مردم آنچه که می‌بینند باور می‌کنند

 
معمولا هر گمانه‌ای براساس همان اعمال و رفتاری است که از آدمی سر می‌زند. ما خیلی از درون دولت و مسائلش مطلع نیستیم. اگر به یاد داشته باشید از دو، سه ماه بعد از آغاز کار دولت دوم حسن روحانی و حتی در زمان تشکیل کابینه هم صحبت‌هایی می‌شد مبنی بر اینکه تفاوت‌هایی در تصمیم‌ها و رفتار آقای روحانی دیده می‌شود و رفتارها، هماهنگ با شعارهای ایشان نبود. برای همین تلقی پیش آمده این بود که مقداری تمایل به راست پیدا کرده و شاید برجسته‌ترین آن در موضوع تقابل با آمریکا بود. موضوعی که این اواخر شدت بیشتری یافت و سوال‌هایی برای مردم پدید آورد که اگر بنا بر این بود رئیس‌جمهوری انتخاب شود که مثل رقبای خود حرف بزند و و موضع‌گیری کند، شاید نیازی به آقای روحانی نبود و الحمدلله چنین میداندارهایی زیادترند. انتخاب روحانی به معنای این بود که مردم نیازمند فردی بودند که ادبیات جهان را بیشتر بشناسد و تلاش کند تا تنش‌های ایجاد شده را محدود کند و مشکلات در این حوزه را به شکلی که با عزت، حرمت و منافع ایران در تلاقی نباشد، حل و فصل کند. بعد از آمدن دونالد ترامپ و مسائلی که پیش آمد و بعد از خروجش از برجام، نگرانی‌هایی درباب موضع ایران وجود داشت که شرایط چگونه پیش خواهد رفت؟ در ابتدا موضعی که رئیس‌جمهور گرفت معقول بود و طبیعتا خیلی از سیاسیون هم آن را خردمندانه تلقی کردند. بعد قضیه به جایی رسید که یک علامت سوال جدی راجع به آن در جامعه پیش آمد و توضیح روشنی هم از آقای روحانی دیده نشد که آیا چنین رفتار و ادبیاتی در عرصه بین‌المللی به نفع ایران و منافع ملی است یا ممکن است ایران را متضرر کند؟ طبیعتا خیلی از افراد جریان اصلاحات معتقد بر این بودند که اگر عاقلانه در برابر رفتاری که از آمریکایی‌ها دیده می‌شود، رفتار کنیم، می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد. اما اگر مثل او بخواهیم رفتارمان را تنطیم کنیم، معلوم نیست که نفعی برای کشور یا مردم داشته باشد و همچنان هم این ابهام وجود دارد. بعد از موضع‌گیری‌های اخیر روحانی و ترامپ و نوساناتی که در پی آن ایجاد شد، این سوال را برجسته‌تر کرد. اگر رئیس‌جمهور توضیحی برای مردم نداشته باشد باید این حق را به مردم بدهیم که براساس آنچه می‌بینند تحلیل کنند و طبیعی است که این تحلیل ادامه پیدا خواهد کرد. مگر اینکه آقای روحانی پاسخ روشن‌تری نسبت به این مسائل داشته باشد.
ادامه صفحه 16