مرگ در موزه، دفن در استادیوم

آفتاب یزد-صادق رشیدی فرد: کی‌روش هم رفت، زیرا به فینال جام ملت‌های آسیا نرسیدیم... به راستی حتی اگر هم می‌رفتیم و اگر قهرمان هم می‌شدیم ، چه می‌شد؟ یک شب در خیابان‌ها شادی می کردیم ، اخبار بین‌الملل و رسانه های عرب را رصد می‌کردیم و بسیار کار دیگر ... قرارداد کی‌روش تمدید می‌شد و یک جام از امارات راهی کلکسیون فدراسیون فوتبال ایران .
اما گویا یادمان رفته از این جامِ نگرفته ،
ما دو تا در کلکسیون فدراسیون داریم ...
خب حال که چه ؟


این هم می آمد در جوار آن دو تا ... می شد 3 تا ... آن دو جام قبلی چه گُلی امروز به سر ما می‌زنند، جز پر کردن قسمتی از آمار و فخر فروختن به چیزی و توانمندی ای که
دیگر نداریم .
ما ملتی هستیم که برای ورزش حرفه ای هم وقت می‌گذاریم ، هم بودجه مصرف می‌کنیم و هم اشک می‌ریزیم ، اما دریغ که قسمت اعظمی از جامعه ما هیچ‌گونه دسترسی و
علاقه ای به ورزش همگانی ندارد . پوکی استخوان در پدران و مادران ما بیداد می‌کند و نمی‌دانیم که اگر 30 سال پیش، این عزیزان قدری ورزش می‌کردند امروز دچار این بیماری های مختلف
نمی شدند .
از منظر سلامتی و ورزش که بگذریم ، و بخواهیم از منظر اقتصادی به ورزش حرفه ای بنگریم
اوضاع به گونه ای دیگر است . جامعه ای که توان پرداخت کاوش‌های باستانشناسی را ندارد
و سایت‌های تاریخی آن در معرض سرقت و تخریب قرار دارند ، چگونه می‌تواند این بودجه هنگفت را هزینه ورزش حرفه‌ای بکند که صرفا چند نفر خاص از آن منتفع خواهند شد . در کشوری که با بودجه های اندک ( از منظر دلاری ) فیلم‌هایی ساخته می‌شوند که مرزهای هنر را درمی‌نوردند و البته ماندگار نیز می مانند، چرا باید شوق و شور کودک و جوان و پیر به سمتی سوق داده شود که در صورت پیروزی و برنده شدن نیز ، نهایتا در یک نگاه کلان تاریخی ، چیزی عاید آنها
نخواهد شد .
بیایید یک بار هم که شده چرتکه به دست
بگیریم هزینه های مالی ( بودجه های رسمی و
غیر رسمی ) ، هزینه رسانه ای ( برنامه های صدا و سیما و مطبوعات ) ، زمان ( زمانی که تک‌تک
مردم برای مشاهده و پیگری نتایج مسابقات می‌گذارند ) و روی اینها بگذارید ، تمام ذوق و علاقه و عشقی که یک ملت نصیب این ورزش حرفه ای می کند ( که صد البته ارزش و تاثر آن از همه هزینه ها بالاتر است ) برای ما و ملت ما و آینده تاریخی ما چه به ارمغان آورده است؟
در سال 1356 موزه هنرهای معاصر تهران با بودجه ای نزدیک به 40 میلیون دلار تاسیس شد
در این موزه بسیاری از آثار هنرمندان داخلی و خارجی خرید شده و اکنون در اختیار ما و نسل‌های پس از ماست . خرید آثار از هنرمندان داخلی ( آن هم با آن حجم زیاد ) باعث رونق و ارتقای هنر معاصر ما شد ، اتفاقی که اگر امروز هم بیفتند می‌تواند بر آن، تاثیر بسزایی بگذارد .
