زمین رسانه هم مجهز به ویدئوچک است!

سمیرا  کریمشاهی: این روزها که حال و هوای کشورمان امام رضایی است، بد نیست بپرسیم سرانجام «خبرنگار هتاک به ساحت مقدس امام رضا(ع)» که قرار بود روزنامه اصلاحات «برخورد لازم» را انجام دهد چه شد؟! آنها که علاقه‌مندند شعور مخاطب ابزار سرگرمی‌شان باشد، دلیلی برای خود پیدا نمی‌کنند در پس سکوت نسبت به این قضیه، به تعهد خود عمل کنند. یعنی همان رسانه‌‌‌هایی که یک بار با تضمین دانستن امضای وزیر خارجه بدعهدترین کشور یا نوید روز بدون تحریم، می‌خواهند مردم را به سمت امیدی کاذب بکشانند و بار دیگر با افترا به مجری برنامه پرطرفدار صداوسیما مردم را از پای تلویزیون دور کنند.
در روزنامه‌‌‌هایی که توهین و تهمت عادت‌شان است، شأن و شعور مخاطب چون توپی برای بازی در زمین رقابت رسانه‌ای شده که با تکنیک دروغ‌پردازی آن را به تور بچسبانند تا امتیاز جذب و اعتماد مخاطب را بگیرند. غافل از اینکه اگر فوتبال از جام‌جهانی اخیر به سیستم ویدئوچک مجهز شده، زمین بازی رسانه‌ای مدت‌هاست مجهز شده با مخاطبی که اخبار صحیح را از لابه‌لای دروغ و افترا بیرون می‌کشد و دستی که رو شود همیشه خالی می‌ماند تا به جای یک پنالتی که انتظارش را می‌کشید به جرم تمارض کارت زرد یا قرمز نشانش دهند!
ویدئوچک در فوتبال دشمن فوتبالیست علاقه‌مند به تمارض است. قضاوت‌کننده می‌تواند به عقب بازگردد و با روشن شدن حقیقت، فرد خاطی را به‌دلیل توهین به شعور داور جریمه کند. تقابل رسانه هم به همین‌گونه است، تاریخ به عنوان سیستم بازبینی عمل می‌کند تا قضاوت‌کننده یا مخاطبان رسانه فریب تمارض‌ها را نخورند!
به عنوان مثال اگر روزنامه‌‌‌ای، «نیمار»‌گونه خود را به زمین می‌زند و صدای شکایت سر می‌دهد که «چرا نیروگاه اتمی بوشهر به داد خاموشی‌‌های کشور نمی‌رسد؟» و شکوه راه می‌اندازد که نگران هزینه‌‌های از دست رفته است و درد منافع ملی را دارد، مخاطب به لطف تاریخ ثبت شده، بازبینی در ذهن خود انجام می‌دهد و برای جلوگیری از به سخره گرفتن شعورش می‌گوید چگونه گروهی توقع احیای صنعتی را دارند که خود بر سر قبرش پایکوبی کرده‌اند؟! و آن روز که روز توسعه بود، تیتر یک درشت می‌زدند که خسارت امضا نکردن قراردادی که منجر به تعطیلی فعالیت هسته‌ای می‌شود روزی 100 میلیون دلار است!


