قصه تکراری انتقال پایتخت به کجا می‌رسد؟ پاهای سنگین «غول زیبا»

گروه جامعه: «اینجا تهرونه پره آبادی، اینجا تهرونه میدون آزادی اینجا همه همدیگرو دوست دارن، از هر رنگ و هر نژادی». زمانی که آغا محمدخان قاجار، قریه تهران، در نزدیکی شهر پرشکوه قدیم ری را به عنوان پایتخت ایران برگزید، شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که این شهر کوچک، این قدر بزرگ شود. شهری که امروز خوبی‌ها و بدی‌هایش به یک اندازه بزرگ است. اگر مرکز کار و فعالیت است، پایتخت شلوغی و ترافیک و آلودگی هوا هم هست. همان قدر که امکانات گوناگون آموزشی و تفریحی دارد، همان قدر هم معضلات اجتماعی زیر پوست شهر، خانه کرده‌اند. هر چه حمل و نقل عمومی‌اش از دیگر نقاط ایران پیشرفته‌تر و جامع‌تر باشد، گرانی زندگی در آن هم کمرشکن‌تر است!
این دو رویه «دیو» و «دلبر»گونه، «دکتر جکیل» و «مسترهاید»وار این «غول زیبا»، باعث شده است که هر از چندگاهی، وجه بد پایتخت باعث شود مسئولان از تغییر و انتقال پایتخت سخن بگویند و گاه، به دلیل همه خوبی‌هایش، ترجیح بدهند پای پایتخت بمانند و آن را اصلاح کنند.
روز دوشنبه، هنگامی که محسن هاشمی رفسنجانی، جلسه شورای شهر تهران را ترک می‌کرد، خبر از جلسه‌ای با معاون اول رئیس‌جمهوری داد که به احتمال فراوان موضوعش انتقال پایتخت بود. رئیس شورای شهر تهران البته از مخالفت مدیریت شهری با این موضوع هم گفت و با اشاره به هزینه فراوان این کار، پیشنهاد داد که این هزینه به مدیریت شهری پایتخت پرداخت شود تا شرایط آن بهبود یابد. دیروز، پیروز حناچی و محسن هاشمی رفسنجانی، در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از شرح ماوقع این جلسه گفتند.
توضیحات حناچی درباره جلسه «انتقال پایتخت»


شهردار تهران در حاشیه مراسم افتتاح پروژه‌های منطقه ۲۱ تهران درباره جلسه روز دوشنبه با معاون اول رئیس‌جمهوری درباره «انتقال پایتخت» گفت: «قانونی تحت عنوان «ساماندهی تهران و انتقال پایتخت» داریم و در این راستا نیز شورایی تشکیل شد و کلیه موضوعات را مطالعه و آسیب‌شناسی می‌کند. معاون اول رئیس‌جمهوری نیز دومین جلسه را براین اساس تشکیل داد». وی با بیان اینکه این جلسات ادامه می‌یابد، گفت: «برنامه حمل و نقل عمومی تهران و حومه و بررسی آسیب‌های ناشی از آن در جلسه مورد بررسی قرار گرفت، همچنین امکان‌سنجی برای اقدامات بعدی و تمرکززدایی از تهران هم جزو دستور کار بود». به گفته حناچی، مواردی مانند مقابله با آلودگی هوا  و توسعه حمل و نقل عمومی جنبه حاکمیتی دارد و مدیریت شهری در اجرای آنها از کمک‌های دولت بهره می‌برد. حناچی با بیان اینکه کمک‌های دولت همیشه از جنس نقدی نیست به فایناس متروی تهران اشاره کرد که بر عهده دولت بود. شهردار تهران این را هم گفت که: «باید کاری کنیم تا در مسائل و موضوعاتی که جنبه حاکمیتی دارد دولت حضور یابد، خوشبختانه این فضا در دولت هم فراهم است».
