جانشینی قدرت و آینده سیاسی عربستان سعودی

با قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی در دوم اکتبر 2018 م در کنسولگری عربستان در استانبول، گمانه زنی‌ها درباره آینده سیاسی عربستان و احتمال برکناری محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از جایگاهش تشدید شد و پایه‌های قدرت محمد بن سلمان که از سال 2015 م به عنوان حاکم بلامنازع عربستان قدرت را در دست گرفته بود، لرزان شده و این امر سبب بروز ابهاماتی در آینده سیاسی عربستان گردید وبار دیگر جانشینی قدرت در این کشور را در هاله ای از ابهام فرو برد.
حضور صد‌ها شاهزاده در کشوری پادشاهی که مکانیسم معینی برای به قدرت رسیدن در آن وجود ندارد، عامل مهمی در بروز و ظهور جنگ قدرت در میان آن هاست. تعدد شاهزاده‌ها علاوه بر جنگ قدرت درونی، سبب می‌شود تا در صورت بروز مشکل یا ناهماهنگی شاهزاده در قدرت با سیاست‌های بین المللی، کشور‌های خارجی با حمایت از یکی از شاهزاده ها، تغییراتی در ساختار قدرت این پادشاهی به وجود بیاورند.
روند جانشینی از هنگام به دست گرفتن قدرت توسط عبدالعزیز و تاسیس پادشاهی عربستان سعودی درسال 1932 موضوعی با ثبات به نظر می رسید چرا که نقش و سهم شاهزادگان در ساختار قدرت مشخص و با حذف یکی از آنها و آمدن دیگری، تحولات عمیقی رخ نمی داد.
درزمان ملک سعود رقابت ها و اختلافات درون خاندان برای تصاحب تاج وتخت سلطنت نمود عینی پیداکرد و برای مدتی علنی شد.


ازدوران ملک فیصل به بعد اگرچه موضوع جانشینی در مقاطعی به عنوان یکی از نگرانی‌های جدی خاندان حاکم نظام سیاسی را در معرض تهدید و چالش قرارداده است، اما خاندان آل سعود با درک واقعیت‌های موجود وبه منظور حفظ وبقای حاکمیت خود به این مسئله دامن نزده وجناح‌های رقیب به توافقات پنهانی فی مابین بسنده کرده‌اند.
کهولت سن مدعیان جانشینی، فوت دو ولیعهد درفاصله کمتر از ۸ ماه و تداوم بیماری پادشاه وقت،منجر به ظرفیت سازی برای گروه‌های رقیب جهت کسب نفوذ حد اکثری درساختار قدرت عربستان و نیز تلاش بازیگران بین الملل برای چینش مهره‌های مورد اعتماد خود گردید.
علی رغم اینکه به نظر می‌رسید مکانیسم انتقال قدرت درعربستان با تاسیس شورای بیعت نسبتاً نهادینه شده است، لکن عوامل آسیب پذیر داخلی و خارجی سبب بروز نگرانی جدیدی برای خاندان حاکم و مدعیان قدرت گردید که امکان بروز هرگونه تحولی را در اذهان خود تصور می‌کردند.
آمریکا در یک قرن گذشته همواره در فرآیند انتقال قدرت در عربستان نقش‌آفرینی کرده است. خواست آمریکا در فرآیند اصلاحات و جابه‌جائی قدرت در عربستان سعودی اولاً انتقال ازروشهای سنتی به سوی مدرنیته، ثانیاً تغییر سازوکار قدرت و ثالثاً تسری ایده جوان گرایی درسطح حاکمیت این کشور است. انتظارات آمریکائی‌ها در رابطه با دو گزینه اول با اقدامات اصلاح گرایانه ملک عبدالله و تاسیس شورای بیعت تاحدودی تحقق یافته بود. لکن گزینه سوم که با توجه به حساسیت‌های سیاسی و امنیتی و علقه‌های شدید قبیله‌ای اجرا نشده بود، در دوران پادشاهی ملک سلمان عملیاتی شد.
کهولت سن فرزندان ملک عبدالعزیز و حمایت آمریکایی‌ها، فضای لازم را برای ملک سلمان برای انتقال قدرت به فرزندش محمد بن سلمان فراهم کرد. آمریکا با گماردن شاهزادگان و مهره‌های نزدیک به خود دردرون حاکمیت به این هدف خود رسید.
ملک سلمان بن عبدالعزیز که در سال ٢٠١۵ پس از درگذشت ملک عبدالله، به پادشاهی رسید، سنت شکنی کرد و برخلاف اساسنامه شورای بیعت برای تعیین ولیعهد با این هیئت مشورت نکرد. و به جای برادر کوچکترش احمد، برادرزاده‌اش، محمد بن نایف را ولیعهد و پسر ۲۹ ساله اش محمد را نایب ولیعهد کرد. بعد از مدتی با کنار زدن محمد بن نایف ولیعهدی را به فرزندش محمد واگذار کرد.
ملک سلمان، نسل اولی‌های فرزندان ملک عبدالعزیز را کاملا از صحنه سیاسی خارج ساخته و انتقال قدرت را به نسل جوان آل سلمان محدود کرد.
یکی از مهم‌ترین اهداف و رویکردهای محمد بن سلمان نیز حفظ نظام پادشاهی آل سعود و حفظ قدرت در خاندان آل سلمان است و در این راستا او از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد. هرچند سازوکار قانونی انتقال قدرت در عربستان سعودی مبتنی بر نظام‌نامه حکومتی و همچنین اساسنامه شورای بیعت است که در آن حکومت در دست فرزندان ملک عبدالعزیز موسس مملکت و نوادگان او است، اما این در دستور کار محمد بن سلمان به عنوان اولویت دوم شناخته می‌شود و حفظ قدرت در آل‌سلمان در‌اندیشه سیاسی او از اولویت برتری برخوردار است.

نتیجه گیری:
ترمیم و تغییرات اخیر کابینه عربستان نشان داد محمد بن سلمان جزء جدا نشدنی ساختار قدرت و سیاست خارجی این کشور است و تلاش برای انحصار دایره قدرت و نفوذ در خاندان آل سلمان و شاهزادگان همسو ادامه خواهد یافت.
هر چند مقاماتی در آمریکا و انگلیس پس از رسوایی قتل خاشقجی اعلام کردند که از شاهزاده احمد بن عبدالعزیز ۷۶ ساله از جناح سدیری‌ها که مدت کوتاهی وزیر کشور عربستان بوده، برای جانشینی محمد بن سلمان حمایت می‌کنند. اما این فشارها و فضا سازی‌ها خیلی کوتاه و گذرا بود.
این نکته حائز اهمیت است که با توجه به روابط دیرپا و راهبردی عربستان و آمریکا و نیاز آمریکا به نفت عربستان و موقعیت عربستان در منطقه و جهان اسلام و متقابلا نیاز عربستان سعودی به آمریکا برای حفظ امنیت و حاکمیت آل سعود فارغ از هر هیئت حاکمه ای که در آمریکا بر سرکار باشد و همچنین صرف نظر از اینکه چه کسی پادشاه آینده عربستان شود، تغییر اساسی در رویکردها ایجاد نخواهد شد و هر دو باید از روابط راهبردی فی‌مابین حمایت کنند. بدون شک تحکیم روابط با آمریکا همچنان در اولویت برنامه‌های پادشاه آینده عربستان هم خواهد بود.