بالاترین عبادت (۲)

 
 
روز گذشته روایتی را از امام رضا(ع) مطرح کردیم که فرموده بود: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ ا... عَزَّ وَ جَلَّ»1. ترجمه: (عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، عبادت تنها و تنها به تفکر در امر خدای عزیز و بزرگ است) و در ادامه با سؤالی مواجه شدیم که آیا جز تفکر، هیچ کاردیگری عبادت نیست؟ درپاسخ به جوابی ازعلامه مجلسی اشاره‌کردیم. امروزپاسخ دیگری رامورداشاره قرارمی دهیم که باکلام مرحوم مجلسی چندان بیگانه نیست وآن اینکه مراد ازاین «عبادت با تفکر حاصل می‌شود»، آن عبادتی نیست که تکلیف را از عهده ما بر می‌دارد و در اصطلاح فقهی «مسقط تکلیف» است، بلکه مراد، عبادت و عملی است که باعث «عروج روح و تعالی نفس» می‌شود، توجه کنیم که «کثرت نماز و روزه» از زمره مستحبات است و تکلیف الزام آوری به آن تعلق نگرفته است تا بخواهیم آن را به عنوان واجب فقهی در نظر بگیریم، یعنی کثرت نماز و روزه را خدای سبحان به عنوان یک وظیفه فقهی و قانونی واجب نکرده است، پس می‌توان گفت اساساً نظر حضرت رضا(ع) در این روایت به عبادت فقهی و واجب نیست بلکه توجه ایشان به عبادت معنوی و آن نحوه از تعبّدی است که معراج مومن است. به یاد داشته باشیم که بین عبادتی که تکلیف را از عهده ما ساقط می‌کند و عبادتی که ما را به «درگاه سخن گفتن با خدا» وارد می‌کند، تفاوت بسیاری وجود دارد. به این بیان می‌توان گفت که مراد حضرت رضا(ع) شاید همان باشد که در کلمات امامان دیگر هم مورد اشاره است، به این بیان که عبادت گاه برای آن است که تکلیفی را از دوش انسان بردارد و گاه فراتر از آن است و برای آن است که انسان را به خدا نزدیک کند، روشن است که نوع دوم عبادت با اعمالی که همراه تفکر باشند، و با شناخت انجام شوند میسر خواهد بود و این نوع از عبادت است که چون با معرفت همراه است، می‌تواند به نوعی «تشکر از خدا» باشد و از روی عشق و علاقه انجام شود. و شاید روایت سید الشهدا و فرمایش امیر‌المومنین را نیز بتوان شاهدی بر این معنی گرفت، آنجا که می‌فرمایند «انَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاْحْرَارِ و هی افضل العبادة وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ.»2 ترجمه: (گروهی خدا را از روی تحصیل منافع بهشت بندگی می‌کنند این عبادت تجار است. گروهی خدا را از روی ترس بندگی می‌کنند این عبادت بردگان است. گروهی خدا را شایسته پرستش می‌دانند و از اینکه خدا منت بندگی را برآنها نهاد شکر و سپاس او را می‌گویند.
ادامه صفحه 16