هشت توصیه‌ «آقای‌ قرائتی»

شهروند| رمضان، ماهی است که در آن قرآن نازل شد، بنابراین رابطه ویژه‌ای میان قرآن و ماه رمضان وجود دارد. توجه به قرآن موضوعی است که حجت‌الاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز در نامه‌ای که به مناسبت آغاز ماه مبارک‌رمضان منتشر کرده نیز به آن اشاره دارد. حجت‌الاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز، اهمیت ماه رمضان را در  نزول قرآن عنوان کرده  و در مرحله بعد به خاطر روزه گرفتن. «شهروند» به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان به  هشت مورد از این توصیه اشاره کرده که با هم می‌خوانیم.
اهمیت رمضان بیشتر به خاطر نزول قرآن است (و در مرحله بعد به خاطر روزه گرفتن) «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» و نفرمود: «شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام.» ناگفته پیداست که در کنار قرآن باید از روایات معتبر غافل نشویم. ماشین‌های هواگرفته را در سراشیبی هل می‌دهند تا روشن شود. سراشیبی قرآن، ماه رمضان است که باید چراغ تفسیر در همه جا روشن شود.
در رمضان جلسات تلاوت قرآن در صداوسیما فضای جامعه را برای تفسیر آماده می‌کند. در شب قدر که شب نزول قرآن است، در بسیاری از مساجد خود قرآن سهمی ندارد و سهم دعای جوشن کبیر، افتتاح، ابوحمزه، سخنرانی، مداحی، سینه‌زنی و مراسم قرآن به سر گرفتن بسیار بیشتر از خود قرآن است. تلاوت ارزش دارد، ولی مهمتر از آن فهمیدن قرآن است. قرآن  می‌فرماید: درحال مستی به سراغ نماز نروید تا بدانید که چه می‌گویید «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ».
بعضی می‌گویند فهم قرآن فقط مخصوص اهل بیت است، ولی قرآن این سخن را رد می‌کند و می‌فرماید:   به کفار هم اگر مهلت تحقیق خواستند، مهلت دهید تا حرف خدا را بشنوند «حتی یسمع کلام الله» و ناگفته پیداست که شنیدن به معنای فهمیدن است. آری اهل بیت علیهم‌السلام مطالبی می‌فهمند که افراد عادی آن را نمی‌فهمند. مثل غواصی که از دریا جواهراتی خارج می‌کند که افراد عادی قدرت آن را ندارند، ولی نباید گفت که استفاده از دریا مخصوص غواصان است، بلکه هر کس می‌تواند از دریا بهره‌ای ببرد، مثلا با نگاه به دریا، شنا، ماهیگیری، حمل‌ونقل و امثال آن.


قرآن هم کتاب موعظه و تذکر است، «فذکر بالقرآن من یخاف وعید» هم داستان‌های واقعی و یافتنی دارد (نه داستان‌های خیالی و بافتنی) «احسن القصص» هم استدلال است، هم تاریخ است، هم رشد و هم نکته‌آموز است! در سوره یوسف حدود 1400 نکته اخلاقی، اجتماعی، حکومتی، مدیریتی، خانوادگی و… مشاهده می‌شود. البته آن‌چه مهم است چگونگی عرضه تفسیر به جامعه و مردم است.
از قرآن آیاتی انتخاب شود که مخاطب آن حضور داشته باشد. مثلا برای جمعی که هنوز ازدواج نکرده‌اند، تفسیر آیات طلاق جاذبه نخواهد داشت. برای زمانی که در منطقه جنگی نیست، تفسیر آیات جهاد به‌خصوص برای نسل نو و خانم‌ها و سالمندان کم‌جاذبه خواهد بود. اگر زمان گفتن تفسیر کوتاه باشد، جاذبه بیشتری خواهد داشت، همچنین اگر سعی کنیم از آیات قرآن قانون و اصول کلی استخراج کنیم، جاذبه بیشتری خواهد داشت.
اگر آیه‌ای که در چند دقیقه تفسیر می‌شود با صوت خوب قرائت شود یا با خط خوب روی تابلویی نوشته شود، به جاذبه آن افزوده خواهد شد. تفسیر باید کاربردی باشد، مشکل مردم را حل کند، سوال مردم را پاسخ بگوید و گره از شبهه‌ای باز کند و از نقل اقوال مختلف و احتمالات گوناگون دوری کنیم و مثل مادری باشیم که غذاهای مختلف می‌خورد، ولی آن‌چه به کودکش می‌دهد، شیر است. آری مانعی ندارد که مفسر اقوال و احتمالات را ببیند، ولی آن‌چه برای مردم می‌گوید ساده باشد، نه سست! عملی باشد، نه فقط نظری! قابل نقل باشد، نه یک بار مصرف! یعنی آن‌گونه آیه را تفسیر کنیم که مخاطب ما بتواند برای دیگری بازگو کند.
به گونه‌ای تفسیر بگوییم که عوام بفهمند و خواص بپسندند. تفسیری بگوییم که همچون مغز بادام پای درخت مصرف شود و بتوان آن را به دورترین نقاط صادر کرد. گاهی بعضی تفسیرها عوام می‌فهمند، ولی خواص به آن اعتراض دارند و بعضی را خواص می‌پسندند، ولی عوام نمی‌فهمند و گاهی در جلسه تفسیر را می‌فهمند ولی چنان گسترده و مفصل است که نمی‌توان آن را از مسجد به خانه و برای اهل خانه بازگو کرد. به‌هرحال باید برای تفسیر قرآن نهضتی به راه بیفتد. همان‌گونه که بحمدالله برای تلاوت و مسابقات قرآنی حرکت‌های خوبی شده است. ریشه این نهضت خود قرآن است که درباره کتب آسمانی کلمه اقامه را به کار برده است.
نکته مهم آن است که اگر کسی بالاترین مدرک حوزه و دانشگاه را داشته باشد، ولی کتاب آسمانی را به پا ندارد، از طرف خداوند لقب پوچی دریافت می‌کند.  اگر هر امام‌جمعه‌ای از روحانیون فاضل و خوش‌بیان قبل از رمضان دعوتی به جا آورد و آنان را توجیه و تشویق کند، إن‌شاء‌الله در رمضانی که در پیش داریم، خواهیم توانست گامی در مهجوریت‌زدایی از قرآن برداریم.