دیپلماسی در نظام‌های منطقه‌ای آشفته

نظام‌های جهانی و منطقه‌ای درچند دهه گذشته دچارتغییرات قابل توجهی شده‌اند. در نظام دوقطبی که محصول جنگ سرد دو ابرقدرت بود اتحادها، دائمی بوده و وابستگی کشورها به بلوک در سلسله‌مراتب تعریف می‌شد. دراین نظام به میزان دستاوردهای حاصل‌شده در بلوک، هر کشوری به اندازه پرستیژ و جایگاهش سهمی از آن دستاورد داشت. دیپلماسی در چنین نظامی کاملا یک‌وجهی بوده و به محض حصول توافق در یک بلوک سیاسی توافق ایجادشده مشمول همه اعضای اتحاد می‌شد، اما فروپاشی نظام دوقطبی ماهیت نظام‌های جهانی و به‌ویژه منطقه‌ای را برهم ریخت. تغییر ماهیت نظام‌های سیاسی به تغیییر اصول دیپلماسی‌ها نیز انجامید . امروزه دیپلماسی در یک نظام منطقه‌ای یک دیپلماسی چندوجهی و پیچیده است و باوجود روش گذشته از اصول و مبانی ثابت پیروی نمی‌کند. در الگوهای جدید منطقه‌ای و جهانی اتحادها پایدار نیستند و هیچ کشوری در سلسله‌مراتب یک قدرت جهانی یا منطقه‌ای نیست، بر همین اساس از ارزش‌های ثابت در درون یک اتحاد هم خبری نیست، لذا منافع هر کشوری همپوشانی کامل با کشور دیگر ندارد. در چنین محیطی دیپلماسی می‌بایست چندوجهی، بخشی و با اهداف میان‌مدت‌تر انجام شود. با وجود اختلاف میان کشورها در بخش‌هایی می‌توان همکاری‌هایی را آغاز کرد و حتی اختلافات ایدئولوژیک به قطع روابط منجر نمی‌شود. دیپلماسی در چنینی نظامی در محیط آشوب است. در این محیط بازیگران به‌جای «واقعیت‌ها» با «فراواقعیت» مواجهند. برای توفیق در چنین محیطی نیاز به دیپلماسی‌های تکه‌تکه، بخشی و میان‌مدت داریم و گفت‌وگو با کشوری مستلزم رعایت منافع و حساسیت‌های کشور دیگر است. جملات ردوبدل‌شده در میان دیپلمات‌ها جملات کلی نیست و جزئیات نقش مهمی دارند. دیپلماسی در نظام‌های نوین منطقه‌ای و جهانی دیپلماسی عملگرایانه است. با این تعاریف «منافع ملی» هم بازتعریف می‌شود؛ منافع ملی در این رویکرد محصول برآیند بازیگران و تعاملات آنهاست و نه الزاما خواسته یک‌طرفه یک دولت، چراکه منفعت ملی هم دچار پیچیدگی‌های بین‌الاذهانی و ادراکی می‌شود. تامین منافع ملی نیازمند بازیگری است و نه انفعال سیاسی. به عبارتی منافع ملی از یک سلسله از رفتارهای خاکستری بهتر میسر می‌شود، چانه‌زنی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و همه و همه محصول این تغییر ماهیت و ساختاری نظام بین‌الملل است. در کشاکش تنش‌های امروز منطقه‌ای نیز دیپلماسی فعال جهانی و منطقه‌ای، می‌تواند نقش مهمی در آینده و جایگاه منطقه‌ای ایران داشته باشد. در شرایط فعلی خاورمیانه و افت‌وخیزهای ایجادشده به‌نظر می‌رسد دیپلماسی ایران مسیر موفقی را طی می‌کند. بهتر از هر زمان دیگر حساسیت‌ها، آسیب‌ها و منافع دیگران درک شده است. خروجی درک این محیط باعث بهینه‌شدن دستاوردهای منطقه‌ای و جهانی ایران خواهد شد. دیپلماسی فعال یک کلیدواژه اساسی دارد و آن هم چندوجهی‌کردن دیپلماسی. ایفای نقش در محیطی کاملا پیچیده که گاه خودمان هم باید به این پیچیدگی بیفزاییم. به نظر بنده امروز مسیر دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی باید متفاوت‌تر از گذشته باشد. نشانگاه انواع دیپلماسی‌ها هم متفاوت. اگر کشوری مقصد دیپلماسی اقتصادی است الزاما نمی‌تواند مقصد خوبی برای فرهنگ باشد، بدین معنی که متنوع‌سازی موضوعی در دیپلماسی فعال، متنوع‌سازی محیطی هم در برداشته باشد.
* استاد دانشگاه