گاهی به زمین نگاه کن

هرمز شریفیان‪-‬ از خردادماه 1392 که «حسن روحانی» راهی پاستور شد و بر صندلی ریاست جمهوری اسلامی ایران تکیه زد بیش از هرچیز روی یک محور تمرکز کرد و آن سیاست خارجی و به سرانجام رساندن پرونده هسته‌ای بود.
روحانی با این نگاه طوری کابینه‌اش را چید تا بتواند این موضوع پیش ببرد و نخستین کارش گرفتن پرونده هسته‌ای از شورای عالی امنیت ملی و سپردن آن به وزارت امور خارجه بود.
شاید یکی از دلایل این تمرکز زیاد دولت روحانی، اقدامات نامناسب دولت‌های نهم و دهم در حوزه سیاست خارجی بود و برای نمونه، قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل متحد علیه ایران را «ورق‌پاره» خواندند در حالی که شاید می‌توانستند با همان زبان الکن در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی، جلوی صدور چنین قطعنامه‌هایی را بگیرند تا مقدمات وضع فاجعه‌بار کنونی را رقم نزنند.
توجه به ویرانی‌های گذشته سبب شد که دولت تدبیر و امید که این روزها امید زیادی به آن نیست، از حوزه‌های مهم داخلی مانند اقتصاد، معیشت، فرهنگ، رسانه، آموزش و ...غافل بماند و همین غفلت سبب شود تا امواج نارضایتی با بسامد کم که عمده آن نیز اقتصادی ـ معیشتی بود، آرام آرام به نا امیدی تبدیل شود.


هرچند که تیم رسانه‌ای دولت با عملکرد ضعیفش گه‌گاه به میدان آمد تا میزان نا‌امیدی را اندک نشان دهد اما آنچه به چشم می‌آید و به گوش می‌رسد برخلاف چیزی است که حامیان بی قید و شرط دولت عنوان می‌کنند.
اشکال بعدی آنجا بود که دولت در زمان مناسب به انتقاد‌ها، یادآوری‌ها و راهکارهای مشفقان که عموم آنان نیز اصلاح‌طلب بودند توجهی نکرد و به کل از حوزه‌هایی که نام برده شد غافل و دور ماند. دولتی که مانند بسیاری از دولت‌های دیگر وظیفه مدیریت کشور را دارد و اگر درجایی دید که از عهده مدیریت بر نمی‌آید سعی در کنترل کشور کند.
شاید بتوان گفت که یکی از مهم‌ترین وعده‌های محقق نشده روحانی موضوع رفع حصر «میرحسین موسوی»، «مهدی کروبی» و «زهرا رهنورد» باشد که بدون تردید به وفاق و همبستگی ملی که این روزها به شدت به آن نیازمندیم، منجر خواهد شد.
از سوی دیگر موضوعاتی کلیدی مانند معیشت، بیکاری، پایین بودن سطح دستمزد و در راس آنها، اختلاس‌های نجومی همچنان چهره کریه خود را به جامعه نشان می‌دهند و مردم، کوچک شدن سفره‌ها، کاهش قدرت خرید و در یک کلام فقر را در میان همین رخدادهای نامیمون می‌دانند و بر این باورند که عامل اصلی مشکلات، این موارد است.
سخنان رئیس جمهوری اسلامی در هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان از این داشت که نگاه روحانی همچنان به بیرون مرزهاست که البته نادرست هم نیست، اما شاید بتوان با اطمینان گفت که همه مشکلات کشور، «برجام» یا گفت‌وگوی مستقیم با دولت ایالات متحده آمریکا نیست بلکه بخش اعظمی از اشکالات درون کشور است که یا رئیس جمهور از آن غافل مانده یا اگر نمانده، تیم دولت در حوزه داخلی ضعیف و بی برنامه است که هنوز پس از گذشت بیش از ۵ سال، نتوانسته بحران‌ها را مهار کند.
اشکال دیگر حسن روحانی در آنجاست که با رسانه‌های داخلی تعامل سازنده ندارد وچه خوب است که رئیس جمهور دست کم در هر فصل و سالی ۴ بار تن به گفت‌وگو با رسانه‌های داخلی از نوع برنامه‌ریزی نشده و غیر گزینشی بدهد. نه مانند آخرین نشست مطبوعاتی‌اش که تنها نمایندگان رسانه‌هایی خاص به پشت تریبون دعوت شوند تا پرسش‌های از پیش مطرح شده خود را بپرسند.
بهتر است تا در نشست آتی مطبوعاتی رئیس جمهور، جدای از نمایندگان روزنامه‌های دولتی و رسانه‌های «متصل»، از نمایندگان روزنامه‌های مستقل نیز دعوت شود تا پرسش‌های خود را مطرح کنند و ترکیب پرسش‌کنندگان پیش از شروع نشست خبری مورد «چیدمان‌های مهندسی» قرار نگیرد و خبرنگاران روزنامه‌های مستقل در نشست خبری رئیس جمهور تنها تماشاگر و مهمان نباشند.
یکی از دلایل عمده غفلت دولت از اوضاع داخلی کشور، تماس اندک آن با رسانه‌های مستقل است. چون رسانه‌هایی که هزینه‌ای از دولت دریافت نمی‌کنند دلیلی ندارند که همه پرسش‌هایشان را مطابق میل و سلیقه مسئولان طرح کنند و همین باعث می شود تا «آقایان مسئول» توجه بیشتری به مشکلات کمرشکن مردم در عرصه داخلی پیدا کنند.