ارزش کنونی آثار موجود در موزه هنرهای معاصر تا 10 میلیارد دلار نیز برآورد شده است ، حال فرض کنید این سرمایه‌گذاری، هزینه ورزش حرفه ای می‌شد ، نهایتا قهرمان جام جهانی شده بودیم ، و یک جام قهرمانی در فدراسیون فوتبال جا خوش کرده بود و می نازیدیم به گذشته های پرافتخار ... درست بسان اروگوئه و آرژانتین . پیشرفت صنعتی ، علمی یک کشور هیچ ربطی به ورزش حرفه ای آن ندارد ، حتی اگر ابرقدرت ها در ورزش حرفه ای سرمایه‌گذاری می‌کنند، این صرفا یک تبلیغات سیاسی و یک دیپلماسی نرم است و الا خود می‌دانند که ورزش سهمی در قدرتمند کردن یک تمدن ندارد .از این هم که
بگذریم ، کشورهای پیشرفته ، ورزش همگانی
و متوازنی دارند و در کنار آن ورزش
حرفه ای نیز دارند ، شما اگر به یکی از این کشورها سفر کنید کاملا محسوس است که ورزش برای
همه سنین چنان رایج است که گویی از طرف دولت الزامی قانونی وجود دارد .پیر و جوان در عصرگاهان با دوچرخه ورزش می‌کنند و علاوه بر آن باشگاه‌های خاص با رویکرد همگانی در دسترس همه مردم با هر تمکن مالی
وجود دارد .
کشور امارات که هم اینک میزبان جام ملت‌های آسیا است ، چندی پیش موزه ای افتتاح کرد به نام «لوور ابوظبی» شعبه‌ای دیگر از لوور که قرار است تا 15 سال تعدادی از آثار موزه لوور در آن به نمایش درآید و هم اینک مدیران موزه در حال تبدیل دلارهای نفتی خود به اشیای هنریِ تاریخی و معاصر هستند .
جالب است بدانید که دولت امارات 525 میلیون دلار صرفا برای استفاده از نام «لوور» هزینه
کرده است .
موزه لوور ابوظبی با سرمایه ای بالغ بر
یک میلیارد دلار در حاشیه خلیج فارس ساخته شده و از سه طرف محصور در آب است.
این موزه در مرحله اول میزبان ۶۰۰ اثر هنری است که ۳۰۰ قطعه آن از ۱۳ موسسه مهم در فرانسه به امانت گرفته شدند و در ۲۳ گالری دائمی آن، در معرض دید بازدیدکنندگان قرار خواهند گرفت.
تمام این مثال‌ها و چرتکه انداختن ها را کردم تا لااقل تلنگری زده باشم به اذهان همه مردم ایران، از دولتمرد و سیاستمدار گرفته تا کارمند و
کارگر ، تا لااقل بدانیم که ورزش حرفه ای در یک نگاه کلان تاریخی، برای هیچ ملتی
هیچ ارمغانی جز پر کردن آمار و نازیدن و تفاخر به گذشتگان نخواهد داشت .شاید این مثال از منظر اخلاقی و حرفه ای صحیح نباشد ، لیکن برای روشن شدن ذهن مخاطب مجبورم به دستمزد سالانه آقای کی‌روش استناد کنم ، ایشان سالانه 2.5 میلیون دلار دستمزد از فدراسیون فوتبال گرفته است، ارزش ریالی این مبلغ با احتساب دلار 10000
تومان، می‌شود 25 میلیارد تومان در سال ، حال بهتر است بدانیم که در حراجی آثار هنری در تهران ، تابلوی سهراب سپهری
( که دارای بالاترین رکورد فروش می‌باشد ) 5.1 میلیارد به فروش رفته است .
در نهمین حراجی هنری تهران نیز با ثبت
31 میلیارد تومان برای 76 اثر پایان
یافت. حال شما خود محاسبه کنید برای همه رشته های ورزشی ، نه فقط فوتبال ، از هزینه اردو ، مربی ، رسانه و بسیاری از هزینه های جانبی دیگر ، که اگر تجمیع شوند برای هنر ، به چه میزان می‌توان سفارش فیلم و سمفونی و مجسمه و معماری و ... داد و نهایتا همه اینها به عنوان سرمایه تاریخی برای امروز و فردای ملت ما
خواهند ماند .
و چه بسیار سرمایه های ذوقی و فکری این مرز و بوم ، که به جای رصد ستارگان استادیوم، می‌توانند تولیدکننده آثار هنری و ماندگار برای جامعه و تمدن ایرانی - اسلامی ما باشند ، لیکن امروز تمامی این ذوق و هنر در
گالری های شخصی و موزه های مهجور ، مرده و در عوض آن سرمایه هایی که باید هزینه حمایت و
پرورش این استعداد ها گردد در میان هیاهوی استادیوم ها مدفون شده است .
* مهندس معمار