چرا این همه شبکه محقر بله، یک شبکه تماشایی، نه؟!

مریم نراقی روزنامه‌نگار با پایان ماه‌های سوگواری، سری جدید «خندوانه» از آخر همین هفته آغاز می‌شود. شنیده شده «دورهمی» هم قرار است برگردد و خدا را شکر که برنامه «نود» همچنان در کنداکتور شبکه سه رویت می‌شود. از اینها که بگذریم می‌توان به برنامه «حالا خورشید» رضا رشیدپور و «برنده‌باش» رضا گلزار هم دلخوش بود. برنامه «فرمول یک» اگر میهمان جذابی بیاورد، ممکن است چند دقیقه‌ای وقت بینندگان را به خود اختصاص دهد و  معدود افرادی هم هستند که گاهی برنامه «وقتشه» را تماشا می‌کنند. «کتاب‌باز» سروش صحت هم هواداران خودش را دارد و البته هرازچندگاهی شاید سریالی از صداوسیما پخش شود که کمی طرفدار پیدا می‌کند و فوتبال و هواداران میلیونی‌اش هم که دیگر گفتن ندارد. یعنی اگر فصل داغ فوتبال باشد، مثل همین روزها، ممکن است تا روزی دو سه تا فوتبال بشود دید و اگر فصل تعطیلات باشد، انگار سیما به خواب فرومی‌رود و باید منتظر ماند تا سوت‌ها دوباره به صدا دربیایند...
اینها چکیده جذاب‌ترین و پرطرفدارترین برنامه‌های تلویزیون است، حاصل 8 شبکه رسمی و 10 شبکه دیجیتال به اضافه همه شبکه‌های استانی. جالب اینجاست که  طبق اخبار رسمی، بودجه صداوسیما در ‌سال ۹۷ یک‌هزار و 521‌میلیارد تومان بوده که 185‌میلیارد تومان آن فقط حقوق کارکنان این سازمان است. حالا سوال اینجاست چه مبلغی از بودجه میلیاردی صداوسیما هزینه تولید این چند برنامه پرمخاطب می‌شود؟ باقی‌مانده این بودجه کجا هزینه می‌شود و اساسا لزوم تولید این همه برنامه بدون مخاطب در این همه شبکه چیست؟ چرا باید تنها چند برنامه معدود، جور یک سازمان عریض و طویل را بکشند؟ به همه اینها اضافه کنید ادعای چندی پیش رئیس صداوسیما را. چندی پیش عبدالعلی علی‌عسگری گفته بود: «در حال حاضر صداوسیما بالای ۸۰‌درصد از مخاطبان را به خود اختصاص داده و این درحالی است که فضای مجازی ۲۰‌درصد از مخاطبان را به خود اختصاص داده است.» بگذریم از این‌که اصلا این جامعه آماری چگونه به دست آمده و طبق چه اصولی تصور می‌شود که مخاطبان باید بین دو پلتفرم تلویزیون داخلی و اینترنت یکی را انتخاب کنند یا جزو 20درصدی‌ها باشند یا 80درصدی‌ها. اما جز این هم انتقادهای زیادی به این گزاره وارد است. واقعیت این است که اگر دل‌تان بخواهد مخاطب تلویزیون باشید و در طول روز بارها تمامی شبکه‌های تلویزیونی را بالا و پایین کنید، جز در ساعاتی محدود و فقط در دو شبکه نسیم و شبکه 3 برنامه سرگرم‌کننده و جذابی پیدا نمی‌کنید و درنهایت کلافه از برنامه‌های معمولی و حرافی‌های میهمانان تلویزیون مجبور می‌شوید گزینه دیگری را برای گذراندن اوقات فراغت خود پیدا کنید.
تلویزیون هم به دلیل کمبود برنامه‌های جذاب و پرمخاطب ناگزیر است که این چند برنامه پربیننده را در ساعات مختلف روز طوری در کنداکتور بگنجاند که روی هم نیفتند و خدای نکرده از دست کسی در نروند. یا به قول بعضی‌ها مخاطبان هم را نخورند. این‌طوری می‌شود که مثلا ساعت 9 شب اگر سریالی از یک شبکه پخش شود، احتمالا در بقیه شبکه‌ها کسالت مطلق است و هیچ برنامه هیجان‌انگیزی نمی‌توان پیدا کرد تا همه بتوانند سریال را ببینند. پس صبح تا شب سیما می‌شود سر جمع 7-6 ساعت برنامه سرگرم‌کننده که حتی با آن یک شبکه حرفه‌ای و پربیننده هم نمی‌توان داشت. از آن طرف مبحث جذب اسپانسر و تبلیغات هم در میان است و احتمالا مدیران صداوسیما چشم امید‌شان برای درآمدزایی بیشتر به همین چند برنامه است. شاید به همین دلیل هم هست که مصلحت‌اندیشی می‌کنند و برنامه نود را برای همیشه به پرونده برنامه‌های موفق تعطیل‌شده سنجاق نمی‌کنند. اگرچه باز هم اگر فکر کنند فوتبالی دارند، همان نود را هم قیچی می‌کنند و به یک ساعت تقلیلش می‌دهند، یعنی اگر چیزی را دوست نداشته باشند، حتی برای بیننده‌ها هم نگران نیستند.
اما سوال این است که در این برهوت و با وجود همه مشکلات مالی چرا سیما دل از آن ده‌ها شبکه نمی‌کند و چرا همچنان می‌خواهد کلی اسم ناآشنا و صدها ساعت برنامه کم‌محتوا و بدون بیننده روی آنتن بفرستد. سوال این است که چرا سیما به جای همه این شبکه‌ها و کارمندانش و نیازهای فراوان لجستیکی و انسانی، یک شبکه را مامور پخش برنامه‌های سرگرم‌کننده نمی‌کند و همه نیرویش را نمی‌گذارد تا بیننده‌ها در روز هر وقت نگاه‌شان افتاد، حداقل برای دقایقی مشغول شوند. این دیدگاه احتمالا در زمان راه‌اندازی شبکه سه مطرح بوده، اما به وضوح به حاشیه رفته. در زمان راه‌اندازی شبکه نسیم هم شاید ایده همین بوده، اما باز هم محدود بودن امکانات و تقسیم شدن غنایم بین مدیران و ساختمان‌های مختلف کار راه به جایی رسانده که امروز می‌بینیم. البته مدیریت سیما می‌تواند همچنان دل به آن آمار 80‌درصدی خودساخته خوش کند و باز هم به تولید شبکه‌های بیشتر رادیویی و تلویزیونی ادامه دهد و برنامه‌هایش را بین فرزندان تقسیم کند، تا همه دلخوش باشند. اما شاید کار دیگری هم بشود کرد. یکی از آنها رژیم گرفتن در تعداد شبکه‌ها و متمرکز شدن روی شبکه‌های اصلی است. از آن تصمیمات شجاعانه و مدبرانه‌ای که سخت می‌توان از اساتید رسانه ملی انتظار داشت.