جالب است روزنامه‌ کذا در پی پاسخ به سوالش تاکید بر بدعهدی روس‌ها در تحویل پروژه و هزینه‌‌های بالایی که به آنها پرداخت می‌شود دارد اما اشاره‌ای به ضعف دیپلماسی هسته‌ای دولت ندارد و اینکه در روابط ایران و روسیه پیشرفت نیروگاه اتمی بوشهر برای دولتمردانی که حامیان‌شان شیرینی پلمب هسته‌ای کشور را پخش می‌کنند، چه جایگاهی دارد و تا چه حد بر آن تاکید دارند؟
ظرفیت فعلی این نیروگاه برای تولید برق هزار مگاوات است که آن هم مشخص نیست آیا ۱۰۰ درصد این ظرفیت به کار گرفته می‌شود یا خیر. بر فرض هزار مگاوات هم وارد سیستم برق‌رسانی کشور شود تنها 2 درصد برق کشور تأمین می‌شود. این رقم در صورتی قابل افزایش است که زیرساخت‌‌های موجود اصلاح شود و تسریع در کار احداث نیروگاه‌‌های جدید در دستور کار مسؤولان مربوط قرار گیرد. توجه به صنعت هسته‌ای در زمینه تولید برق و شیرین‌‌سازی منابع آبی می‌تواند تا حدودی مشکلات کشور در تامین آب و انرژی را مرتفع کند اما اگر قدمی برداشته شود همین گروهی که از بی‌تاثیری صنعت هسته‌ای برای تأمین برق می‌نالند، از اساتید دانشگاه تا روزنامه‌نگارشان گرفته، صدای‌شان بلند می‌شود و قلم‌شان تیز که چرا به صنعت هسته‌ای بها می‌دهید و چرخ زندگی مردم مهم‌‌‌‌‌‌تر از چرخش سانتریفیوژهاست!
مخاطب با این بازبینی نمی‌تواند بپذیرد این ناله و شکایت از درد بلند شده، پس تمارضی در کار است و دستی که رو می‌شود.
نمونه‌ تازه‌‌‌‌‌‌تر از اینگونه دست رو شدن‌ها، سوءاستفاده از دست‌های بلند شده بود! در جریان جلسه رأی‌‌‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام برای 4 مصوبه گوناگون از جمله «طرح اصلاح قانون تشکیلات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، وظایف و انتخابات شوراها و حضور اقلیت‌‌های دینی در شوراهای اسلامی شهر و روستا»، عکسی از این جلسه منتشر شد با عنوان اعضا در حال رأی دادن به مصوبه‌ اقلیت‌ها. چند نفری در عکس دست خود را بلند کرده بودند که نشان از آن داشت با این طرح موافقند و تنها فرد مخالف آیت‌الله جنتی بود که دستی به نشانه موافقت بلند نکرده بود. عکس با چنین مضمونی توسط بی‌بی‌سی منتشر شد که وام گرفته از چند رسانه‌ داخلی بود. این در حالی بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد در دستور کار آن روز، 4 مصوبه داشتند و صرفا یک مصوبه‌ بخصوص نبوده و مهم‌‌‌‌‌‌تر اینکه عکس مذکور مربوط به آن نیست و «مربوط به طرح دوفوریتی مجلس درباره تمدید مهلت جذب اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای و مالی سال 96 کل کشور تا پایان شهریور ماه بود».
به‌رغم اینکه ارتباط این عکس با رأی‌‌‌گیری ماجرای نیکنام تکذیب می‌شود و حتی یکی از روزنامه‌‌های فردا در بی‌ارتباطی عکس و کپشن بی‌بی‌سی مطلب می‌رود، باز هم روزنامه‌‌های اصلاحات خط بی‌بی‌سی را ادامه می‌دهند و عکس را طعمه خوبی برای تخریب آیت‌الله جنتی و تسویه‌حساب سیاسی در نظر می‌گیرند و صبح روز بعد ماجرا، با عکس و تیتر‌‌های خود، «تنهایی» آیت‌الله را القا می‌کنند.
روزنامه‌‌‌های جناحی که خود را مفتخر به مردم‌سالاری می‌دانند، در بعضی موارد این چنینی که تکرارشان هم کم نیست، سطح اطلاع‌رسانی و کار رسانه‌ای خود را به کانال‌‌های تلگرامی فلان‌نیوز تنزل می‌دهند که برای دروغ‌پردازی و توهین به فهم مخاطب هیچ خط قرمزی برای خود قائل نمی‌شوند؛ بدون اینکه در نظر بگیرند ذهنی که فراموش نمی‌کند، تاریخ اساس کارش می‌شود و تاریخ، سیستم بازبینی زمین بازی رسانه است و چه پایکوبی‌ای را که چند سال از آن گذشته و چه تکذیبیه‌ای را که یک روز از آن گذشته باشد، به مخاطب یادآوری می‌کند؛ پس تمارض و فریب ممنوع!