموزش‌وپرورش و نظام رسانه‌اي رسمي كشور و نيز سياست‌هاي اقتصادي و اجتماعي برای اصلاح رفتار زيست‌محيطي و تغيير الگوي مصرف جامعه نيست، نتيجه همين مي‌شود كه مي‌بينيم.
واقعيت اين است كه ما با رفتار خودمان نه‌تنها زندگي آينده خود و فرزندانمان را تيره مي‌كنيم، بلكه از لذت محيط‌زيستی پاك و شهري زيبا نيز خود را محروم مي‌كنيم. آلودگي‌هاي بصري و محيط‌زيستي يكي از بدترين اثرات را بر روحيه و روان مردم به جا مي‌گذارد. كافي است به در و ديوار شهرمان نگاه كنيم كه  در هر طرف آن برچسب‌هاي زشت و آلوده‌كننده مربوط به رفع گرفتگي چاه فاضلاب را مي‌بينيم. هر روز هم كه آنها را با زحمت از در و ديوار جدا مي‌كنيم، ولي باز هم فردا، روز از نو، روزي از نو!
متأسفانه آلودگي زيست‌محيطي به‌صورت تصاعدي پيشرفت مي‌كند، اگر امروز جلوي آن را نگيريم، فرد خيلي دير خواهد بود. رفتار ما در رابطه با محيط‌زيست تركيبي از بيماري مازوخيستي و ساديستي است. هم ديگران را آزار مي‌دهيم و هم به نوعي مشغول خودآزاري پلاستیکی! هستيم. و با اين كار نه‌تنها ديگران را از لذت بردن و آرامش محروم مي‌كنيم، بلكه خودمان و مهمتر از خودمان، فرزندانمان را نيز از آرامش محروم مي‌کنيم. برخورد ما با طبیعت برخوردی غیرمسئولانه و حتی غارتگرانه است. دیر یا زود جزای چنین برخورد نادرستی را مشاهده خواهیم کرد.