برای ایجاد امنیت و رفاه باید با مردم همراه شد!

لازم است که در فضای پیش‌بینی و آینده‌نگری نسبت به روند حرکت جامعه اقدام و عمل داشت! این درست که ادبیات قدرت قواعد سفت و سخت دارد و به تعبیری با مخالفان درونی و بیرونی تعارف ندارد، اما در نقطه‌ای که جریان‌های سیاسی بر این نظر هستند که باید برای برون‌رفت از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دست به اصلاح زد و با یک روش و منش تکراری نمی‌شود نتایج متفاوت گرفت؛ آیا نباید نسبت به چنین دیدگاه‌هایی با سعه صدر و فراتر از ادبیات قدرت نگریسته شود؟! ضرب‌المثل «هر که با من همدم است او آدم است» به‌نوعی پاشنه‌آشیل سیاست‌ورزی است که موجب بروز بی‌اعتمادی جامعه و همچنین فاصله ملت- دولت می‌شود! با توجه به حجم وسیع رسانه‌ها و یکپارچگی و تبادل سریع اطلاعات، تصاویر و آگاهی جامعه به‌عنوان یک موجود زنده مسیری را که متاثر از ادبیات داده‌های جهانی است می‌پیماید و این واقعیت غیر قابل‌کتمان شده است. سبک زندگی زیر پوست جامعه متفاوت شده و این تفاوت قابل لمس و درک است، قدرت اجبار زمان و شبکه‌های اجتماعی و آگاهی نسبی به آنچه از سر گذشته، جامعه امروز را آگاه‌تر از گذشته کرده و این آگاهی و به‌عبارتی فهم جدید جامعه خواست و مطالبات متنوعی را طلب نموده است. این درست که برخی اظهارنظرها فقط جنبه کارکردگرایی تاریخی دارد اما وقتی مردم به ادبیات پیدا و پنهان سیاست آگاه شده‌اند و در فضای قدرت ناممکنی وجود ندارد و همه‌چیز بر اساس منافع استوار است، آیا نباید در فضای بازتولید و بازتعریف برخی مفاهیم غیرکاربردی بود؟! عنوان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نباید باعث شود که منابع انسانی هر دو جریان را نادیده انگاشت. منابع انسانی به‌عنوان یک سرمایه مهم اجتماعی تلقی می‌شود اینکه فقط به‌واسطه ادبیات قدرت عناوین اصلاح‌طلبی و اصولگرایی باعث شود که برخی منابع انسانی مقتدر و گره‌گشا را تحت این عناوین از دایره تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری حذف کرد نتیجه آن می‌شود که با فقر تجربه، پیش‌بینی و آینده‌نگری مواجه شویم و عده‌ای هم در این فضا با سوءاستفاده از وضعیت تولیدگر بی‌اعتمادی جامعه شوند، به‌عنوان مثال اینکه برخی تاثیرگذاران جریان اصولگرایی خوشحال باشند که اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو شرکت نمی‌کنند و اکثر آنان رد صلاحیت می‌شوند و دوباره با یک رای حداقلی کرسی‌های قدرت را تصاحب می‌کنیم آیا چنین فضایی در مسیر توسعه قرار دارد و می‌تواند تضمین‌کننده حفظ وضع موجود باشد؟ آیا در فضای بی‌تعادلی می‌توان به اهداف و آرمان‌ها رسید؟ با توجه به ادبیات جامعه امروز، تک‌صدایی‌شدن جامعه ممکن نیست. بنابراین تصمیم‌سازان باید چاره کار بیندیشند و برای برون‌رفت از مشکلات موجود فضایی کارآمدتر ایجاد کنند تا سلایق مختلف بتوانند با اندیشه و تدبیر ارائه راهکار بدهند تا برخی نتوانند با شبیه‌سازی و سوءاستفاده از شعارها به کرسی‌هایی دست پیدا کنند که نسبت به روند حرکت جامعه هیچ تشخیصی ندارند. وقتی تاثیرپذیری از داده‌های مختلف جهانی در بطن جامعه قابل مشاهده است آیا نباید متناسب با حرکت جامعه اقدام و عمل داشت؟! برای ایجاد امنیت و رفاه اقتصادی و فرهنگی باید با جامعه همراه بود؛ هیچ تکیه‌گاهی مطمئن‌تر از مردم نیست.
* روزنامه‌نگار