آخر قصه ما و این چشم‌آبی پرزور

امیر صادقی‌پناه روزنامه‌نگار ما خبرنگاران ورزشی جماعتی هستیم که معمولا پیش نمی‌آید یک اتفاق معمولی هم درحال رخ دادن باشد و خودمان را برای پوشش خبری و تصویری‌اش به محل برنامه نرسانیم؛ ما همان افرادی هستیم که محمد رویانیان وقتی از ستاد سوخت به پرسپولیس آمد، اعلام کرد نیمه‌شب هم از دست‌مان آسایش ندارد. با این روحیات هیچ برنامه‌ای را بدون بازتاب نمی‌گذاریم، اصلا همه جذابیت‌ فوتبال برایمان به همین است که در متن ماجرا هستیم و سوال‌هایی که مردم در کوچه و خیابان از مسئول و مربی و بازیکن دارند را بازگو کنیم. با این خلقیات شاید هنوز خودمان هم باورمان نشده که روز گذشته نشست خبری کی‌روش را تحریم کردیم؛ واقعا چرا این کار را کردیم؟
شاید اگر یک هفته قبل بود و هنوز بازیکنان تیم‌ملی صفحات اینستاگرام‌‌شان را نبسته بودند، شاید اگر کی‌روش مصاحبه با یک خبرنگار ترینیداد و توباگویی در رختکن را به کنفرانس خبری بعد از بازی دوستانه ترجیح نمی‌داد و قطعا اگر اوسیانو کروز با همکارمان آن‌طور رفتار نمی‌کرد، خیلی شیک و منطقی مثل همه 8‌سال گذشته پای صحبت‌های تکراری چشم‌آبی پر زور تیم‌ملی می‌نشستیم و برای یک دقیقه انتشار زودتر آن در رسانه‌هایمان سر و دست می‌شکستیم. اما در این یک هفته چه شد که روی همه باورهای قبلی‌ (درست یا غلط) سرپوش گذاشتیم و به قول فوتبالی‌ها به دل حریف زدیم؟
پرواضح است هر کس و هر گروه کاسه صبری دارد؛ لبریز که شود مماشات ممکن نخواهد بود. واقعیت این است که کی‌روش در طول 8‌سال گذشته هر نوع حمایتی را از رسانه‌ها خواست پشت خود دید و هر زمانی اراده کرد، به واسطه همین اهالی قلم حرف‌های تند خود را به گوش مسئولان ارشد کشور رساند. همواره رسانه‌ها را پلی برای وصل شدن به رئیس‌جمهوری و سایر اعضای هیأت دولت قرار داد، تا به اهدافش برای تیم‌ملی برسد؛ آن هم با یک شعار تکراری و نخ‌نما شده که «تیم‌ملی برای همه ما است». او دغدغه تیمش را داشت و به حق هم بود، پس پشتیبانی از او در همه روزهایی که حتی با بزرگان فوتبال‌مان درافتاد، هم اتفاق عجیبی نیست.
حالا اما قصه فرق می‌کند. مایی که از کارنامه کی‌روش باخبریم از او و مواضعش حمایت کردیم، ولی آیا این موضوع می‌تواند حاشیه امنیتی برای دستیاران اکثرا بی‌کارنامه او هم ایجاد کند، تا به تبعیت از آقای سرمربی به توهین‌هایشان ادامه دهند؟ اقدامی که اوسیانو کروز در مواجهه با آن خبرنگار انجام داد، هیچ توجیهی نداشت و حتی خود کی‌روش هم در نشستی که اکثریت مردم حرف‌هایش را نشنیدند، بر رفتار اشتباه دستیارش تاکید کرده؛ او اما هرگز بابت این رفتار عذرخواهی نکرد و با ادامه حمایت از کروز و سایر همکارانش به تهدید خبرنگاران از نرفتن به مسابقات جام ملت‌های آسیا به خاطر مشکلات مالی پرداخت و برداشت‌هایی توهم‌گونه از اجتماع چند خبرنگار برای کنار زدنش از هدایت تیم‌ملی را بیان کرد. جالب است، کی‌روش از همکارانش دفاع می‌کند و انتظار دارد مایی که در همه سال‌های گذشته حامی‌اش بودیم، پشت همکاران‌مان را خالی کنیم.
مسیری که کی‌روش در همه سال‌های گذشته در پیش گرفت و درنهایت به موقعیت کنونی ختم شده، از ابتدا مشخص بود به تیم‌ملی ضربه می‌زند. او به واسطه  سال‌های حضور در بزرگ‌ترین تیم‌های دنیا، حتما خیلی بهتر از هر کسی می‌داند لازمه اصلی هر موفقیتی تمرکز است؛ مسأله‌ای که در شرایط فعلی او گمش کرده و دلیلش نه خبرنگارانی که حتی دیگر حاضر به پوشش خبری صحبت‌هایش نیستند، بلکه خود او است. کی‌روش در بدترین زمان ممکن رابطه تیم‌ملی و رسانه‌ها را به حساس‌ترین نقطه ممکن رسانده و حالا این‌طور به نظر می‌رسد که فقط کمی عقب‌نشینی است که می‌تواند شرایط را برای آینده او تلطیف کند. از آنجایی که همه‌مان می‌دانیم کی‌روش چقدر علاقه‌مند است تا جام‌جهانی بعدی نیز روی نیمکت ایرانی بنشیند، اگر او برای بهبود روابطش با اکثریت رسانه‌ها تلاشی نکند، قطعا در زمستان بعد از جام ملت‌ها برایش از بهار خبری نخواهد بود. حتی اگر خودش بخواهد با تیمی که در اختیار دارد، خالق زیباترین نتیجه فوتبال ملی بعد از انقلاب اسلامی ایران باشد.