پیامدهای اجتماعی اجرای مدیریت مصرف سوخت

 حسین ایمانی جاجرمی
جامعه شناس
در شرایطی که اوضاع اقتصادی وضعیت سخت و دشواری دارد و به‌علل مختلف سفره زندگی مردم کوچک‌تر می‌شود، اخذ تصمیماتی که بر بودجه افراد و خانوارها اثر می‌گذارد نیازمند تأمل و دوراندیشی بسیار است. آنچه وضعیت را حساس‌تر می‌کند دو مسأله تعمیق شکاف‌های طبقاتی و موجودی رو به‌کاهش اعتماد عمومی است. از همین رو پیش‌بینی پیامدهای اجتماعی سیاستگذاری‌ها برای مقامات و مسئولان به بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند تصمیم‌گیری‌ها و اجرای تصمیمات بدل می‌شود. به‌طور معمول مطالعات برآورد پیامدهای اجتماعی سیاست‌ها و برنامه‌ها، به مقامات در تصمیم گیری‌های بهتر یاری می‌رساند. این مطالعات می‌توانند پیامدهای مثبت و منفی هر سیاستگذاری و تصمیم‌گیری را روشن ساخته و برای مدیریت پیامدها راهکارهای سودمندی را ارائه دهند. جای شگفتی است که با وجود ظرفیت دانشی و فنی انجام چنین مطالعاتی در کشور کمتر به این ظرفیت توجه می‌شود.
در هرحال در دنیای امروز که به‌سبب جهش‌های فناورانه، ارتباطات و تبادل اطلاعات رشد بی‌تناسبی در مقایسه با سایر بخش‌ها کرده است و بروز ابرچالش‌هایی مانند تغییرات اقلیمی و پیچیده شدن فرآیند‌های حل مسائل به کاهش ظرفیت‌های کشور انجامیده، مشارکت و همراهی مردم با سیاست‌ها و تصمیمات بویژه اقشار و گروه‌هایی که صدای آنها کمتر به گوش صاحبان قدرت می‌رسد، شرط لازم و کافی برای هرگونه حکمرانی است. مسائلی مانند شکاف اطلاعات میان مقامات و مردم عادی سبب می‌شود تا اجرای سیاست‌هایی که از نظر کارشناسی اجماع نسبی روی آنها وجود دارد و تحقق آنها مانند اصلاح سازوکار قیمت‌گذاری سوخت به نفع آینده پایدار کشور است بدل به بحران‌هایی شود که حل و فصل آنها مستلزم هزینه‌های غیر ضرور برای مردم و حکومت شود. اگر مردم در جریان جزئیات مسائل کشور قرار گیرند و در مورد راه حل با آنها مشورت و رایزنی صورت گیرد و کارشناسان موافق و مخالف در فضای عمومی رؤیت پذیر به بحث و مناظره بنشینند، در آخر کار بی‌تردید نتایج بهتری حاصل خواهد شد. حداقل آن این است که مردم احساس می‌کنند به‌عنوان صاحبان اصلی کشور به آنها احترام گذاشته شده و در جریان مسائل و مشکلات قرار گرفته‌اند. می‌شد با برنامه‌ریزی بهتر مسأله ضرورت اصلاحات قیمت سوخت را بدل به مباحثه‌ای عمومی کرد و از ظرفیت ابزارهایی مانند رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی در جهت آگاه ساختن گروه‌های مختلف مردم بهره گرفت و پس از پایان این مباحثه، آنگاه به اخذ تصمیم پرداخت زمانی که ابعاد مثبت و منفی گزینه‌های مختلف سیاستی روشن شده و مردم از مسأله آگاهی یافته‌اند.


واقعیت آن است که تأثیر تغییر قیمت سوخت بر طبقات و اقشار مختلف یکسان نیست. برای مثال کسانی که در پیرامون شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند عموماً به سبب نبود یا کمبود زیرساخت‌های حمل و نقل عمومی مانند قطارهای حومه اتکای زیادی به خودروهای شخصی خویش برای رفت‌و‌آمد روزانه دارند، خودروهایی که به سبب فرسودگی، سوخت زیادی مصرف می‌کند. حال بدون در نظر گرفتن شرایط این افراد تأثیر افزایش قیمت سوخت بر زندگی آنها می‌تواند مشکل زا باشد و تعادل حساسی را که بین درآمد و مخارج برقرار کرده‌اند، برهم زند. از همین رو چندان جای شگفتی نیست که بخش قابل توجهی از اعتراضات به تصمیم اخیر سران سه قوه برخاسته از مناطق پیرامونی و حاشیه‌ای است.