چرا این روزها، «حوزه» را متهم می‌کنند؟!

حادثه غدیر، یکی از رخدادهای بزرگ تاریخ اسلام است، که در آخرین سال رسالت نبی مکرم اسلام صلوات ا... علیه، در بازگشت آن حضرت از آخرین سفر حج (حجه الوداع)، در منطقه‌ای به همین نام، اتفاق افتاده و به نص قرآن و نظر اکثر مفسران بزرگ، آیه سوم سوره مائده قرآن مجید «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا» (امروز دین را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و دین اسلام را برایتان برگزیدم)، در همین رابطه بر پیامبر(ص)، نازل شده است، هرچند در اصل وقوع این حادثه بین فرق مختلف اسلامی، تردید یا اختلاف نظری وجود ندارد، اما بر اثر برخی سوءنیّت‌ها، بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص)، در تفسیر و تحلیل آن اختلاف‌نظرهایی پیدا شد که بسیاری انشقاق‌های بین مسلمانان، ناشی از همین سوءتعبیر است؛ علت زنده ماندن و پویایی شیعه، در طول تاریخ را در سه محور می‌توان بررسی کرد؛ پذیرش خط ولایت امامان معصوم(ع)، تکیه بر مکتب عاشورا و پذیرش اصل مرجعیت دینی فقها. پذیرش اطاعت از فقهای جامع‌الشرایط، رهبری صالح در جامعه را شکل، مبارزه با ظلم و استکبار و استبداد را جهت و زمینه ظهور منجی کلّ را فراهم و برقراری عدالت جهانی را نوید می‌دهد. شیعه به سبب برخورداری از اقوال و سنت و سیره امامان معصوم علیهم‌السلام، ‌اجتهاد به معنی عام را برگزیده که البته رسیدن به این درجه، نه مختص اشخاصی خاص است، بلکه هر مسلمانی می‌تواند به چنین مرتبه‌ای نائل و خود یک مجتهد باشد، کما اینکه در زمان ائمه معصوم(ع) نیز میان اصحاب آنان رواج داشت و امروز هم مورد قبول شیعه است. در اجتهاد مورد قبول تشیع، فقیه حکم شرعی هر موضوع را از میان روایات و آیات قرآن و سایر قرائن، با کمک عقل و اصول و روش‌های استنباط فقهی، تشخیص و نظر داده یا فتوا صادر می‌کند، همچنین، گسترش جامعه و پیشرفت‌های شگرف بشر امروز، روابط جدیدی را در صحنه اجتماع پدید آورده است که نیازمند احکام جدید شرعی و حقوقی است و این فقیهان دانای جامعه اسلامی هستند که با استنباط و توسل به اصول شریعت، حکم موضوع را صادر می‌کنند، البته گاهي واقعا نه شأن فقيه است که بتواند بسياري از موضوعات پيچيده اقتصادي، سياسي و اجتماعی را احراز و حکمي را بر آن مترتب نماید و نه شأن عرف عام، کما اینکه عرف عام نیز برای تشخیص بعضي از موضوعات، نيازمند مراجعه به عرف متخصص است. ثانیا در این بحث، باید بین شناخت مفاهیم موضوعات و مصادیق آن تفکیک قائل شد، شناخت مفاهیم موضوعات به عهده فقیه است ولی تطبیق موضوع بر مصادیق خارجی آن، به عهده مکلف است، ثالثا بنا بر فقه شیعه، رسیدن به درجه اجتهاد، بر هر مسلمانی واجب تخییری است، رابعا اجتهاد برای حفظ احکام شرعی اسلام از فراموشی و پاسخگویی به مسائل جدید، واجب کفایی است، خامسا اگر شرایط جامعه به گونه‌ای تغییر کند که اجرای یکی از واجبات الهی، در شرایط زمانی خاص، به ضرر اجتماع مسلمین باشد، فقه شیعه دارای چنین بالندگی و پویایی است که تدبیر لازم را به خرج دهد و با صدور حکم ثانوی، مشکل را برطرف نماید، شهید بزرگوار استاد مطهری، معتقد است، «نیازهای بشر دو گونه است، نیازهای ثابت و نیازهای متغیر؛ نیازهای ثابت آن دسته از نیازهایی است که از درون و از فطرت آدمی می‌جوشد و نیازهای متغیر مربوط به نوع زندگی و شیوه برخورد و سبک زندگی و تکنولوژی است» (کتاب اسلام و مقتضیات زمان). به همین دلیل است که در فقه شیعه، مجتهد باید زنده باشد و تقلید از فقیهی که از دنیا رفته است، جایز نیست؛ لذا زنده و جاری بودن احکام دینی در اجتماع مسلمانان، منوط به حیات و بالندگی حوزه‌های علمیه است و این مجتهدان عظیم‌الشأن شیعه‌اند که در طول تاریخ تشیع، هرجا که متوجه ضربه و ضرری بر پیکر دین یا جامعه شده‌اند، شجاعانه قیام نموده و با صدور فتوای مناسب، از بروز خسارت‌های بزرگ جلوگیری کرده اند، به‌ویژه، فتاوا و قیام‌های مراجع بزرگ شیعه در قرن اخیر که در حکم جهاد بر علیه تجاوزات روسیه، تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، فتوای آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت، فتوای امام خمینی در خرداد 42 بر علیه استعمار و استبداد فراموش نشدنی است. با این اوصاف، البته که دشمنان نیز به این قدرت عظیم مکتب تشیع پی برده و مستمرا برای ضربه‌زدن یا سست‌کردن پایه‌های آن، برنامه‌ریزی می‌کنند، از همین جهت است که گاه با هجمه و اتهام‌پراکنی علیه علما و امروز با الفاظ نامتجانس تحت عنوان «سکولاریسم» و اظهار نگرانی از فراوانی فقیه و مجتهد، قصد تخریب این بنای رشید و مقتدر شیعه را دارند.
* استاد دانشگاه