مردان نيز ملزم به رعايت حجابند

موضوع حجاب به عنوان يك عرف شرعي و اجتماعي در كشور ما همواره وجود داشته است و براي سال‌هاي متمادي براي پرداختن به موضوع حجاب نگاه و توجه و وضع هنجارها و قواعد متوجه جامعه زنان بوده و به اين طريق زماني كه از حجاب اسلامي صحبت به ميان مي‌آيد همواره در اذهان پوشش زن تداعي مي‌شود. اما بايد در نظر داشت كه ...
در كنار پوشش و عفافي كه زنان بايد در جامعه داشته باشند مردان نيز از اين امر مبرا نيستند و آنها نيز مقيد به رعايت حدودي هستند. چرا كه فلسفه حجاب مصونيت است و چه زن و چه مرد نبايد با نوع لباس و پوشش و شكل ظاهري خود به نحوي عمل كند كه به حريم اجتماعي تعدي‌اي شكل بگيرد و بر اين اساس حجاب امري نيست كه صرفا به موضوع پوشش مرتبط باشد بلكه امري رفتاري نيز به حساب مي‌آيد.
اما پرداختن بيش از حد در نظام آموزشي و فرهنگي كشور به مقوله ظاهري حجاب نه تنها باعث شده كه مفهوم حقيقي حجاب در ميان نسل جوان شكل نگيرد بلكه تفاوت معني‌داري بين ديدگاه جوانان و ميانسالان درباره ضرورت رعايت حجاب پديدار شده كه عدم انتقال صحيح و دروني كردن ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعي در ساختار شخصيتي فرد و ضعف تعلق به فرهنگ خودي، بي‌قيدي و بي‌مسووليتي‌اي را در رعايت قواعد اجتماعي به همراه داشته است و موضوع حجاب كه يك امر ارزشي و دروني براي پاسداشت كيان خانواده و جامعه به حساب مي‌آيد به عرصه‌اي تبديل مي‌شود كه نوجوانان و جوانان از آن به عنوان يك ابزار براي مقابله با ساير ناكامي‌هاي كه از جامعه دريافت كرده‌اند، بهره مي‌برند و تمام كاستي‌ها و دير رسيدن‌ها و فقدان‌ها را به پاي يك موضوعي همانند حجاب مي‌نويسند كه به خودي خود اين موضوع هيچ‌گونه ارتباط مستقيمي نمي‌تواند با نارضايتي از وضع موجود داشته باشد و بدتر آنكه براي اصلاح اين ذهنيت ناصحيح در ميان نسل جوان و براي پاسداري از اين ارزش‌ها به طرف كنترل اجتماعي با استفاده از ابزارهاي قهريه مي‌رويم.
حال آنكه امر ارزشي و فرهنگي را نمي‌توان با ابزار زور به اذهان تزريق كرد و اين صرفا باعث مي‌شود كه جوانان به جاي تمركز بر افزايش ظرفيت‌ها و توانمندهاي خود، جسارت خويش را براي مقابله با اين مقوله به كار بندند و بسياري از انحرافات مخفي ديگر شكل مي‌گيرد كه جامعه در حال هزينه دادن براي اموري است كه بالذاته نبايد آنچنان دلمشغولي را ايجاد كند كه جوان ما به جاي ارتقاي ظرفيت علمي و فني خويش و تقويت ارزش‌هاي ديني و فرهنگي در درون جامعه، درصدد خلق مد و لباس‌هاي پيش رود كه به هر طريقي مقاومت و مخالفت با هنجارهاي اجتماعي باشد و دستگاه نظارتي ما هم كماكان از ابزار قهريه بهره برد و جريمه و پلمب مغازه‌ها را ابزاري براي فائق آمدن بر اين مشكل به كار گيرد.


پيش از انجام اقدامات اينچنيني بهتر است، آسيب‌شناسي موضوع گشت ارشاد صورت پذيرد كه يقينا مي‌تواند كمك شاياني به ادامه اين فرآيند دهد، چرا كه ظاهر اجتماعي نشان مي‌دهد كه برنامه‌ها و سازوكارهاي به‌كار بسته شده در قالب گشت ارشاد نتوانسته كارايي و كارآمدي لازم را داشته باشد و ادامه اين مسير با جمع‌آوري يك سري از لباس‌ها و پوشش‌ها و پلمب كردن مغازه‌ها هم يقينا عملكردي مقطعي و گذرا خواهد بود كه بازخورد لازم را نخواهد داشت.
نسل نوجوان و جوان ما امروز نيازمند يك بازگشت به خود و ارزش‌هاي اساسي و پذيرفته شده شرعي و عرفي و فرهنگي جامعه دارد كه با گفتمان دو سويه ميان جوانان و مسوولان مي‌توان افق روشني را ترسيم كرد و در اين خصوص نبايد مسوولان ذي‌ربط در جزيره افكار خود كه متعلق به نسلي پيش از نسل جوان است تصميماتي را اتخاذ كند كه پاسخگويي نياز اجتماعي نيست.
بلكه بايد براي اتخاذ تصميمات سازنده و راهگشا از همه اقشار و افكار بهره لازم را جست و همه نسل نوجوان و جوان را با هر پوشش و ظاهري كه دارند خودي دانست و آنها را ترغيب و تشويق كرد كه به طرف الگوهاي بومي و ارزشي جامعه ايراني بازگردند و در اين خصوص فعالان عرصه الگوي مد و پوشش اسلامي نيز مي‌توانند ابزاري كارا براي اين بازگشت به حساب آيند.