روزنامه ایران
1398/08/28
از نیما؛ زاده یآبان به شاعران
ارمغان بهداروندکارشناس شعر
قرار شد این شماره، گزینهای از چند نقد شعر باشد و شد. بههمین اندک بضاعت، آرزومند دیده شدن قلمها و قدمهای جوان که مسأله و مسئولیت ادبیات را چشیدهاند هستیم و بیپروای سزا و ناسزا، املای خویش را در منظر گذاشتهایم. شعر امروز بیش از همیشه، ناگزیر از نقد است که درست و نادرست آن چنان در هم آمیختهاند که این زخم جز به مرهم نقد، درمان نمیشود. سهشنبههای شعر روزنامه ایران با اشتیاق از شاعران، پژوهشگران و منتقدان ارجمند شعر دعوت میکند آثار پیشنهادی خود را به نشانی behdarvandarmaghan@gmail.com ارسال کنند.
حرف های همســایه
از نیما؛ زاده یآبان به شاعران
عزیز من! باید بتوانی به جای سنگی نشسته، ادوار گذشته را که طوفان زمین با تو گذرانیده، به تن حس کنی. باید این کشش تو را به گذشته انسان ببرد و تو در آن بکاوی. به مزار مردگان فرو بروی، به خرابههای خلوت و بیابانهای دور بروی و در آن فریاد برآوری و نیز ساعات دراز خاموش بنشینی. به تو بگویم تا اینها نباشد، هیچ چیز نیست. دانستن سنگی یک سنگ کافی نیست. مثل دانستن معنی یک شعر است. گاه باید در خود آن قرار گرفت و با چشم درون آن به بیرون نگاه کرد و با آنچه در بیرون دیده شده است به آن نظر انداخت. باید بارها این مبادله انجام بگیرد تا به فراخور هوش و حس خود و آن شوق سوزان و آتشی که در تو هست، چیزی فرا گرفته باشی. دیدن در جوانی فرق دارد تا در سن زیادتر. دیدن در حال ایمان فرق دارد با عدم ایمان. دیدن برای اینکه حتماً در آن بمانی، یا دیدن برای اینکه از آن بگذری. دیدن در حال غرور، دیدن به حال انصاف، دیدن در حال واقعه، دیدن در حال سیر، در حال سلامتی و غیرسلامتی، از روی علاقه یا غیر آن. تو باید عصاره بینایی باشی. بیناییای فوق دانش، بیناییای فوق بیناییها. اگر چنین بتوانی بود مانند جوانانی نخواهی بود که تاب دانستن ندارند و چون چیزی را دانستند جار میزنند. شبیه بوتههای خشک آتش گرفتهاند یا مثل ظرف که گنجایش نداشته، ترکیدهاند. آنها اصلاحشدنی نیستند و دانش برای آنها به منزله تیغ در کف زنگی مست که میگویند. باید مانند دریای ساکن و آرام باشی. دارای دو گوش یکی برای شنیدن آواز حق و درست و یکی برای شنیدن هر نا به حق و ناهمواری. نادرستها که مردم میگویند راجع به هر چیز و هرکس، حتی راجع بهخود تو. میدانی که دریا از بادهای شدید به حرکت درمیآید، نه از لغزیدن سنگی و جابهجاشدن شاخهای. اگر بهجز این باشی از اثر خود کاستهای.
سایر اخبار این روزنامه
از نیما؛ زاده یآبان به شاعران
منفعتطلبی یا رودربایستی سینمادارها
مینازیم به این سپیدار...
اعتراض؛ آری تخریب؛ نه
صدای منتقدان را میشنویم
کتاب و اهالی آن را تنها نگذاریم
اولین کسی بودم که شعرنو را در کتابهای درسی گنجاند
جزئیات پرداخت حمایت نقدی معیشتی به 60 میلیون نفر
آشوبها خواسته بحق مردم را به انحراف میبرد
پیامدهای اجتماعی اجرای مدیریت مصرف سوخت
تخریب، صدا و خواست مردم نیست
مینازیم به این سپیدار...