روایت محسن‌هاشمی از نتیجه جلسه با معاون اول رئیس‌جمهوری
به موازات توضیحات شهردار تهران، رئیس شورای شهر تهران نیز در مورد جلسه با اسحاق جهانگیری توضیحات مفصل‌تری را ارائه کرد. محسن هاشمی در حاشیه جلسه شورای شهر تهران در این باره گفت: «سال‌هاست که در مورد انتقال پایتخت صحبت می‌شود و در جلسه روز دوشنبه نیز مجدد این بحث مطرح شد». وی با بیان اینکه دبیرخانه وزارت راه و شهرسازی براساس مصوبات جلسات قبلی بحث انتقال را مطرح کرد اما مقرر شد که به روی ساماندهی تهران بزرگ بحث شود افزود: «بند اول ساماندهی حمل و نقل عمومی بر پایه حمل و نقل ریلی بود که همگان تاکید داشتند که باید این مهم توسعه یابد». وی با بیان اینکه مشاورانی از دانشگاه تهران گزارشی در مورد وضعیت سفر به تهران و حمل و نقل عمومی به خصوص در غرب تهران داشتند که آن را ارائه کردند گفت: «براساس این گزارش روزانه یک میلیون و ۳۰ هزار سفر از شهرهای اقماری به تهران وارد می‌شوند که هر روز تعداد آنها افزایش می‌یابد و باید این مهم ساماندهی شود». هاشمی ضمن اشاره به اینکه در نامه‌ای که چندی پیش به رئیس‌جمهوری نوشتم در مورد این موضوعات و لزوم توسعه حمل و نقل به خصوص مترو تاکید داشتم اظهار کرد: «در جلسه روز دوشنبه مجددا بحث نامه را مطرح کردم و تاکید داشتم تهران ۵۰۰ کیلومتر ریل آماده دارد که می‌تواند سفر در تهران و شهرهای اقماری را پوشش دهد و تنها کافی است آن را تجهیز کنیم». وی گفت: «می‌توانیم با تجهیز خطوط موجود ۱۰ میلیون سفر با شبکه مترو پوشش دهیم. در جلسه روز دوشنبه بحث انتقال پایتخت را منتفی نکردند اما قرار شد کمیته مذکور بررسی کند و اگر پیشنهادی داشت مطرح کند». رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه نمی‌توانیم جمعیت ۱۵ میلیونی تهران را نادیده بگیریم اما باید ساماندهی کنیم خاطرنشان کرد: «اولویت همه گزارش‌های مطرح شده در این جلسه، توسعه حمل و نقل بود و به نظر می‌رسد احتمالا جهانگیری جلسه ویژه‌ای بگذارد و ما نیز در این جلسه در مورد داشته‌های‏مان و درخواست‌های‏مان صحبت خواهیم کرد». به گفته هاشمی در جلسه روز دوشنبه به موارد قانونی کمک دولت به مترو اشاره شده و اگر وزارت نفت به وظایف خود در مورد صرفه‌جویی در مصرف سوخت از محل توسعه حمل و نقل عمومی عمل کند، شاهد حل مشکلات حمل و نقلی همه کلان شهرها خواهیم بود. وی با بیان اینکه قانون صرفه‌جویی سوخت باید اجرایی شود، در مورد هزینه‌بر بودن خطوط اقماری برای تهران گفت: «دولت باید یارانه بدهد اما نمی‌دهد و این در حالی است که حمل و نقل ریلی برای تهران و خود دولت مزیت‌های زیادی دارد چرا که تعداد افرادی که در تهران به دلیل آلودگی هوا جان می‌دهند از تعداد کشته‌ها در پایتخت بیشتر است». رئیس شورای شهر تهران اظهار کرد: «دولت باید به تعهدات خود در ارائه یارانه به حمل و نقل عمومی عمل کند. در همه جای‌ دنیا از سوخت مالیات می‌گیرند و آن را به حمل و نقل عمومی می‌دهند اما در کشور ما به سوخت یارانه می‌دهند و هیچ کمکی به حمل و نقل عمومی نمی‌کنند». وی در مورد سرانجام جلسه انتقال پایتخت با بیان اینکه جهانگیری در این جلسه اعلام کرد که این موضوع مهمی است و باید در سطح کلان تصمیم‌گیری شود گفت: «با این حال در مورد توسعه حمل و نقل عمومی در راستای ساماندهی تهران بزرگ صحبت شد». هاشمی در پاسخ به این سوال که در این جلسه چه شهرهایی به عنوان پایتخت جدید مطرح شد؟ به شوخی گفت: «همه روسای جمهوری علاقه دارند که پایتخت را به شهر خود ببرند».
هزینه‌های سنگین مانع انتقال پایتخت
البته می‌توان شوخی رئیس شورای شهر را درباره پایتخت بعدی جدی گرفت. سمنان همیشه یکی از گزینه‌های جالب توجه انتقال پایتخت بوده است. با این حال شهرهای دیگری همچون اصفهان، قزوین و ... نیز طی سال‌ها در این زمینه مطرح شده‌اند. علاوه بر این حتی پیشنهاد شده است که شهری با زیرساخت‌های ویژه ساخته شده و مرکزیت اداری کشور به آن انتقال یابد. با این همه، اصلی‌ترین دلیل عدم وقوع این رویداد در طی همه این سال‌ها، بیش از هر چیز «هزینه»های انتقال پایتخت است. آخرین برآوردها از هزینه انتقال پایتخت، در دوره دولت دهم، حدود 100 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی می‌شد. این هزینه که البته اطلاعی از چگونگی محاسبه‌اش هم در دست نیست، بر اساس تورم و رشد هزینه‌ها، امروز باید 3 تا 5 برابر شده باشد. این در حالی است که تورم در حال حاضر متوقف شونده به نظر نمی‌رسد و در بازه زمانی که اجرای چنین طرحی نیاز دارد – بنا به برخی گفته‌ها حداقل 5 سال – این هزینه همچنان افزایش هم خواهد یافت.
تهران، پایتخت یا غیرپایتخت، نیازمند سازماندهی
الگوهای تعیین و انتقال پایتخت در دیگر کشورهای جهان، نمونه‌های گوناگونی را نشان می‌دهد که برخی موفق و برخی ناموفق بوده‌اند. از انتقال کامل پایتخت تا تقسیم مرکزیت اداری و سیاسی یا حتی تمرکززدایی و از انتخاب شهر دیگر تا ساخت شهر جدید برخی از این راه‌ها بوده‌اند. در ایران نیز در دوران دولت‌های نهم و دهم، راهکارهایی مثل تمرکززدایی از وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها مطرح شد. حتی این موضوع در مورد سازمان میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز به مرحله اجرا رسید، اما ناموفق نشان داد. در این میان دو نکته دیگر هم درباره انتقال پایتخت مطرح است. اول اینکه، حتی اگر مرکزیت سیاسی و اداری کشور انتقال یابد، تهران به هر حال همچنان شهری بزرگ با مشکلات فراوان است که باید به آن رسیدگی شود. مثلا درست است که خطر دائمی زلزله بیخ گوش تهران، می‌تواند با توجه به درگیر کردن پایتخت، برای کل کشور مسئله‌ساز باشد، اما فارغ از این قضیه نیز، باید در نظر گرفت که پیش از هر چیز، زلزله در تهران بین 10 تا 15 درصد جمعیت کشور – بر اساس جمعیت روز و شب پایتخت – را تهدید می‌کند. آلودگی هوا یا معضلات اجتماعی نیز نصیب همه ساکنان این شهر است، فارغ از اینکه پایتخت باشد و یا نباشد در نتیجه باید برای ساماندهی مشکلات آن فکر کرد. این در حالی است که شرایط پایتخت، شهرهای اقماری آن را هم در بر می‌گیرد. چه بسا که انتقال پایتخت از تهران، با انتقال فرصت‌هایی که جمعیت بسیاری را به آن و شهرهای اطرافش کشیده است، معضلات جدیدی هم ایجاد کند. نکته دیگر اینکه چه تضمینی وجود دارد که با انتقال پایتخت، معضلات پایتخت بودن هم از تهران به شهر جدید سرایت نکند؟ این در حالی است که مثلا درباره گزینه‌ای مثل اصفهان، همین الان هم دقیقا موضوعاتی مثل جمعیت فراوان، آلودگی هوا و مسئله آب به عنوان مانع مطرح می‌شوند.
پایتخت دود و گوگرد، قهرمان قصه من
ترجیع بند ترانه «طهران، تهران» یعنی «اگه عاشقت نبودم، پا نمی‌داد این ترانه، بی خیال بدبیاری، زنده باد این عاشقانه»، عاشقانه‌ای برای تهران است. عاشقانه‌ای که در آن «پایتخت دود و گوگرد»، قهرمان قصه شاعر می‌شود و می‌گوید «خط موشکو تو دستت نسل من خط‌کشی می‌کرد، واسه انفجار قلبت شعر من خودکشی می‌کرد». حتی اگر «بین این صد تا اتوبان یه مسیر منحنی» نباشد که کسی پشت سر ساکنانش هی «نده فرمان واسه ایست»، باز هم خیلی‌ها سر و ته کنن تو جاده، مقصدشان تهش همین جاست، چون «وسط برجای تهرون، ازدحام شعر و رویاس». در نتیجه حتی اگر این روزها از ما بگذرد و مسئولان هم از سخنوری بگذرند و به عمل کار برآورند، باید فکری به حال این پایتخت کرد.
سایر اخبار این روزنامه